• وبلاگ : بر و بچه هاي ارزشي
  • يادداشت : پليس فتا سريعاً پاسخگو گردد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مارال 
    بدک نبود
    + davood 
    براي اولين بار فيلم اختصاصي شبکه نصر از داخل اردوگاه اشرف(کمپ مناقين در عراق)، حتما ببينيد
    + ارميا 
    منظورم مقاله ي "نقد اخلاقي نظريه ولايت فقيه"بود....
    پاسخ

    ممنون.
    + ارميا 
    سلام...
    کاش منتقد بزرگ قبل از بررسي نظرات مخالف ابتدا اصل ولايت فقيه رو بدون تعصب بررسي مي کرد...در اين صورت ميفهميد چقدر استدلال هاي آقاي نراقي بچه گانه و دور از واقعيت است....اصلا تعريف درستي از ولايت فقيه ندارند...خيلي راحت ميشه به جمله جمله ي اين مقاله ايراد گرفت!!!
    پاسخ

    سلام و ممنون. منظورتون از اين مقاله يعني كدومش مال من يا منتقد بزرگ؟!
    + منتقدبزرگ 
    مشکل از ماکياوليستي بودن جمهوري اسلامي و ايدئولوژيش هست. مشکل از چيزهايي به نام "مصلحت نظام" و "اوجب واجبات بودن حفظ نظام" و در نتيجه مجاز بودن انجام هر خباثتي و رذالتي در راه حفظ "نطام سانديس و کهريزک" هست.(سانديس براي موافقان و کهريزک نثار مخالفان)
    هدف( حفظ نظام)، وسيله را توجيه مي کند....
    مظهر گسترش بي اخلاقي در کشور اصل ويرانگر ولايت فقيه است.

    دکتر آرش نراقي درمقاله ي"نقد اخلاقي نظريه ولايت فقيه":
    "به محض آنکه قائلان به نظريه ولايت مطلقه فقيه ، ولي فقيه را در مقام شارع، منشأ و واضع شريعت و قانون بدانند، در واقع تلويحاً يا تصريحاً حکم و تشخيص او را مبناي اخلاق نيز بشمار آورده اند. به بيان ديگر، اگر ولي فقيه امر الف را به مصلحت نظام تشخيص دهد، انجام امر الف نه فقط قانوناً بلکه بالاتر از آن، اخلاقاً بر مؤمنان و مقلدان واجب مي شود. بنابراين، در چارچوب نظريه ولايت مطلقه فقيه، نيک و بد امور تابع مصلحت نظام، و مصلحت نظام تابع تشخيص و حکم ولي فقيه است. تشخيص و حکم ولي فقيه نه فقط مبناي تشريع قانون که مبناي حکم اخلاقي هم بشمار مي رود. از منظر اخلاقي، تفاوت نظريه ولايت مطلقه فقيه و نظريه اخلاق اشاعره، از جمله در آن است که نزد اشاعره اين حکم و اراده خداوند است که معيار حسن و قبح اخلاقي است، اما در نظريه ولايت فقيه، اين تشخيص و مصلحت سنجي ولي فقيه است که خوبي يا بدي امور را تعيين مي کند. بنابراين، در اينجا هيچ عملي در ذات خود خوب يا بد نيست. حسن و قبح امور يکسره تابع مصلحتي است که تشخيص آن بر عهده ولي فقيه است.......

    ......اما چرا اين مصلحت گرايي را بايد "لگام گسيخته" دانست؟ مصلحت گرايي برآمده از ولايت مطلقه فقيه به اين معنا "لگام گسيخته" است که به هيچ قيدي مقيد نيست. در چارچوب اين نظريه، خوب و بد امور يکسره در گرو تشخيص و تصميم ولي فقيه است، و هيچ قيد مستقلي دامنه تشخيصها و تصميمات ولي فقيه را مقيد نمي کند: هرچه آن خسرو کند شيرين کند! اگر ولي فقيه تشخيص دهد که دروغ گفتن، بهتان زدن، تقلب کردن، ريختن خون بيگناهان، يا تجاوز جنسي به منتقدان، براي حفظ پايه هاي نظام ضروري است، در آن صورت انجام اين اعمال اخلاقاً براي مؤمنان و مقلّدان مجاز، و بلکه واجب مي شود. اما نظام اخلاقي اي که در آن دروغ گفتن، بهتان زدن، تجاوز جنسي، قتل انسان بيگناه، اضرار به غير، و امثال آنها مجاز باشد عين بي اخلاقي است. زندگي بر مبناي اين نوع مصلحت گرايي لگام گسيخته نهايتاً با بي اخلاقي يا هرج و مرج و آنارشي اخلاقي فاصله اي ندارد. اخلاق برآمده از نظريه ولايت مطلقه فقيه در نهايت نوعي بي اخلاقي مقدس مآبانه از کار درمي آيد. "
    پاسخ

    اولاً كه نه به هر بسيجي و حزب اللهي سانديس مي رسد و نه به هر ضدانقلابي كهريزك و همان هم كه رسيد به عنوان يك تخلف و جرم و اقدام ناپسند معرفي شد نه به عنوان يك امر پذيرفته شده و مقبول. اساساً تعريف بسيج همين است كه مجاني و براساس عقايد خود كار مي كند نه براساس پول و سانديس و يا هرچيز ديگر. نبايد مفاهيم را عوض كرد در همين كشور بسياري از افراد مراجعي غير امام خامنه اي دارند و تنها در مسائل حكومتي است كه همه مكلف به اطاعت از ايشان هستند. ديگر اين كه اصولاً دين آمده است كه اخلاق را از نسبي بودن درآورد و اين كه اخلاق نسبي است با مصلحت انديشي و تفكر غربي سازگار است كه حتي همجنس بازي را مجاز شمرده اند وگرنه كه اسلام داراي احكام و موازين متعدد و محكماتي است كه اساساً غير قابل تغيير و تأويلند و تنها جزئياتي وجود دارد كه براساس مصالح زمان قابل تغييرند. ولي فقيه آن نيست كه هرچه بگويد مي شود فقه بلكه كسي است كه براساس مباني فقهي ولايت دارد و همين اصل است كه مانع تغيير و انحراف از اصالت دين شده و دقيقاً همين عامل است كه ناراحتي و نااميدي دشمنان را از نفوذ و انحراف در انقلاب برانگيخته است. فرق ما با شما اين است كه وقتي ما يك مفسده را در حكومت مي بينيم دلسوزانه فرياد برمي آوريم كه اصلاح شود و شما سوءاستفاده گرانه آن را وسيله اي براي خوراك غربي ها و رسانه هاي استكباري و حمله به انقلاب و زيرسوال بردن تمام اصول انقلاب و چسباندن تمام ضعف ها به ولي فقيه مي دانيد. در اين نظام نه دروغ و نه بهتان و نه تجاوز و نه هيچ بي اخلاقي ديگري مجاز شمرده نشده است و اگر اينچنين بود اكنون ما بايد مي شديم مهد تروريسم و همجمنس بازي و مفاسد مختلف اخلاقي و ....
    + منتقدبزرگ 

    سعيد عسگر بسيجي ايراني است که سعيد حجاريان، عضو سابق شوراي شهر تهران را در سال 1378 با اسلحه ماکاروف و از ناحيه صورت ترور کرد و پس از آن به 15 سال حبس محکوم شد، اما پس از طي مدتي از زندان مورد عفو قرار گرفته و از زندان آزاد شد.
    وي همچنين در سال 1382 رهبري گروهي 250 نفره از لباس‌شخصي‌ها را در حمله به خوابگاه دانشجويان دانشگاه علامه طباطبائي بر عهده داشت و هم اکنون رييس امور ايثارگران نيروي مقاومت بسيج است.

    ****
    وقتي که فردي تروريست که حداقل بايد به حبس ابد محکوم بشه، به دليل خودي بودن و حکومتي بودن به 15 سال زندان محکوم مي شه و بعد از اندکي و حتي بدون گذراندن همين حکم هم آزاد مي شه و مورد عنايت مجدد نظام "خودي" نواز و مزدور نواز جمهوري اسلامي هم قرار مي گيره و پست و مقام هاي بالا هم بهش مي دند،
    انتظار عدالت و پيگيري داد "مردم" و ستم هايي که از جانب خودي هاي حکومت بر مردم مي رود، به طنز شبيه هست.

    اين "مزدور خودي" يک گلوله شکليک کرد ولي مورد عنايات قرار گرفت..ولي افراد منتقد و مخالف، علاوه بر اينکه بايد سالهاي عمرشون رو به دليل حق گويي پشت زندان بگذرونند...و مثل اين ذوب شده ي ولايت که پست و مقام نصيبش نمشه که هيچ،از حقوق اجتماعيشون هم محروم مي شند...
    پاسخ

    ضمن همدردي با شما، فراموش نکنيد که ايشان ابتدا مورد عفو خود حجاريان قرار گرفت.
    سلام
    خوب مطلب خبري بود ديگه نظري ندارم

    پاسخ

    salam