اولاً که من گفتم بخشي از متن شما مشخص نبود. ثانياً نوع نگاه شما به رييس يک حکومت مهم است و نمي توانيد براي آمريکا يکجور باشد و براي ايران جور ديگر. ثالثاً من خودم با آنکه هميشه ولايي بودم اما در آن سال برداشتم رأي به ناطق نبود و به ري شهري راي دادم. رابعاً شما خيلي از زمان عقب هستيد گويا؟! ما با خاتمي قبل از انتخابات و به خاطر رأي زيادش مخالف نيستيم بلکه بخاطر خيانتهايي که در حق اسلام و استقلال کشور انجام داد مخالفيم، کساني را که بر اين مملکت اسلامي مستولي کرد و الان شدند جزء ضدانقلاب رسمي نمونه ي اين خيانتهاست، بحث تهمت به انقلاب، بي ظرفيتي در باخت درست مثل بي جنبه بودن در برد ايشان هميشه در يادها مي ماند، آن موقع که رأي آورد گفت که من چون فلان قدر رأي آوردم بقيه و رهبر هم بايد هرچه گفتم اطاعت کنند و روزي هم که سبزي ها رأي نياوردند با لگد کشيد زير ميز و رسماً جزء فتنه گران قرار گرفت. شما اين همه مطلبي را که من در مورد احمدي نژاد نوشته ام را نديديد گويا؟! شايد به وبم "سلمان علي ع" سر نمي زنيد ولي رهبري ملاکش حال افراد است نه گذشته و نه آينده. شما هم هرچقدر زور مي زنيد و زديد با تمام آن رسانه هاي ضدانقلابتان بازهم نتوانستيد وجهه ي رهبران ايران را بشکنيد و الان بسياري از کارشناسان و انديشمندان جهان در اين خوشنامي رهبري مانده اند، خوشنامي رهبري يکي اش به سلامت نفسش است و ديگرش به خاطر دشمنانيست که دارد. وقتي تمام ابرقدرتهاي جهان و مستکبران با رهبرمان مشکل دارند و نمي توانند با باج سبيل اورا تسليم کنند اين چهره محبوبيت جهاني پيدا مي کند و اين است که شما وقتي حرف از رهبر مي آيد دندان قروچه و از اون حرفها که زديد مي کنيد. اين که رهبري ديني بتواند مکاتب فکري فلسفي روز مادي را اينچنين به چالش بکشد و يک تنه در برابر تحريم و تهديد و ترور قد علم کند واقعاً هم جاي دندان قروچه دارد. پس شماييد که توهم خاتمي بزرگي داريد، توهمي که با اين همه انتخابات بازهم متوجه اش نشده ايد. الان سالهاست که اصلاح طلبان در هيچ انتخاباتي حرفي براي گفتن ندارند و به قول شما طرفداران رهبري هستند که رأي مي آورند و اينها جاي عصبانيت دارد که اينچنين دربه در به دنبال برچسب و تهمت و توهين به رهبرمان باشيد و البته براي ما اين سوختن شما شيرين است به خصوص که با فحاشي هايتان شخصيت دشمنان ضد انقلاب هم نمايان تر مي شود و اگر نبود مصالح و ادب خودم، همه آنچه که در توهينهايتان مي آورديد را علني مي کردم ولي شما همين ادب را نيز به سانسور معني مي کنيد، که ايرادي ندارد، ناراحتي تان قابل درک است و جالب.

جواب کاکتوس را بخوان.

سلام ممنون از شما. دوست من منتقد بزرگ مشکلش اينه که ايدئولوژيش مشکل داره نه سياستش. مشکل ايدئولوژي رو نميشه با بحث سياسي حل کرد، اگر چه مشکل سياسي رو مي شه با بحث ايدوئولژيکي حل کرد. ايشان نگاهش به دنيا همان نگاه مادي غربي است، قبله ي آمالش غرب است و قهرمان روياهايش امثال اوباما. ايشان از همان ها هست که تمام شکست ها و ضعفهايش را نتيجه ي ضعف ديگران و پيروزي انقلاب مي داند، ايشان پيش خودش فکر مي کند اگر رهبري مثل امام خامنه اي نبود و چيزي از انقلاب جز خاطره نداشت، اکنون منتقد بزرگ مي توانست به کشورش افتخار کند اما اکنون نه. اگر چه شما صاحب اختياريد که پاسخ منتقد بزرگ بگوييد ولي من فايده اي در اين کار نمي بينم علت مباحثه و علني کردن بحثم با ايشان هم بيشتر استفاده ي سايرين و اطلاع از منطق امثال منتقد بزرگ است و تازه معدودي از نظراتشان را که حاوي توهين هاي غير قابل انتشار است را علني نمي کنم و در پاسخ به اين کارم ايشان مرا متهم به سانسور مي کند، که خودش جالب است، مي گويد بگذار من توهين کنم و شما هم علني کن!!!

نظر شما نمايشش مشکل دارد، نوشته هايش نصفه مي افتد ولي آنچه که فهميدم اين است که شما رأي مردم را به خاتمي از روي فهم و شعور مي دانيد ولي رأي نه همان مردم را به موسوي و کروبي نشان خفقان يا هر چيز ديگري البته دوستان شما قبلاً گفته اند که رأي موسوي و کروبي مال فهميده ها و با سوادها بوده و نتيجه اش مي شود که توهين به اکثر مردم، همان مردمي که چند سال پيش به خاتمي راي داده بودند، همانهايي که ماهيت خاتمي و اصلاحات را شناختند، همانها که ديدند چگونه وزراي خاتمي سر از لندن در آوردند، همانها که ديدند چگونه فتنه را کليد زند، چگونه مي خواستند پاي دشمن را به کشور باز کنند. من علاقه اي به آمدن به وبلاگتان ندارم لااقل فعلاً وقت ندارم ولي شما هنوز جواب مرا ندادي! آيا مشکلات آمريکا هم اش تقصير اوباماست؟! که در اينجا همه اش را تقصير رهبري مي داني؟!!!!

قطعاً اگر من پاسخ شما را آري هم مي دادم بازهم هيچ تغييري در شما رخ نمي داد، شما هم به سوال من پاسخ ندادي که مگر همه مشکلات آمريکا را شما به گردن اوباما مي اندازيد؟! ولي خب شما عادت کرده ايد فقط سوال کنيد و اهل پاسخ گفتن نيستيد. در هر صورت آن ايراداتي که ما در کشور مي بينيم عموماً مقصر مستقيم دارند، مقصراني که براساس قانون اختيارات دارند و مسئوليت. اگر شما هر اشتباهي را به بالاترين مسئول وزارتخانه متوجه بدانيد نيز بعضي وقتها منصفانه نيست چه رسد به رهبر.

هر کسي کوتاهي و ندانم کاري کند مسئول است و شما اگر از اين مسائل براي سوءاستفاده ي سياسي استفاده مي کني و خداي ناکرده شايد هم از اين فرصت براي تاخت و تاز بدتون نياد، ولي ما واقعاً نسبت به مردن هموطنانمان ناراحتيم و ديديد که در چند مطلب وزير و وزارتخانه را مورد شماطت قرار داده ام.راستي يکبار به شما گفتم که شما که همه مشکلات را مستقيم به رهبر کشور برمي گرداني چرا همه مشکلات آمريکا را به رييسشان مرتبط نمي داني؟!!!