(گنجشك واژهاي است كه بر خط سيمها
با دست تو نوشته شده از قديمها
دست كريم تو كه در اين بيپرندگي
آغاز ميشوند از آن ياكريمها
لطفي كه جاري است در انگشتهاي تو
بر ميخورد به روح لطيف نسيمها
دستان من پرندهي بيآشيانهاند
اميد دست هاي تو كو؟ فصل بيمها!
...
دستان ما دو نيمهي در حسرت هماند
آيا چه وقت ميشكنند اين حريمها؟
شعر از: كبري موسوي قهفرخي
يا علي