الان وبلاگتون خوندني تر شده تا قديم که پر ميشد از مطالب سايتهاي ديگه.(البته بيشتر توسط نويسنده ها)
(نکته بيخودي : ساعت 9 و 10 صبح ، صبح اول صبحي به حساب نمياد.)
خوش به حال خودم که دانشگاه نيستم.
يه زماني کسي که روزه نميگرفت جرئت روزه خواري هم نداشت.
چند سال پيش ماه رمضاني بود وقتي توي بازار شهرمون داشتم رد ميشدم ديدم که توي مرکز شهر توي يه ميدون که يه اتاقک پليس هم اونجا موجود هست مردم جمع شده اند.
جلوتر که رفتم ديد يک مامور پليس گرامي دارند با شلاق يک آقايي که ميان سال هم به نظر ميرسيد را ميزند. آين آقا هم به شکل طنز آميزي از اينطرف به آنطرف ميره و بعضي از مردم هم ميخندند. پرسيدم چرا اين کار را باهاش ميکنند؟
يک نفر گفت روزه خواري کرده.خوشحال شدم که اين احکام هم اجرا ميشه و با روزه خوار برخورد ميشه.
اما وقتي ديدم خيلي ها توي کوچه و بازار روزه خواري ميکنند و کسي باهاشون کاري نداره ديگه از اجراي اون حکم خوشحال نبودم.
چون اون مامور گرامي ديواري از ديوار اون مرد بيچاره پيدا نکرده بود. مردي که به نظر شيرين عقل يا حسابي ساده مي اومد.(جرکات و رفتارش اينطور نشون ميداد)
اگر شخصي با يک کت و شلوار شيک پشت يک ماشين خوشکل درحال روزه خواري بود و اون مامور گرامي اون را ميديد باز هم از اون کارها ميکرد؟
فکر ميکنم بايد تکليفمون را مشخص کنيم.
بايد اول مطمئن بشم که اگر من به يه نفر گفتم آقا ي عزيز ماه رمضان هست و لطفا روزه خواري نکنيد ، فردا روزي خودم توي دادگاه به خاطر دخالت توي زندگي خصوصي مردم يه يه همچين حکمي محکوم به شلاق خوردن نشم.
چرا که امروزه متاسفانه اينطوري شده.
يه خانم مسني شروع ميکنه به سرزنش کردن(فحش دادن) يه پسري که مزاحم يه دختر شده و به دختره چيزي گفته بود. اما متاسفانه خانم مسن توسط اون خانم جوون مورد سرزنش قرا ميگيره که به تو چه ربطي داره؟؟؟
دنياي عجيبي شده...