کامنتر بزرگ هيچ حرفي در مورد فردي نخواهد زد مگر آنکه قبل يا بعدش به وي اطلاع دهد.
در مورد شما هم اگر بخواهم حرفي بزنم در وبلاگم قرار ميگيره و اعلام ميشود و حرف خوب هم ان شا الله خواهد بود.
که البته فعلا حرفي در کار نيست

من در اينجا در مورد اين فرد قضاوتي نکردم.
اگر قضاوتي کردم که بي اطلاعم لطفا گوشزد کنيد.
فقط آنچه که خود اين فرد در مورد من در وبلاگهايي که در اون کامنت ميگذارم ميگه رو گفتم.(البته نقل به مضمون کردم)
اين هم اولين بار هست که پيش از اينکه اين فرد کامنت بگذاره، من کامنت گذاشتم. چون کامنتش رو ديدم گفتم يه کم سر به سرش بگذارم. در کامنتدوني وبلاگ خودش هم(اگر تاييدش کنه) بهش اطلاع دادم که در اينجا در موردت چيزي نوشته ام.
اين فرد به من برچسب ميزنه بدون اينکه کوچکترين اطلاعي از من داشته باشه. من فقط در جوابش از خودم در اون وبلاگ دفاع ميکنم و ادعاهاش رو مردود دونستم.
البته اين رو بگم که من به هيچ وجه نه از سخنان اين فرد يا توهينهاي هر فرد ديگري ناراحت نميشم. بلکه بر عکس گاهي لبخند ميزنم و گاهي قهقهه ميزنم. و دليلش بماند(چون اگر بخوام دليلش رو بگم شايد به قول شما وارد حوزه قضاوت کردن در مورد ايشون بشم)
باشد که پند بگيريم

به به ببين کي اينجاست
سرکار خانم "معلوم الحال مجهول الهويه" يا همان "ورود پسرا ممنوع".(برم بهش خبر بدم که من اينجا هم کامنت ميگذارم)
من مدت يک سال و نيم هست که در کامنتدوني اين ولايتمدار دارم کامنت ميگذارم و نظراتش رو به چالش ميکشم.
اگر بفهمه من اينجا کامنت گذاشتم طبق روال معمولش اين کامنت حاوي توهين و برچسب رو ميگذاره که :
من مدت زيادي با اين فرد آشنا هستم. اين فرد مزدور آمريکاست. از آمريکا دلار ميگيره توي وبلاگهاي ارزشي کامنت مخالف بذاره.
البته جديدا من رو متهم به "بيگاري" کرد که من نيز در جوابش چنين کامنتي در آخرين پست وبلاگش گذاشتم:

"آخر خودت هم نفهميدي که من دلار ميگيرم و کامنت ميذارم يا به بيگاري رفتم
چون بيگاري= کار بي مزد
باشد که پند بگيري و دست کم تکليف خودت رو بدوني چيه.
دلار يا بيگاري؟
مساله اين است
دي دي دي دينگ"
--------------------------------------
آخه به من چه که تو از کامنتهاي من حرصت ميگيره.
باشد که فرصت بيابم و در آينده اي نه چندان دور، چند مورد از مباحثه هايم با اين فرد را از وبلاگ قديمم(در وردپرس) به اين وبلاگ جديد منتقل کنم و شما را نيز مطلع گردانم که بخوانيد
و همگان پند بگيريم.
--------------------------------
در مورد بقيه ي صحبتهاتون اگر بخوام بحث کنم باهاتون ميدونم هرکداممان حرف خودش رو ميزنه بالاخره شمااعتقاد خودت رو داري و من اعتقاد خودم رو بايد با هم کنار بيايم

اون کامنت رو البته من به عنوان جواب به آقاي قرائتي و حومه که چنين مي انديشند در وبلاگم خواهم گذاشت(با اندکي تلخيص و تغيير و تفصيل. چون با عجله نوشتمش). چون همانطور که از نام وبلاگم بر مي آيد، وبلاگ من کامنتدوني نظراتم است.
تا حاج آقا قرائتي و ديگران نيز پند بگيرند

يه مشت حرفهاي کليشه اي.
برهنگي.
فرض کن يه نفر بدون روسري مي آيد توي خيابان. آيا اين برهنگي است. يا با دامن مي آيد آيا اين برهنگيست؟
بعد هم با اينکار(يعني معرفي کردن و جا زدن عامدانه "بي حجابي" به عنوان "برهنگي") ميايند به شعر و شعار سخيف و کليشه اي خودشون ميرسند که "اگر برهنگي تمدن است ..."
غافل از اينکه بي حجابي برهنگي نيست(اين افراد عامدانه لفظ برهنگي رو بکار ميبرند تا فرد مقابل رو تحت تاثير خودشون قرار بدند) و کسي هم منظورش از بي حجابي متمدن جلوه دادن يا ندان خودش نيست. اگر بي حجابي تمدن نيست، بي تمدني هم مسلما نيست و حيوانيت هم نيست. ميلياردها زن غير مسلمان و حتي مسلمان در دنيا بي حجابند. آيا اين افراد برهنه اند؟ آيا اين افراد "خود را حراج کرده اند"؟
يا ميخواهند بگويند ما براي ابراز متمدن بودنمان بي حجابيم؟ نه خير. بي حجاب بيرون رفتنشان يک روند و ويژگي عادي از زنگيشان است.
البته از نظر افرادي که چند تار زلف زن رو هم موجب عقب ماندگي کشورها و سيل و زلزله و خشکسالي و مفسده و تحريک ميدونند خب بعععلههه، اين جور بيرون اومدنها مصداق عيني برهنگي هستند.
حرفهاي کوته بينانه و ساده انگارانه
يا مردان اين کشورها کلهم به دنبال اينها "راه افتاده اند". يا برعکس، مردانشان بسيار نگاههاي متعادل تر و غير حريص تري پيدا کرده اند؟(بسيار غير غير حريص تر نگاه مردان ممکلت اسلامي زير سيطره ولايت فقيه و حومه). و از صدها هزار زني که روزانه در شهرهاي "بلاد ايمان" (همانجايي که شما بهشون ميگيد بلاد کفر)، 99.9 درصدشون بدون هيچ مزاحمتي و مرود تعقيب افراد هرزه واقع شدني ميروند و ميآيند و به کار و زندگيشان هم ميپردازند.
بعضيها نگاهها و تصورات و تخيلات کوته بينانه و درون محله ايشون رو بايد کنار بگذارند و به نقايضي که به وسعت جهان و مردم جهان براي تخيلاتشون هست بنگرند.
عبدالکريم سروش و گنجي و آرش نراقي و کديور و بسياري ديگر بايد برند توي خارج بعد افرادي مثل ازقندي و قرائتي بيان بشند سخنرانان صدا و سيما.
نميگم که اينها نبايد حرف بزنند، ميگويم اونها چرا نبايد حرف بزنند.دليلش اينه که اينها مشتي حرفهاي کليشه اي و مورد پسند رژيم ميزنند ولي اونها رس و ريشه جمهوري اسلامي رو به چالش ميکشند(البته در صورت وجود آزادي بيان که تناسبش با جمهوري ولايت فقيه مثل آب و آتش و مثل جن و بسم الله است

البته اين به اين معني نيست که تمام حرفهايي که اين فرد در اين 30 سال زده نادرست و کليشه اي و بيخود است. نه. شايد اکثرش هم خوب باشد. روي سخن من با اين سخن ايشان بود.

باشد که پند بگيريم.

سلام

اين نوشته شما لينک شد

سلام عالي بود ممنون

بنام خدا : سلام ؛ خدا عمر باعزت به آقاي قرائتي عنايت بفرمايد . دست شما هم درد نکند.
موفق باشيد