• وبلاگ : بر و بچه هاي ارزشي
  • يادداشت : يک دانشجو در مسجد شجره(برگزيده مجله پارسي نامه)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • پارسي يار : 6 علاقه ، 2 نظر

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام / عين اين مسئله براي منم اتفاق افتاد البته نه در اون مکان روحاني ،روز جمعه بود که به قصد خريد به ميدان امام رفته بودم که چون همزمان شد با زمان اذان و نماز جمعه تصميم گرفتم همنجا نماز بخونم بطري ابمو از کيفم دراوردم و رفتم کنار يه درخت تا وضو بگيرم اما تا 15 دقيقه هرچي فکر کردم يادم نيومد که اول رو کدوم دست بايد اب بريزم که شايد به اين خاطر بود که داشتم با بطري وضو ميگرفتمم نه شير اب حسابي خندم گرفته بود رومم نميشد از کسي بپرسم دلمو به دريا زدمو از خانم ميانسالي پرسيدم با تعجب تو چشام نگاه کرد و گفت خجالت نميکشي با اين حجاب وضو بلد نيستي ! تازه فهميدم وقتي ميگن طرف جانماز اب ميکشه يعني چي هر کسي تو را با اين حجاب ببينه فکر ميکنه نماز شبتم ترک نميشه اونوقت تو وضو هم بلد نيستي بگيري ...
    پاسخ

    سلام. امان از تجربه! متشکرم
    حالا بالاخره وضو رو چيکار کرديد ؟
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ شنبه 3 تير 91 نوشته (يک دانشجو در مسجد شجره) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام ممنون