کنکاش در یک نظر سنجی
یکی از کاربران محترم پیامرسان پارسی بلاگ در چند نظر سنجی اقدام به بررسی عملکرد 3 رئیس جمهور اخیر ایران نموده بود که در طی بیست و اندی سال سکاندار دولت در نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده اند.( برای مشاهد این 3 نظر سنجی بر روی اسامی کلیک بفرمایید)
فارغ از نتایج حاصله از این 3 نظر سنجی بنظر نگارنده هر یک از این روسای جمهور در زمان خویش بنا به شرایط داخلی و خارجی و اهداف کوتاه مدت و بلند مدت نظام کم و بیش دارای نقاط مثبت و منفی بوده اند که باید با توجه به شرایط معاصر خودشان مورد بررسی قرار گیرد. بطور مثال در دوران ریاست جمهوری هاشمی ایران یک جنگ نابرابر 8 ساله را سپری کرده بود و تقریبا تمام صنایع مادر و زیر ساخت ها یا کاملا از بین رفته بودند و یا با حداقل راندمان به کار ادامه میدادند و اگر سیاست های آن روز قوه مجریه البته بنا به مصلحت نظام و مدیریت بی نقص مقام معظم رهبری نبود با توجه به تحریم های عدیده آن روز ( در حالیکه برخلاف دوران کنونی از صنایع سخت افزاری و نرم افزاری قوی برخوردار نبودیم ) نه تنها هیچگاه به موقعیت کنونی نرسیده بودیم بلکه قادر به بازسازی خرابی های ناشی از جنگ هم نبودیم. بطور مثال در مورد حضور سپاه در فعالیت های سازندگی این پیشنهاد رئیس جمهور آن زمان بود که با تایید فرماندهی کل قوا به سپاه ابلاغ شد و قرار گاه خاتم از آن روز تا کنون در بسیار از پروژه های ملی حضور داشته است و اکنون بازوی قدرتمند کشور در صنعت و اقتصاد میباشد و بنوعی علت شکست اکثر تحریم های بین المللی بر علیه ایران اسلامی قدرت قرار گاه خاتم در سازندگی بوده است و البته همانگونه که در ابتدای مطلب عرض شد هر یک از این افراد باید با توجه به اتفاقات زمان خویش مورد داوری قرار بگیرند و احیانا نمی توان از دولت هاشمی این انتقاد را نمود که چرا در آن روزگار کشور فاقد اینترنت بیسیم بوده است! .
هموطنان عزیز ثابت نموده اند که کاملا به نظام مقدس وفادار هستند و در هر برهه بنا به مصلحت نظام و شرایط روز اقدام به انتخاب اول شخص اجرایی کشور نموده اند و این اتفاق حتی در دوره ای معروف به اصلاحات هم به همین منوال افتاده است چرا که کمی کنکاش در کاندیداهای حاضر در آن دو دوره و اسامی موجود خبر از اتفاقاتی میدهد که احتمالا افرادی قصد نوعی کودتا در آن دوره از انتخابات را داشته اند. بطور مثال در دوره ای که خاتمی اولین بار برنده عنوان رییس جمهور شد، رقبایی از قبیل جاسبی ، ناطق نوری و .. داشت که تقریبا همه منتسب به نزدیکی به رییس جمهور وقت ( هاشمی ) بودند و مردم با این انتخاب فقط قصد داشتند به ایشان یک " نه " بزرگ بگویند در حالیکه برنده آن دوره انتخابات تا آن زمان فرد شناخته شده ای در میان سیاستمداران نبود و فقط یک سابقه کوتاه مدت وزارت آن هم در وزارت خانه ای که هیچ اهمیت اقتصادی و سیاسی نداشت ، را دارا بود و بقول معروف بین بد و بدتر ، بد را انتخاب کردند و در دوره بعدی اصلاحات هم دوباره وضع به همین منوال بود که چند کاندیدای کم مطرح اصلاحات در مقابل چند کاندیدای وابسته به جناح هاشمی صف آرایی کردند که باز هم نتیجه مصداق همان بد و بدتر بود. البته اشکال بزرگ دولت اصلاحات در هر دو دوره وابستگی به اعتماد سازی بین المللی بود چرا که به خیال خود تنها راه حل مشکلات داخلی را حل اختلافات خارجی میدانستند ، چیزی که هیچگاه در آن موفق نشدند چرا که غرب تنها راه حل اختلافات با ایران را در به رسمیت شناختن رژیم غاصب قدس شریف میدانند در حالیکه شعار مرگ بر اسرائیل با آرمان ها و ارزش های هر ایرانی راستین تنیده شده و چیزی نیست که یک شخص یا دولت بتواند باعث فراموش شدن آن گردد و اگر دولت باصطلاح اصلاحات بجای اعتماد به دول غربی به اهداف و شعائر ایرانی اسلامی اهمیت میداد شاید یکی از موفق ترین دولت های پس از جنگ لقب میگرفت چرا که در بعد اقتصادی با اینحال که اجرای قانون تثبیت قیمت ها در برهه ای به این دولت سپرده شد که نفت در کمتری قیمت خود در صد ساله اخیر بود ، بسیار موفق عمل نمود و در طی هشت سال زمامداری اصلاحات ، تورم در کشور انچنانی نبود اما برخی رفتارهای خاتمی باعث گردید تا حتی این اقدامات اقتصادی هم به چشم نیاید.
در مورد قضاوت در باره دولت فعلی باید به انتظار بنشینیم زیرا هنوز تا پایان عمر دولت احمدی نژاد چند ماهی باقی مانده است و نمی توان بصورت کاملا این دو دوره را داوری نمود.
انتظار نظرات شما کاربران فهیم را می کشم .