حجاب تاج بندگی من است(20 تیر روز حجاب و عفاف)
سهیلا آرین از کودکی به آمریکا رفته ،آنجا تحصیل کرده و همانجا ازدواج کرده است.خودش می گوید همیشه ثروتمند بوده اند و در زندگی اش چیزی کم نداشته است .یک روز که برای ورزش در پائین تپه ای که منزلش در ان قرار گرفته بود می رفته،نوار موسیقی هر روزه اش را بر می دارد تا در حین پیاده روی گوش کند.
نوار موسیقی با نوار قرآن اشتباه شده بوده است.آیاتی از قرآن به گوش او می رسد و...و این ابتدای تحول شگرف او بود.او اکنون در ایران است و بی قرار آموختن و دانستن و رسیدن.برنامه ی تلویزیونی کوله پشتی نخستین بار او را به مردم معرفی کرد و گرایش او به معنویت ،در سرزمینی که این نوع نگرش مجال کمتری برای ظهور دارد ،مورد توجه جدی مردم قرار گرفت.
یک جلد کلام ا...مجید در دست داشت و آیاتش ورد زبانش بود،وقتی از نهج البلاغه می گفت،می شد رعشه شوق را در تمام جوارحش احساس کرد و انسان بی اختیار یاد کلام مولا در خطبه همام می افتد که:هکذا تصنع المواعذ البالغه باهلها...حکمتهای راستین به اهلش اینگونه می کنند...
آرین می گوید:
من وقتی نهج البلاغه را می خواندم با تمام وجود به من تزریق می شد.فارسی من خیلی ضعیف بود کلام مولا خیلی تدبر می خواهد خیلی قوی است خیلی تفکر می خواهد تا ان را درک کنید که چه فرموده اند ولی من می خوانم و با ماژیک زرد قسمتهایی را برجسته می کنم تمام کتاب من زرد شده بود چون همه اش شیرین بود.
هر روز دعا میکنم .اولین روزی که حجاب را انتخاب کردم خیلی دعا کردم که خدایا اگر یک روزی خواستی این حجاب دومرتبه از سر من برود آن روز را اخر عمر من قرار بده که دیگر اقلا با جهل از این دنیا نروم .
این شاید قشنگترین جمله ی خانم آرین بود:حجاب تاج بندگی من است