دیروز،امروز،فردا
*الله اکبر الله اکبر حسین لباست خونی شده!
-ببخشید آقا اون مانتو نارنجیتون چند قیمته؟
*از یاسر به محمد از یاسر به محمد ما محاصره شدیم..
-خانم ببخشید میتونم چند لحظه وقتتونو بگیرم؟
*حاجی نرووووو خطرناکه ممکنه...
-وعده ی ما 19 دی ،13 آبان ، 16 آذر...وعده ی ما به قیامت
*فرداشب مراسم ازدواجته چرا اصرار داری بمونی؟عروست منتظرته
-به نظرت مراسم ازدواجمون رو داخل اون باغ بگیریم که منکرات نمیتونه بهش گیر بده یا اون یکی باغ؟
*سید... برو خدا به همراهت امید همه به توئه
-این چه مملکتیه نه آسایشی نه آرامشی نه امنیتی همشم که تحریمیم
*شنوندگان گرامی توجه شما را به خبری که هم اکنون به دست من رسید جلب میکنم خرمشهر..خرمشهر..آزاد شد
-اه باز زدیم این شبکه یه مشت اراجیف نشون داد بزن فارسی 1 ببین پدر خوانده شروع شده؟
*تا وقتی هویزه رو نگرفتیم حق ندارید یک لحظه چشماتونو روی هم بذارید
-مامان خوابم میاد نمازمو بعدا میخونم
*بچه های گردان کربلای 5 بیایید دور هم زیارت عاشورا بخونیم
_راستی مونا آهنگ جدید الکس رو شنیدی؟
*فاطمه خانم دلم میخواد پسرمون که به دنیا اومد اسمشو بذاری مهدی....میخوام سرباز خود آقا باشه
_اسم شناسنامه ایم محمد هست اما برو بچ اشکین صدام میزنن
*ما فرزندان خمینی هستیم
_من فرزند شهید نیستم نمیخوام موقعیتم بین دوستامو از دست بدم
*سعید ،علی کشته شد بروووووووو بشین پشت تانک
_مانی؟عصر ماشینو بیار منم با نازی میام کورس بذاریم
*تو سواد مواد داری اومدی اینجا...سواد که نه... حاجی دانشجوی ترم 7 پزشکی رتبه 5 کنکور بودم که به خاطر جنگ انصراف دادم
_یه مشت بچه شهید و جانباز اومدن جای ما رو تنگ کردند واسه همینه من دولتی قبول نشدم
*من فقط نگران اینم که بعد از من کی دست مادرم رو بگیره برای وضو
_مامان کار دارم اه همش به من گیر بده پس سحر چیکارس 2 این خونه؟
*جسارتا حاجی میخواستم یه چیزی بهتون بگم روم نمیشه راستش..راستش میخواستیم اگه...بعد از این عملیات با خانواده خدمت برسیم
_سالار عصر خواهرتو بیار منم سعید رو میارم با هم 4 تائی بریم بیرون خیلی حال میده
*مادر من امشب راهیم با همین لباسهای جبهه میام دیگه اشکالی که نداره همه تو اون مهمونی میدونن من از اون راه میرم
_هر چی فکرشو میکنم میبینم این لباسمو 3 روزه پیش جلو زهره اینا پوشیدم دیگه زشته 2 بار بپوشم بریم خرید
*این نسلی که ما واسشون اومدیم جنگیدیم از نسل ما بهتر میشن
_ بابا به من ربطی نداره تو چند سال جبهه بودی دوران جنگ تموم شد من یه چیزی رو میدونم اینکه من جوونم و باید جوونی کنم
*یاااااااا حضرت عباس جعبه کمکهای اولیه رو بیارید فرهاد زخمی شده
_راستش خانم دکتر یکی از دوستام بینیشو پیش شما عمل کرده بود خیلی راضی بود..میشه مدلهاتونو ببینم
*چه قدر پشت سنگر شما بوی خدا میاد
_ساحل؟؟داریم میریم پارک چرا کم ادکلن زدی...با بچه ها ست کردیم
*شما دو نفر چه قدر شبیه همید جریان چیه؟..پدر و پسریم
_بابا من دوست ندارم مثل تو شبانه روز اینطرف اونطرف بدوم حالا هم وضعمون این باشه من میخوام زندگی کنم میفهمی؟
و این است تفاوت دو نسل به خاطر اندی سال تفاوت
به راستی نسل بعد از ما چه خواهد شد؟
ما فرزندان نسل رنج دیده ایم و انها فرزندان نسل بحران زده
یازهرا