تفاوت چند همسری برای مردان و زنان (برگزیده ی مجله پارسی بلاگ)
یکی از دوستان وبلاگ نویس بحثی را با عنوان "چرا زنها نمی توانند با چند مرد ازدواج کنند؟" مطرح کرده که مرا ترغیب کرد تا در این باب و کمی هم در پاسخ به مطلب دوستمان مواردی را تقدیم نمایم:
اگر بحث چند همسره بودن و علت حلت آن برای مردان و حرمت آن برای زنان، به بحث کنترل شهوت و غرائز مردان مربوط می بود، از حجیت خارج می شد چرا که زنانی نیز وجود دارند که مانند ملکه ی فرانسه، به صراحت می گویند که شوهرشان برای شان کم است و وجود این مثال ها، یعنی نمی توان این دلیل را به عنوان اثبات صحت این احکام بر شمرد و دیگر این که این ادعا که مردان آن قدر گرفتار شهوت هستند که خداوند آنها را با چند همسری ساکت می کند، نه تنها درست نیست بلکه توهین به تمام مردان و حتی بزرگانی است که چند همسر داشته و یا دارند.
بحث تبعات جنگ ها و حوادث ناشی از کار و این که تعداد تلفات مردان همواره بیش از زنان است و یا چند برابر آنها است، همچنین بیشتر بودن میانگین عمر زنان نسبت به مردان، می تواند تا حدی با چند همسری مردان رفع شود، ولی مسلماً دلیل صحت این احکام الهی، نمی توان صرف این مسئله باشد، چرا که با نگاهی به سیره ی حضرت رسول و حضرت امیر علیهما السلام می بینیم که هیچ جنگ و تلفاتی باعث نشد تا در زمان حیات همسران هم کفو عزیزشان (حضرت خدیجه و حضرت زهرا سلام الله علیهما) چند همسره شوند و این که با فرض افتادن بیماری همه گیری بین زنان و افزایش مرگ و میر در این جنس، حکمت این احکام زایل می شد!
و اما نظر حقیر در مورد این احکام الهی:
مردان باتوجه به غلبه ی عقل به احساس و قدرت مدیریت احساسات خود، این توان را دارند که به لحاظ عاطفی به عنوان تکیه گه چند زن قرار گیرند و بتوانند چند همسر را به لحاظ عاطفی ارضا نمایند و البته این هم دلیلی برای چند همسره بودن مردان نمی تواند به تنهایی محسوب شود، چرا که زنانی نیز هستند که عقل بیشتری نسبت به برخی مردان دارند و به همین دلیل خداوند کریم در قرآن مردان را تشویق به رعایت عدالت بین همسران می کند و در ادامه می فرماید اگر این توان (مدیریت)/ را ندارید به همان یک همسر اکتفا نمایید.
و در نهایت مهمترین عامل در حرمت تعدد زوجات زنان، اهمیت خانواده در نظام اسلام است. خداوند منان، غیرت را به عنوان یک اصل حیاتی برای مدیریت، سلامت و حفظ خانواده لازم می داند و این غیرت برای مردان لازم است و از سویی نیز طرف دیگر غیرت مردان، حیا و عفت برای زنان است که ایجاد هرگونه اختلالی در این میان، موجب بهم ریختن نهاد خانواده می گردد و این یعنی غیرت برای مردان و عفت و حیا برای زنان موجب حفظ نهاد خانواده و البته حفظ و حیات جامعه می گردد، که تأثیر انکار و نبود این دو را در جوامع غربی بر سست شدن نهاد خانواده می توانیم براحتی مشاهده کنیم.
در انتها عرض می کنم که عفت و حیا برای مردان نیز واجب و لازم است تا حیات خانواده و جامعه حفظ گردد و مردان به زن بارگی و هوسرانی و مزاحمت برای خانواده های دیگر روی نیاورند و از سویی بر اساس کلام معصوم، غیرت برای زنان در حد شرک به خدا شمارده شده است چرا که حفظ حیات جامعه در مواردی که لزوم تعدد زوجات ایجاد می شود با غیرت زنان غیر ممکن شده و زنان بی سرپناه و گرفتار می توانند امنیت اجتماع را از میان ببرند و این دو هر دو جزء احکام حکیمانه ی الهی است و ما همچنان فارغ از درک تمام دلایل آن از منافع و فواید این احکام الهی بهره مندیم.