ریشه ی این همه قانون شکنی در جامعه چیست؟!
تخلف از قانون در همه ی جوامع وجود دارد، اما دلایل و ریشه های آن می تواند متفاوت باشد؛ بدترین تخلفات و قانون شکنی ها به دلیل طمع است یعنی افراد برای کسب چیزهایی که به آنها تعلق ندارد حاضر می شوند قانون را نقض نمایند، اما این گونه بی قانونی ها آن چیزی نیست که بین عموم جامعه شایع و عموم اجتماع را به خود گرفتار کرده باشد، اکنون بسیاری از ما برای چیزهایی که واقعاً نفعی نیز به دنبال ندارد، قانون را نقض می کنیم، یعنی بدون این که چیزی بدست آوریم عادت کرده ایم قوانین را پشت سر بگذاریم.
به نظر می رسد ریشه ی اصلی این گونه قانون شکنی ها، نوعی حس خود بزرگ بینی یا خود زرنگ بینی است که با نقض قانون بروز پیدا می کند و این چنین هر کسی به مثابه ی میزان نقض قوانینی که بابت آنها پاسخگو نمی شود، خود را زرنگ و باهوش می داند و کسانی را که چنین قابلیتی!!! ندارند را پخمه معرفی می کنند.
متأسفانه کم ندیده ایم کسانی را که بدون هیچ کار مهم و مفیدی، از نقض قوانین رانندگی و یا قواعد محل کار خود لذت می برند و چه بسا تعداد چراغ قرمزهایی که هر روز رد می کنند را می شمارند و به آن ها افتخار نیز می کنند. چه بسا کسانی که با سفسطه، دروغ و ریا، تخلفات خود را توجیه می کنند و از این کار نه تنها احساس گناه نمی کنند، بلکه احساس موفقیت دارند. چه بسا کسانی که با حیله و فریب صف ها را دور می زنند و نوبت دیگران را اشغال می کنند و بی آن که حس گناه داشته باشند، معترضان را به رقابت فرا می خوانند.
پیشنهاد: حال ممکن است این سوال ایجاد شود که چه راهی برای اصلاح این وضعیت وجود دارد و به قولی چه باید کرد؟! به نظر حقیر اولین گام این است که از خودمان شروع کنیم و هر خواسته ای را که با نوعی حس زرنگی توأم است را مورد مداقه قرار دهیم تا مبادا در پس این حس زرنگی، ظلم به فرد یا جمعی مستور و یا نقض قانونی در کار باشد. و اما گام دوم که بسیار هم تأثیر گذار است این که تخلفات ریز و کوچک قانونی اطرافیان را به مثابه ی زرنگی و توانایی افراد تلقی و معرفی نکنیم و بلکه با هرگونه بازخوردی مانند اخم، بوق و نصیحت، اولاً به این گونه افراد امتیاز ندهیم و ثانیاً این گونه اعمال را محکوم کنیم، یقیناً نباید در ایجاد حس موفقیت با قانون شکنان همکاری کرد، بایستی موفقیت های حاصله با نقض قانون را سرشکستگی و مایه سرافکندگی در جامعه معرفی نمود.