از روز مادر تا روز پدر(برگزیده مجله پارسی نامه)
همیشه همین دو روز با ارزش در تقویم را فقط زمان خودش بیاد می اوریم
باشگاه خبرنگاران جوان صحنه هایی از خانه ی اخر را نشان می دهد..خانه ی سالمندان... که با هربار دیدنش احساس سرافکندگی میکنم ،احساسی که باعث میشود سرم را زیر بیندازم و نبینم اشک در چشمان پدر و مادرم حلقه زده است. خانه ی سالمندان چندش آور نیست پس چرا تا به حال آنجا نرفته ام؟!
راستی شهرداری هم از میلاد حضرت زهرا تا میلاد حضرت علی با تبلیغ به مردم میفهماند به خاطر مادر و برای پدر به انها کمی مهربانی کنید.
دست سریال یک لحظه دیرتر هم درد نکند مادری را به تصویر کشید که فرزندانش بعد از آگاه شدن از بیماری او کمی تغییر کردند.
تیزرهای تبلیغاتی میان برنامه ها هم با یک جمله ی روزت مبارک کالای خود را به رخ بیننده میکشند.
چه زیبا مشاور قبل از ازدواج به من و همسرم گفت خانواده های سالم آنهایی هستند که در سن پیری خودشان به خانه ی سالمندان بروند!!!
دیشب چه قدر خیابان ها شلوغ بود همه بدون پدر خانواده قصد خرید داشتند .
روز مادر برای خرید گل 45 دقیقه در صف ایستاده بودم!
عجیب چه مسیر پر ترافیکی بود وقتی به قصد زیارت قبور پدر بزرگ و مادر بزرگ راهی باغ رضوان شدیم
به قول نیما :آی آدمها، که در ساحل نشسته شاد و خندانید..کاش بالوالدین احسانا همیشه در روح زندگیتان جریان داشت یعنی آنقدر زیاد که هر شب که با صدای خسته اش به خانه باز میگشت،او را به تمامی نورها و عطرها ترجیح دهیم و بفهمیم آمده است به خانه با کلیدهای تجربه در دست ،از سمت تلاش های مردانه و غرور آفرینش.به او بگوییم:
آمده ای به خانه و تویی که همیشه در اندیشه ی منی ..روزت مبارک پدرم