سیما در خدمت مفسدان بزرگ آریا؟!
دیروز جمعه، سیمای جمهوری اسلامی ایران یک فیلم سینمایی هندی با نام "گورو" پخش کرد که محصول 2007 بود. این فیلم، داستان یک جوان روستایی هندی است که پس از کسب مهارت در زمینه ی پارچه در 7 سالی که به ترکیه رفته بود، به روستای خود برگشت و پس از ازدواج، به همراه همسرش برای تجارت پارچه به بمبئی می رود و با توجه به شرایط سخت تجارت در آن شهر، در بدو ورود برای دریافت مجوز اولیه دچار مشکل می شود و به صورت اتفاقی با صاحب یک روزنامه آشنا شده و با کمک او موفق به دریافت مجوز می گردد. کم کم و با گذشت زمان، گورو با اتکا به هوش خود مسیر پیشرفت خود را با دست و دلبازی و هدیه دادن به دیگران و دور زدن قوانین مختلف آغاز می کند. او کم کم با یافتن اقبال عمومی از سوی مردم و سایر تجار اقدام به تأسیس یک شرکت سهامی با مشارکت هم صنفی ها و مردم می کند و رأسا مدیریت شرکت سهامی را بر عهده می گیرد، به نحوی که با تأسیس یک کارخانه و اشتغال هزاران نفر کار خود را توسعه می دهد. گورو در این مسیر در موارد متعدد اقدام به دادن هدیه های نامعمول با بهانه های واهی به مسئولان و صاحبان نفوذ در رسانه ها می کند و مسئولان رده بالای هند را با روشهای دغل کارانه با خود مهربان می کند، او حتی در این مسیر سالم ترین مسئولان کشور هند را نیز با زیرکانه ترین روش ها آلوده می کند، به نحوی که در بسیاری از امور از بخشش های مالیاتی، تخفیف در عوارض گمرکِ واردات، معافیت های صادراتی و رانتهای مختلف برخوردار می گردد، او با استفاده از رسانه هایی که برای خود یارگیری کرده است، رقبا را با تهمت و دروغ از مسیر خارج می کند، رقبایی که خودشان هم از همین روش ها برای مواجهه با رقبا استفاده می کردند.
با افزایش مفاسد اقتصادی، گورو به تدریج توسط همان روزنامه که با آن موفق به دریافت مجوز و شروع به کار شده بود، مورد افشاگری قرار می گیرد و این افشاگری ها آن قدر به پیش می رود که موجب سکته ی گورو می گردد و در همان حال به دلیل همان افشاگری ها به دادگاه احضار می گردد.
گورو در دادگاه به بهانه ی سکته و مشکل در ناحیه ی حنجره کمترین صحبت را می کند و همسر وی به جای او آن هم به صورت بسیار محدود از وی دفاع می کند. در نهایت و در آخرین جلسه ی دادگاه، گورو در حضور خبرنگاران در حالی که آخرین دقایق دادگاه بود، برای صحبت 5 دقیقه وقت درخواست می کند. او از گذشته می گوید و این که چگونه از روستا به شهر آمد و چگونه برای شروع به کار به سد قانون هایی که او آنها را در خدمت صاحبان قدرت خواند، گرفتار آمد؛ او توضیح داد که چگونه سیستم او را مجبور به تخلف کرده است و این که واقعاً چاره ای جز تخلف نداشته است، و در عوض او با استفاده از سرمایه ای که با استفاده از این تخلف ها توانسته بود ایجاد کند، هزاران نفر را مشغول به کار کند و سهامداران فقیر را از فقر نجات دهد؛ او در این 5 دقیقه، نظر دادگاه را به خود جلب کرد و دادگاه برای تخلفات گسترده ی وی با کلی عفو و بخشش، تنها 5 سال حبس و مبلغی جریمه مشخص کرد و در پایان نیز فیلم صحنه ای را نشان می داد که او در حضور سهامداران و کارگران مشمول مهربانی و تشویق مردم قرار گرفته است.
سعی کردم فیلم را با همان نگاهی که سازندگانش می خواستند به بیننده منتقل کنند، نقل کنم و حالا می خواهم تحلیلی کوتاه و البته نه هنری بلکه اجتماعی و اقتصادی از این فیلم داشته باشم، و اصل این تحلیل را با چند سوال آغاز می کنم:
پخش این فیلم درست در زمانی که قرار است آخرین جلسات دادگاه های مفسدان بزرگ اقتصادی آریا (و بیمه) برگزار شود، آیا کاملاً اتفاقی است؟! آیا این فیلم به نوعی تبرئه ی مفسدان اقتصادی اخیر نیست که اتفاقاً از نمونه ی هندی خیلی هم بهترند و ملی تر و مذهبی تر و زحمت کش تر و روستایی تر و خودساخته تر؟! بالاخره تعدادی از مفسدان پرونده ی آریا حتی به جبهه رفته اند و برای کشورشان جنگیده اند، متهمان پرونده ی آریا هم کلی اشتغال زایی کردند و هم پولشان را از کشور خارج نکردند! تازه کلی هم در امور خیریه و مسائل فرهنگی و ورزشی و اجتماعی شرکت کرده اند!
پخش این فیلم سینمایی در ساعت 14:30 روز جمعه از شبکه ی سوم سیما که شاید بیشترین بیننده پای تلویزیون نشسته باشد، درست در آخرین جلسات دادگاه مفسدان اقتصادی آریا (و البته بیمه) با یک دوبله ی عالی از آقای مظفری و البته با هزینه ی زیادی که برای خرید این فیلم های هندی صرف می شود، کمی غیر تصادفی به نظر می رسد، خداوند ما را از تهمت زدن به دیگران حفظ کند، ولی سادگی بخرج دادن برای کسانی که برای فاسد کردن یک کشور با رشوه و مال حرام کافی هستند، را نیز صلاح نمی دانم.