فرهنگ، مهم مهجور در نهادها
مدتیست که مرکز توسعه فن آوریهای دیجیتال اقدام به ساخت آگهی های آموزشی و تربیتی بسیار مفید در خصوص نحوه ی استفاده از تجهیزات و فن آوری های دیجیتال مثل اینترنت، کامپیوتر و موبایل می نماید که انصافاً نمی توان بدون تقدیر از کنار آنها گذشت. در این آگهی ها هم به مسائل بهداشت روح و روان و هم به سلامت جسمی افراد و هم به حفظ حریم و حرمت خانواده توجه می گردد.
مواردی که در این آگهی های آگاهی افزا به آن ها اشاره می شود، متأسفانه تاکنون بسیار مغفول مانده بودند و انسان حسرت می خورد که چرا وقتی می توان چنین موثر و مفید کار فرهنگی نمود، ارگانها و نهادها از آن غافلند. آیا جای خالی برنامه های اینچنینی در زمینه ی فرهنگ سازی نماز، عفاف و حجاب، آثار ماهواره، احترام به پدرومادر، نحوه ی تعامل با همسر و فرزند و همکار و همسایه، موارد مرتبط با جامعه ی کارگری و کارفرمایی و افزایش ظرفیت سیاسی و اجتماعی و ورزشی در افراد، اهمیت ورزش و تغذیه مناسب و.... خالی نیست؟! چرا هر نهاد و وزارت خانه به این مقوله ها اهمیت به سزایی نمی دهد و اگر هم چنین چیزهایی می بینیم، معمولاً موقتی و زودگذرند، یک نمونه اش برنامه های خوبی که چند سال پیش مشترکاً توسط وزارت کار و سازمان تأمین اجتماعی در خصوص حفظ و صیانت از نیروی کار به صورت انیمیشن در مدت کوتاهی از رسانه ی ملی پخش شد و متأسفانه زود هم متوقف شد. آیا کسی هست که ارتقای ایمنی جاده ای و کاهش تصادفات را نتیجه ی فرهنگسازی مناسب پلیس با استفاده از ابزارهای رسانه ای نداند؟!
آیا تمام ارگان ها و نهادهای حتی غیر فرهنگی نمی توانند بخشی از مشکلات خود را با کارهای مفید فرهنگی رفع نمایند؟! مثلاً آیا نمی توان احتکار را با کار رسانه ای تقبیح نمود و یا این که مردم را به تکلیف خود در هنگام مشاهده ی احتکار آشنا کرد؟! آیا نمی توان مثلاً با کار فرهنگی مردم را توجیه کرد که در هنگام گرانی کاذب و موقت یک کالا بهترین کار برای کاهش سریع قیمت آن کالا، روی آوردن به محصولات جایگزین است؟! مثلاً این که به جای خرید مرغ با صف های طولانی، برای مدت کوتاهی از سایر محصولات پروتئینی از قبیل ماهی یا گوشت و یا حبوبات استفاده نمود؟!
آیا مسئله ی مهمی مانند علاقمند کردن کودکان و نوجوانان به نماز و حجاب و عفاف نباید جایگاهی برای کارهای فرهنگی اصیل و نفیس باشد؟! آیا تقبیح مفاسد اداری اعم از ارتشا، پارتی بازی و ... نباید از طریق رسانه دنبال شود؟! آیا مثلاً وزارت اطلاعات نمی تواند از نقش گزارشهای مردمی در کشف و برخورد با معضلات امنیتی در رسانه ملی پرده برداری کند؟! آیا نمی توان در حوزه ی هر وزارتخانه یا نهادی مثال های اینچنینی زد؟!
براستی آیا هر وزارت خانه، ارگان و قوه از ابزارهای رسانه ای برای حل معضلات اجتماعی و فرهنگی کشور استفاده می نماید؟! آیا لازم نیست که رویکرد فرهنگی واقعاً در مسئولان ما جاری باشد؟! آیا بهترین راه برای حل اساسی مشکلات که همان کارهای فرهنگی است، جایگاهی در برنامه های مسئولان دارد؟!
خوب است که همه ی نهادها و ارگان ها از مرکز توسعه فن آوریهای دیجیتال و پلیس و سایر نهادهای فعال در استفاده از فرهنگ سازی در حوزه ی رسانه الگو بگیرند و خوب است که این مسئله، گلوگاهی باشد برای توبیخ و تشویق مدیران از سوی وزرا، روسای قوا و ارگانهای نظارتی تا اینچنین مقولاتی را به صورت جدی از زیر مجموعه های خود طلب کنند و البته برای آن بودجه گذاری شود، چگونه است که تمام ارگانهای دولتی مکلف می شوند درصدی از بودجه ی خود را صرف آثار هنری نمایند اما پرداختن فرهنگی به وظایف اصلی نهادها مغفول و بی بودجه مانده است؟!
پیشنهاد: با توجه به اهمیت فرهنگسازی در تمام حوزه ها، پیشنهاد می گردد:
1- برای تمام نهادهای دولتی با توجه به ماهیت فرهنگی بودن یا نبودن آنها، بودجه ای برای فعالیتهای فرهنگی و رسانه ای تعیین گردد و هزینه کردن مؤثر این بودجه به شدت مورد نظارت قرار گیرد.
2- تمام وزارتخانه ها و نهادهای مهم قوا، معاونت و یا اداره ای مستقل تحت نظر بالاترین مقام آنها نهاد یا وزارتخانه داشته باشند تا مستقلاً به مطالبه ی برنامه های فرهنگی از معاونت های اصلی و اجرایی نمودن آنها بپردازد.
3- ارگانهای نظارتی و به خصوص مجلس همانطوری که در خصوص وظایف سنتی هر وزارتخانه نظارت دارند، مسئله ی فرهنگسازی را برای هر وزارتخانه مطالبه نمایند و صحن علنی مجلس و یا حداقل کمیسیونهای تخصصی را محلی برای پرس وجو در این خصوص نمایند.
4- رسانه ی ملی با رویکرد اقتصادی به کارهای مرتبط با فرهنگسازی مواجهه نکند و با مطالبه ی سنگین حق پخش در خصوص این پیامها موجب محدودیت و مهجوریت اینگونه امور نگردند.
5- مسؤلیت کارهای فرهنگی به افرادی که واقعاً رویکرد فرهنگی دارند سپرده شود و از هرگونه غیر تخصص گرایی و سیاسی بازی در عزل و نصب در این حوزه پرهیز گردد.
6- هر وزارتخانه برای خود یک خط مشی کامل و مستقل فرهنگ تعریف نماید و اجرا و پیگیری آن را تحت مسئولیت جایگاه های مشخصی قرار دهد.