موجودی به نام دلال
1. یک نفر مأمورم کرد که از قیمت خرید چوب سپیدار در قم بپرسم. بنگاه فروش چوب پیدا کردم و از نرخ فروش چوب سپدار پرسیدم. کیلویی هشتصد تا هزار تومان. گفتم خریدار هم هستید. گفت: نه! گفتم شما از چه کسی میخرید. گفت از دلال. گفتم چه قیمتی؟ حاضر نشد بگوید. بالاخره گشتم و دلالی پیدا کردم. گفت بسته به قد و قطر چوب، کیلویی هشتاد تا صد و ده تومان خریداریم! یعنی از فاصله تولیدکننده تا خریدار، قیمت چوب ده برابر میشود؛ و بیچاره تولید کننده. و هم مصرف کننده واقعی!
2. سایت کارخانهها را نگاه کنید. تقریباً در هیچ کدام از آنها قیمت محصولات درج نشده است. چرا؟ چون بسیاری از کارخانهها با دلالان معامله میکنند و دلالان هستند که نرخ کالا را در بازار تعیین میکنند.
3. تلویزیون گزارش پخش میکند که میوه به چندین برابر قیمتی که از کشاورز خرید میشود، به دست فروشنده میرسد و باز هم دلال!
4. بازار مرغ و شیر را که دیدیم. دلالها بازار گندم را هم قبضه کردند.
5. و اکنون بانک مرکزی همت را بر آن گماشته که بازار ارز را هم تقدیم آنها کند؛ البته در دستشان هست. بانک مرکزی میخواهد به آن رسمیت ببخشد.
با این که همه این مشکل را قبول دارند، اما باز هم کسی به فکر تدبیری برای حل این مشکل نیست. با این روال، هم تولید کننده ضرر میکند و هم خریدار و هم تولید ملی! اما چرا کسی جرأت ندارد با دلالها در افتد؟! شاید راهش را نمیدانند؟! شاید هم در این پروسه نفعی به آنها هم میرسد! و شاید هم پرداختن به بازیهای سیاسی وقتی باقی نگذاشته! شاید هم دست روی دست گذاشتهاند تا فساد عالم را بگیرد تا مصلح کل ظهور کند! شاید هم ...