سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • + به بعضی ها باید گفت *نقد می‌کنی یا نق می‌زنی؟!*انتقاد کردن این است که شما یک نقطه‌ى منفى را پیدا کنید، با تکیه‌ى بر نقطه‌ى مثبتى که وجود دارد، آن نقطه‌ى منفى را نشان بدهید و مغلوب کنید.اما نق زدن یعنی آدم یک نقطه‌ى منفى را بگیرد، همین طور هى بنا کند آن را تکرار کردن.
  • + "آخوند خراسانی از آقای نخودکی خواست که او را موعظه کند. آقای نخودکی گفت: آقای آخوند گفت مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم. ولی مرنج یعنی چی ؟ چطور میتوانم ناراحت نشوم. مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده چطور نباید برنجم؟ اقای نخودکی گفت: علاج آن است که خودت را کسی ندانی. اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی رنجی. "
  • + دقت کردین !؟ قصه‌ها واسه ” بیدار کردن ” آدما نوشته شده اما ما واسه ” خوابیدن ” ازشون استفاده می‌کنیم !
  • + خدا نکند برسیم به جایی که برایمان* « از دست دادن »* از *« دست دادن »* عادی تر شود ...
  • + بیچاره *گل فروش* تنها کسی است که،وقتی با *گل* وارد خانه میشود همه *غمگین* میشوند...
  • + بوی *دود* می آید به گمانم جمـــــاعتی پای *دنــیــــــآی مجآزی* می سوزانند عمــــــــــر خویش را!!! مارو میگه هااا :(
  • + موشی در خانه صاحب مزرعه تله موشی دید. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد! ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید. از مرغ برایش سوپ درست کردند. گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند. گاو را هم برای مراسم ترحیم کشتند! و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد!:)
  • + مو سر زمین بودم *با تراکتور* - بعد جنگ رفتم سر همو زمین *بی تراکتور *( عباس در آژانس شیشه ای )
  • + گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن! به رفتن ک فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی… میخواهی بمانی، رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی! این بلاتکلیفی خودش کلــــی* جهنـــــــــــــــم* است
  • + دعای باران چرا؟ دعای صبر بخوان این روزها دلها تشنه ترند تا زمین خدایا کمی صبر ببار

ما و سکوت در برابر فتنه؟!

تقریباً سه سالی است که به ما می گویند در هنگام فتنه سکوت کردیم و آب به آسیاب فتنه گران ریخته ایم!!!! واقعاً یک نگاه به ما بکنید! (لااقل در ذهن تان مجسم مان کنید) ما با این صدای کلفتمان اصلاً می توانیم ساکت بوده باشیم؟!!! اگر ما ساکت بودیم پس چه کسی در ابتدای شمارش آرا به آن فتنه گر کاندیدا نما تبریک گفت تا وهم برش دارد و فتنه گری اش را بر همه ثابت کند؟!! ما و سکوت؟!! پس چه کسی بود که در اوج فتنه گری کهریزکی ها معطوف به آن فتنه شده بود تا سایر فتنه ها را کمرنگ نماید؟!!! اگر ما ساکت بودیم پس چه کسی در 9 دی از تظاهرات مردم حمایت کرد و اعلام همکاری کرد؟!! اصلاً اگر ما ساکت بودیم فکر می کنید مردم می توانستند بفهمند فتنه ای در کار بوده است تا در 9 دی به خیابان ها بریزند و بپاشند؟!!! نمی دانم این بحث ساکتین را کدام شیر پاک خورده ای شروع کرد ولی هر که بود بداند که ما با سکوت میانه ای نداریم و از همان بدو تولد به خصوص در مورد فتنه با عونگَ های کوبنده خود و سایر فعالیت های مرتبط همان کودکی، در حال تخریب فتنه گران بوده ایم!!! و البته در عصر معاصر چه جاها که ما نجوا کردیم در گوش دیگران و سکوت به نظر می رسید!!! ما با نجواهای خود توانستیم خودمان را دلسوز فتنه گران نشان بدهیم و در میان شان رخنه کنیم و آن گاه ناگاه در نه دیماه، زیرآبشان را برای مردم بزنیم! ما حتی آن گاه که گاه گاه سکوت می کردیم سکوت مان معنی داشت، آن قدر معنی داشت که هر کسی به فراخور وضعیت خودش چیزی از آن برداشت می کرد! حتی فتنه گران نیز از سکوت های گاه گداری ما برداشت هایی داشتند که البته موجب شد تا زودتر ماهیت خودشان را نشان بدهند و از این جهت من با سکوتم و نجوایم و فریادم، همه و همه باعث شدیم تا فتنه و فتنه گر ماهیت پلید خود را هر چه زودتر نشان بدهند و چه خدمتی بهتر از این در خاموش کردن فتنه؟! اصلاً سوالی بسیار جدی و حیاتی: آیا اگر شعله ی فتنه روشن نمی شد، کسی می توانست خاموشش کند؟!! پس من از همین جا و در این مقطع حساس که مردم اگر بصیرت داشته باشند بایستی! دوستان مان را انتخاب کنند، برای آن که ما را ساکت ندانند، همین الان و با تمام وجود فتنه گران را یک بار و برای همیشه در طول تاریخ به شدت محکوم می کنم، پس از این پس بر اساس اخلاق اسلامی خوب است که کسی ساکتمان نخواند که حتماً در پل صراط مشمول شفاعت مان نخواهد بود و در پل بهارستان مشمول نظارتمان خواهد شد.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   جمعه 91 اردیبهشت 15   در ساعت 9:42 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


پیروزی و استقلال ویژه خواران بزرگ ورزشی

همین که قرار است یک تیم دولتی بدون تماشاچی تهرانی را به استان دیگری بفرستند، آقای فردوسی پور در چند برنامه ی جنجالی، به قول خودش شروع به افشاگری می کند و طوری وانمود می کند که ایشان فقط دوست دارد شهرستان هایی که لایقند در لیگ برتر تیم داشته باشند و گویی فقط از لابی های سیاسی و امتیاز خواهی های نمایندگان منزجر است؛ اما به پیروزی یا همان پرسپولیس و استقلال که می رسد، همه باید حمایت کنند و از بودجه ی بیت المال به پای این دو بریزند و همه من جمله همین آقای فردوسی پور و مدعوین برنامه اش مراقبت کنند که نکند امتیازی از ایشان کسر گردد و یا بازیکنی از بازیکنانشان محروم شود و یا نکند فرصت استراحت شان کم باشد و نکند که با این همه شکست از لیگ حذف شود و از این مقولات!!
بیچاره آن کسانی که آمده اند و یک تیم را با پول خودشان خریده اند تا در لیگ برتر خیرسرشان رقابت سالم کنند، ولی در تمام طول لیگ فقط می بینند که مسئولان ورزش و داوری و رسانه و سیاسیون و همه و همه فقط حواسشان به دو تیم استقلال و پیروزی است و اگر رمقی باشد در درجه های بعدی به تیم های دولتی قوی توجه می کنند که نکند حقی از ایشان ضایع شود و آن گاه است که تیم های خصوصی و بدون رانت و پشتیبان، یا تیم های دولتی کم پشتوانه (مانند ملوان) در انتهای جدول منتظر سقوطی غم انگیز و ورشکستگی ورزشی و اقتصادی اند و مسئولان فقط نگرانند که نکند از حیثیت و اعتبار دو تیم ویژه خوار تهرانی کم شود.
اکنون تیم پرسپولیس با وجود این همه حمایت و ریخت و پاش وضعیت بدی دارد و با آنکه هر ارگان دولتی و غیر دولتی بی حساب به پای آن پول بی حساب می ریزد، یکی بودجه می دهد و دیگری جریمه هایش را تقبل می کند، ولی از بس که صاحب دارد، همچنان بی صاحب اداره می شود.
متأسفانه تا وقتی که بودجه ی تیمی مثل پرسپولیس را دولت و نهادهای شبه دولتی از منابع مشخص و مبهم پرداخت می کنند، و از سویی هر یک از آقایان دایی و مایلی کهن و پروین و استیلی و کریمی و ... خود را صاحب این تیم قلمداد می کنند و با هر موضع گیری و اظهار نظری تیم را به حاشیه می کشانند، تنها کسی که در تیم باید کشکش را بسابد همچنان همان سرمربی است که دور وبر خودش لش،کری متفرق و از هم پاشیده را قرار است مدیریت کند و جام بگیرد.
رسانه ها هم برای این که این همه حمایت و رانت را توجیه کنند طوری وانمود می کنند که یعنی تمام مردم ایران برای این که ایرانی باشند باید طرفدار یکی از این تیم ها باشند والبته چقدر هم موفق بوده اند که برخی جوانان ساده ی ما به جای این که تیم استان و شهر خودشان را تشویق کنند، به عشق این دو تیم با شکست تیمشان در مقابل این دو خوشحال می شوند!!!
باور کنید که اگر قرار باشد جایی این اصل 44 اجرا شود اولینش همین واگذاری تیم های دولتی فوتبال است. خداکند مسئولان کشور بر بودجه ای که در این سیاه چاله های نابارور ریخته می شود دل بسوزانند و بدانند که این بودجه از مالیات دستمزد عرق جبین کارگر و کارمند و کسبه است که تأمین می شود و انصاف نیست که اینچنین در جیب میلیاردرهای ناسپاس و بعضاً بی رگ ریخته می شود تا کم فروشی کنند و  به ریش مردم و حامیان شان بخندند.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 91 اردیبهشت 11   در ساعت 7:58 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


اردغان! عرصه ی سیمرغ نه جولانگه توست

پس از حمایت های کینه توزانه ی اردغان به منظور حمایت از تنش های داخلی سوریه و سنگ اندازی هایی که به منظور جلوگیری از حرکت به سمت اصلاحات در سوریه انجام داد، همچنین سخنان نسنجیده ای که علیه ایران در خصوص مذاکرات هسته ای بر زبان راند و البته منجر به عذرخواهی وی گردید، اکنون بار دیگر به عراق و نوری عبدالمالکی که از حامیان منطقه ای ایران است، تاخته که با توجه به تغییر محل دور دوم مذاکرات هسته ای از ترکیه به عراق، از این جهت نیز با اهمیت و لجوجانه به نظر می رسد.
به نظر می رسد که اردغان حیات خود را و البته بهتر بگویم، ممات خود را در کینه توزی علیه ایران و حامیان ایران دنبال می کند و اصلاً به حفظ وجهه ی بین المللی خود که پس از سالها با مقاومت در برابر اسرائیل در جهت ارتقا بود، نمی اندیشد؛ اردغان با چنین سیاست هایی ناخواسته به ریسکی بزرگ و البته خطیر دست یازیده است و حیثیت و آبروی خودش را پای دشمنی با مستقل ترین و مبراترین نظام منطقه و البته جهان خاک می کند و البته این چنین شخصیت های سست عنصر و مدفون شده در زیر درخت انقلاب، همواره مغذی و معز آن بوده اند تا همگان بدانند که:
چراغی را که ایزد برفروزد - هر آنکس پف کند، ریشش بسوزد
یقیناً این گونه تحرکات نابخردانه از سوی اردغان، به همین زودی ها صدای ترک ها را بیش از اعتراضات پراکنده و کوتاه مدت درخواهد آورد و آنگاه است که همین اردغان، دنبال تأیید و حمایت ایران برای خرید آبروی داخلی خواهد بود، در حالی که پلی برای بازگشت به سوی ایران مقتدر و آبرومند باقی نگذاشته است و تنها کارنامه ای سیاه از حمایت های آمریکا و حرکت در مسیر مطلوب استکبار از خود به جا گذاشته است.

اردغان به عنوان کسی که تمام هر چه دارد، از تمایل و تظاهر به دین داری و استکبار ستیزی و حرکت در مسیر همسویی با ایران دارد، نمی تواند آنچه را کسب کرده است با مقابله با کشورهای مستقل و ضد آمریکایی و در مسیر مقابله با ایران حفظ نماید و یقیناً در صورت کوچکترین اشتباهِ حتی محاسبه ای، در حالی که بین ایران، روسیه، عراق و سوریه محاصره شده است، حتی مجالی برای نفس کشیدن نداشته و شاید همین احساس خطر و حقارت باعث شده است تا خود و خاک خود را به ناتو و به ثمن بخس به یک آبنبات چوبی به اسم عضویت در wto بفروشد.
مطلب مرتبط:
ترکیه از چه چیز عصبانیست؟! 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   سه شنبه 91 اردیبهشت 5   در ساعت 8:23 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


می خواستیم با این دیپلمات اسلام را به برزیل صادر کنیم؟!


شنیدن تعرض جنسی یک دیپلمات 51 ساله ی ایرانی به یک دختر نوجوان در استخر مختلطی در برزیل واقعاً تأسف برانگیز است؛ واقعاً نمی دانم چه بگویم، فقط به نظر می رسد که یا بایستی نظارت موثر بر مقامات و فرستادگان به سایر کشورها داشته باشیم و یا کسانی را با بیت المال کشور به نمایندگی بفرستیم که به صورت طبیعی امکان چنین خطاهایی را نداشته باشند!!!
به نظر حقیر لااقل کاری که می شود کرد این است که وزیر امورخارجه ی کشورمان به برزیلی ها (برزیلیا) پیغام بفرستد که این دیپلمات منحط را با شدیدترین مجازاتی که صلاح می دانند تنبیه کنند و سپس وی را برای محاکمه به ایران دیپورت کنند تا با یک اتهام دندان گیر در محکمه ی عدالت ایران اسلامی مجازات شود؛ این، هم درس عبرتی برای سایر سفیران و کارداران و دیپلمات ها خواهد بود و هم دنیا می فهمد که ایران و ایرانی چنین افرادی را واقعاً منفور می دارند.

پ.ن.پ: می خواستیم از حقوق ایران دفاع کنیم؟!! 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   سه شنبه 91 اردیبهشت 5   در ساعت 8:23 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


نظرات اخیر احمدی نژاد مورد حمایت خاتمیست!!!

آقای خاتمی ضمن اعلام مواضع خود مبنی بر این که خودش و اصلاح طلبان حرکت در چهارچوب نظام و در مسیر قانون اساسی را دنبال می کنند، از مواضع اخیر آقای احمدی نژاد در خصوص نظارت بر اجرای قانون اساسی همچنین تأکید رییس جمهور بر لزوم احیای حقوق شهروندی، حمایت کرده اند و در واقع به نوعی هم به خود ایشان پالس مثبت داده اند و هم به سایر اصلاح طلبان تا چنین رویه ای را دنبال کنند.
با توجه به این که جریانات و اتفاقات 4-5 ساله اخیر واقعاً همچنان همه ی سیاسیون را متعجب و انگشت به دهان می کند، موارد دیگری را که اکنون خواندنشان بسیار غریب است ولی احتمال وقوع دارد را پیش بینی می کنم:
1-     آقای احمدی نژاد در نظارت بر اجرای قانون اساسی و به منظور اعلام بی طرفی و جدیت خود، به مقام معظم رهبری هم اخطار قانون اساسی می دهد و ضمن اعلام ولایت مداری، وظیفه ی خویش را در ولایت مداری رافع نظارت بر اجرای قانون اساسی نمی داند.
2-     آقای احمدی نژاد، رییس قوه ی قضاییه را با اخطار قانون اساسی مجرم و متهم معرفی می کند تا دیگر نه خودش و نه قضاتش به خطوط قرمز دولت چپ هم نگاه نکنند.
3-     آقای لاریجانی و دوستانشان، طرح سوال از رییس جمهور را به گونه ای اصلاح می کنند که اگر حتی 5 نفر از نمایندگان سوال کننده از سوال قانع نشدند رییس جمهور استیضاح، برکنار و بردار گردد.
4-     قوه ی قضاییه همچنان برای سایر اعضا و اقوام دولت یک پرونده ی مفتوحه با ماندگاری طولانی تشکیل می دهد تا گوشت دولت زیر دندان این قوه ی محترم گیر باشد، حالا که ریش همه در دست دولت است.
5-     مجلس محترم طی قانونی اجازه انفصال از خدمات دولتی و عمومی رییس جمهور را به قوه ی قضاییه می دهد تا در صورت هر گونه اخطار نابجای قانون اساسی، خود رییس جمهور متخلف شناخته شده و مخطار علیه گردد. اعضای تشکیل دهنده ی نظارت بر هیأت نظارت بر اجرای قانون اساس بعداً توسط ریاست محترم مجلس تعیین و به برادرشان تقدیم خواهد شد.
6-     آقای هاشمی ضمن حمایت از اظهارات آقای خاتمی در خصوص تأیید لزوم نظارت بر اجرای قانون اساسی و دفاع از حقوق شهروندی از سوی آقای احمدی نژاد، ایشان را مورد حلالیت و مشمول لطف و تحت پرو بال خویش قرار می دهند و ایشان را نیز مانند آق مهتی خود دانستند.
7-     آقای احمدی نژاد در زمینه ی عدم اجرای برخی مواد مهم قانون اساسی اعم از تحصیل و درمان رایگان و مسکن برای همه ی مردم، یقه ی خودش را گرفته و پس از یک حرکت سریع در جاخالی دادن، دو سه نفر از وزرای ولایی را با اخطار قانون اساسی به سنگال یا بنگال فرستاده و از آنجا با اخطار، برکنار می نمایند.
8-     قوه ی قضاییه از این که خاتمی را به عنوان یکی از سران فتنه محاکمه ننموده است، احساس افتخار می کند، چرا که با فرصتی که به ایشان داده شد، ایشان یکی از حامیان مهم در نظارت بر اجرای قانون اساسی شد و عملاً با بازگشت ایشان به دامان قانون اساسی، تصور خلاف قانونی آن هم در حد فتنه برای ایشان از همان اول هم متصور نبوده است و آقای خاتمی در صورت تمایل می توانند مروجین چنین تصور موهومی را مورد پیگیری قرار دهند که البته بزرگواری ایشان به مراتب والاتر از این ها بوده و فضل و بخشش ایشان همواره مثال زدنی است.
9-     موسوی و کروبی طی بیانیه هایی از احقاق حقوق شهروندی به مردم اعلام رضایت کرده و رضایت ضمنی خود را از تقلب آقای احمدی نژاد در انتخابات اعلام کردند و ضمن حلال نمودن ایشان، اعلام کردند که ماهم از اعلام تقلب قصد داشتیم قانون اساسی را پاس بداریم و نیت مان یکی بوده است و فقط راهکارها فرق می کرده است، همچنین در ادامه از طرح های ایشان حمایت کرده و اعلام امیدواری کردند که هرچه زودتر به عنوان شهروند عادی مشمول این طرح شده و بتوانند به فعالیت های مسالمت آمیز خود در کف خیابان و در اجرای کف خواسته های خود ادامه دهند.
10- رییس جمهور محترم با توجه به اهمیت ارتباط با انسان کامل از همه ی مسئولان خواستند تا مستندات خویش را در این زمینه به رییس دفتر ایشان ارائه داده تا در صورت عدم صحت، مورد اخطار قرار گیرند، ضمنا از این پس در صورت داشتن مستندات مربوط با انسان کامل، شرط التزام به ولایت فقیه قابل چشم پوشی است.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   سه شنبه 91 اردیبهشت 5   در ساعت 8:22 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!‏


رییس جمهور، وزیر و مسئولان دیگر مدام از لزوم بازرسی برای کنترل افزایش قیمت ها صحبت می کنند و حال این که مشکل بیش از این که از اصناف باشد از جای دیگر است. به نظر نمی رسد ریشه ی اصلی قیمت ها نبود نظارت باشد بلکه دلایل دیگر فنی موجب این ناهنجاری گردیده اند که در صورت نادیده انگاشتن و تحلیل این دلایل، عملاً نتیجه ی صحیحی نیز متوقع نخواهد بود. به عنوان مثال وقتی 2+2 می شود 4 اگر شما جای یکی از 2 ها 3 بگذارید آیا می شود با سخت ترین نظارتها جواب همان 4 بماند؟! چرا که اکثر افزایش قیمتها یا با اذن دولتند یا با علم و سکوت دولت و بر همین اساس نمی توانم نظارت را حلقه ی گم شده در کاهش قیمت ها بدانم؛ به نظر حقیر، مشکل گرانی های اخیر چهار دلیل دارد که در صورت رفع آنها، مشکل گرانی نیز مرتفع خواهد شد:
افزایش قیمت ارز: جهش قیمت ارز باعث شد تا تمام اجناس وارداتی و یا اجناسی وطنی که رقیب وارداتی داشتند و کالاهایی که مواد اولیه ی شان وارداتی بود، افزایش قیمت جهشی داشته باشند و این یعنی دامنه ی گسترده ای از اجناس دچار قیمت های افزایش شدند؛ چرا که مثلاً وقتی سیب خارجی وارداتی 70درصد رشد قیمت پیدا می کند بر اساس علم اقتصاد قیمت سیب داخلی نیز افزایش می یابد و یا وقتی قیمت گوشت منجمد برزیلی نسبت به پارسال همین موقع مثلاً 50 درصد رشد داشته باشد گوشت داخلی نیز به همراه آن قدخواهد کشید.
افزایش نقدینگی: افزایش نقدینگی بایستی تحت کنترل باشد و همواره با افزایش آن، مخازنی برای جذب آنها پیش بینی شود تا نقدینگی مازاد به سمت ارز، مسکن، سکه و دلالی نرود و تا وقتی که دولت کنترل مستمر و برنامه ریزی دقیق برای تنظیم نقدینگی در جامعه نداشته باشد نه تنها گرانی ها کنترل نمی شود بلکه امکان جهش های بعدی نیز باقی می ماند. ایجاد نقدینگی و جمع آوری آن بایستی با برنامه و تحت نظارت مستمر صورت گیرد و عدم دقت کافی در این مسئله، موجب هدر رفتن زحمات دولت در اجرای هدفمندی یارانه ها، و طرح مسکن مهر و سایر طرح های اقتصادی مهم می گردد، به نحوی که همین افزایش نقدینگی نابجا موجب شد تا میزان کاهش یارانه ی غیر نقدی پرداختی عملاً کاهش نیابد و یا علی رغم نقش طرح مسکن مهر که موجب ثبات قیمت مسکن گردیده بود، قیمت مسکن بیش از 10 درصد افزایش یابد.
کاهش اعتماد عمومی: احساس اعتماد همان حسی است که علی رغم اجرای سهمیه بندی سوخت و فازاول هدفمندی موجب می شد تا حتی قیمت کرایه ی تاکسی نیز بدون اذن دولت بالانرود. ارتقای حس اعتماد بدون پذیرش مسئولیت اعمال و اشتباهات میسر نیست و اگر دولت و مجلس و مسئولان، مسئولیت اشتباهات خویش را گردن نگیرند و به افراد حقیقی، حقوقی یا حتی دشمن اصلی و فرضی حواله دهند عملاً دوچیز را ثابت می کنند: یکی بی مسئولیتی و دیگری ضعیف بودن خود را و این دو یعنی کاهش اعتماد عمومی به مسئولان. ارتقای حس اعتماد عمومی به دولت سالم، پرتلاش و خوش قول میسر است و هر چه دولتی به این صفات منطبق تر باشد یقیناً تولید کننده و توزیع کننده و مصرف کننده بدون اینکه به مجاری قانونی و یا غیر منطقی متوسل شوند با اعتماد به دولت و در مسیری که مشخص می کند، حرکت کرده و این گونه نه افزایش قیمت ناگهانی، نه احتکار، نه خرید نابجا و نه جهش تورمی رخ ندهد.
تعامل نامطلوب بین قوا: در صورتی که قوای مختلف از مقننه تا قضاییه و دولت باهمدیگر هماهنگ نباشند عملاً توقع حرکت در مسیر واحد و مشخص غیر منطقی است. اگر قرار باشد به جای کمک و هماهنگی صرفاً همدیگر را محکوم کنند تا باراشتباهات خویش را سبک نمایند چگونه می توان منتظر اجرای مناسب برنامه ها بود. یقیناً در حین اجرای هر برنامه ی مهم و به خصوص نویی مشکلاتی ایجاد می شود که این مشکلات تنها با هماهنگی فوری قوا میسر است که نبود رابطه ی صحیح بین قوا و مسئولان این امکان را از بین می رود. یقیناً نباید نقش درگیری ها و حواشی اخیر در مجلس و دولت را نباید در گرانی ها و یا سایر مشکلات نادیده انگاشت، البته این عدم تفاهم یک ضرر مهم دیگر هم دارد و آن تأثیر گذاری مستقیم بر کاهش اعتماد عمومی بین مردم است.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   سه شنبه 91 اردیبهشت 5   در ساعت 8:21 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


عزیزانتان را در موقعیت پوزش خواهی قرار ندهید

در پیرامون مان موقعیت هایی ایجاد می شود که طرف مقابل مان اشتباه می کند و حتی به اشتباه خویش نیز واقف شده است ولی غرورش به وی اجازه ی عذرخواهی یا پذیرش اشتباه را نمی دهد، در این گونه موارد در صورتی که با رفتار و یا گفتارمان نشان دهیم که ما منتظر عذرخواهی هستیم، ممکن است طرف مقابل بر همان پذیرش حق نیز لجاجت ورزیده و حتی عملاً بر اشتباه خویش پافشاری و اصرار ورزد؛ در این شرایط باید دانست که ما با چنین توقعی می توانیم ناخواسته کسی را در ورطه ی سقوط اخلاقی قرار دهیم.
در بسیاری از مواقع نیز ممکن است طرف مقابلمان اشتباه نکرده و یا سوءتفاهمی ایجاد شده باشد که در این صورت توقع عذرخواهی نیز نابجا بوده و چنین توقعی موجب تیره شدن روابط دوستانه می گردد و به جای این که سوءتفاهم ها حل شوند عملاً فرصت رفع آنها را نیز از بین خواهیم برد و در این شرایط بهترین راهکار این است که بدون توقع عذرخواهی سعی کنیم تا سوءتفاهم را کشف و مرتفع نماییم و در صورتی که مقصریم عذرخواهی کنیم و اگر طرف مقابلمان مقصر بود، بزرگورانه از وی درگذریم بدون این که توقع عذرخواهی داشته باشیم و یا او را در این موقعیت قرار دهیم.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 91 اردیبهشت 4   در ساعت 7:58 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


یک سفربازاری به جای چند سفر استانی‏

رییس جمهور عزیز با هرگونه غرزدن بی جا آن هم در محضر شمایی که شب و روزت وقف خدمت شده است مخالفم و آن را گناهی معادل ناشکری می دانم، اما آقای رییس جمهور عزیز! خواهشی از شما دارم که ارزش آن معادل با چند سفر استانی است و آن یک بازدید دقیق از بازار است، البته به شوخی می گویم که آن بازار غیر از بازار محله ی خودتان باشد!
باور کنید دیگر رویمان نمی شود از هیچ فروشنده ای بپرسیم که مگر فلان جنس گران شده؟! چون حتماً می شنویم که بله، دوباره گران شده و بعد هم قیمت روی کالا را نشان مان می دهد و می شویم بدهکار و باید کلی عذرخواهی کنیم که ببخشید ما به شما جسارت نکردیم شما ارزان فروشید، خود ارزان است که گران شده!!
آقای احمدی نژاد پارسال همین پنیر سفید ایرانی معمولی را می خریدیدم 1350 تومان و آخرین باری که خریدم بود 2000 تومان، البته الان را نمی دانم ولی آقای رییس جمهور! نه این قدر روی افزایش قیمت ها سخت بگیرید که تولید کننده ورشکست شود و نه این قدر شل بگیرید که مصرف کردن مشکل بشود، دکتر عزیز، اگر تقصیر نقدینگی است به دادش برسید، اگر تقصیر عدم حمایت از بخش تولید در طرح یارانه هاست یک التفاتی بفرمایید، اگر تقصیر از عدم تعادل در عرضه و تقاضا است با واردات و تولید به موقع متعادلش بفرمایید، اگر مشکل از گران شدن ارز است، فکری به حال ارزش پول ملی بفرمایید و در هر صورت ریش و قیچی دست شماست و ما هم منتظر عنایت و اصلاح وضع موجود! ان شاءالله سفر بعدیتان یک بازدید کوچک از یک بازار باشد و در این سفر کسی همراهی تان کند که قیمت واقعی سال قبل مایحتاج ضروری مردم را بداند و به شما بگوید تا بدانید و البته شاید هم بدانید!! رییس جمهور عزیز! ا از شما خواهش می کنم همانطوری که در خصوص توسعه ی مناطق مختلف و محروم به حرف مسئولان اعتماد نکردید و رنج سفرهای استانی را به تن خریدید، در خصوص گرانی هم به نرخ تورم بانک اکتفا نکنید و سری به بازار بزنید.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 91 اردیبهشت 4   در ساعت 7:57 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


رویش دربهار تولیدملی باگذر پیروزمندانه اززمستان تحریم‏

با پایان یافتن اولین دور مذاکرات 5+1 و بروز اولین علائم پیروزی غیورمندانه در برابر جبهه ی مستکبران جهانی، به نظر می رسد مقاومت های ایران در تحمل فشارها و بازی مناسب با مهره های استراتژیک به نتیجه رسیده است و ایران می تواند با حفظ منافع هسته ای خود از سایر حقوق مسلم خود در دنیا بهره مند گردد. امسال سال به ثمر نشستن میوه ی مقاومت است، مقاومتی که 3 سال پیش به ثمر می نشست ولی به سرمای آنی فتنه ی 88 شکوفه هایش بر زمین ریخت این بار واقعاً به بار می نشیند.اکنون سال تولید ملی را با بهار پیروزی و پایداری و گذر از زمستان تحریم و فشار آغاز می کنیم و سال تولید ملی را که در پایان جهاد اقتصادی آغاز شده بود، این بار به همت مسئولان و مردم به یک جهاد اقتصادی واقعی ختم می کنیم، ان شاألله.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 91 اردیبهشت 4   در ساعت 7:57 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


بدحجابی کسانی که به انقلاب پایبندند، مغرضانه است؟!‏

 این ادعا که همه ی بی حجاب ها مغرضند و مجرم، ما را فوراً به برخورد مستقیم رهنمون می سازد، اما آیا همه ی بدحجاب های ما واقعاً مغرضند و مجرم؟! مطمئناً پاسخ نه است، چرا که تعداد زیادی از همین بدحجابها در انتخابات و 22 بهمن و روز قدس به میدان می آیند و در کنار محجبه ها رأی می دهند و یا در راهپیمایی شرکت می کنند. من نمی خواهم قبح بدحجابی را بشکنم ولی نگاه افراطی به بدحجاب ها را مانع کار فرهنگی می دانم؛ اگر یقین داشته باشیم که بدحجابان مغرضند و مشرک و بی ایمان، آن موقع کار فرهنگی را نیز مفید نخواهیم دانست و این گونه حجاب و عفاف را عملاً یا از دستور کار خارج می کنیم و یا به صورت جدی دنبال نخواهیم نمود و البته این سکه یک روی بد دیگر هم دارد و آن روی دیگر این است که اصلاً نسبت به حجاب هیچ حساسیتی وجود نداشته باشد و کم کم یک فرهنگ سکولار را در جامعه مجاز و معروف بدانیم که این نیز منجر به حذف هر گونه برنامه ریزی در خصوص جاری نمودن فرهنگ عفاف و حجاب خواهد شد، که متأسفانه این روی سکه را نیز در گفتمان رییس جمهور و البته مسئولان فرهنگی دولت شاهدیم و این دو روی سکه که هر دو به ضرر فرهنگ عفافند، رایج ترین گفتمان های موجود در این حوزه هستند.


اگر نگاه مسؤولان فرهنگی کشور مانند مستولان حوزه، صداوسیما و ارشاد لبریز از کینه و تنفر نسبت به بدحجاب ها باشد، عملاً کارفرهنگی که مقدمه اش نزدیک شدن، احترام و حتی محبت است نیز به وقوع نخواهد پیوست و این مسئله ای است که متأسفانه در لحنِ کلام برخی روحانیون مطرح و برخی مدعیان فرهنگ شاهدیم.
این مسئله که بسیاری از بدحجابان جامعه به انقلاب و رهبر و مسئولان آن اعتقاد و اعتماد دارند، خود نشانه ی عدم موفقیت مسئولان فرهنگی در نشر جایگاه رفیع اسلام و حجاب و عفاف است که نتوانسته اند به نهادهای انسان های پاکی که انقلاب اسلامی ایران را با تمام وجود دوست دارند، مفهوم حجاب و عفاف را منتقل نمایند. یقیناً اگر چنین بی حجابانی عمیقاً به بی حجابی اعتقاد داشتند، هیچگاه در سنگر انقلاب حاضر نمی شدند بلکه بایستی در شمار کم شمار ضدانقلاب در می آمدند.
 
فرض کنید پدر و مادری در تربیت فرزندانشان کوتاهی کرده باشند و فرزندشان دچار یک انحراف شده باشند، آیا برخورد قهری پدرومادر می تواند مفید واقع شود؟! یا نه! پدرومادر ابتدا باید به خود بیایند و در خود و در برخوردهای خود تحولاتی ایجاد کنند تا فرزندشان زشتی انحراف مزبور را درک کرده و آن گاه با برخوردهای سختگیرانه و در حالی که فرزند به مصلحت خویش واقف شده است او را از انحراف دور نمایند؛ وضعیت جامعه ی ما چنین است، متأسفانه بحث حجاب و عفاف عملاً به حجاب صرف تنزل داده شد و همان حجاب نیز بدون کارفرهنگی و فقط با کارقهری در جامعه جاری گردیده است، در حالی که عملاً کار قهری صرف بدون کار فرهنگی نه تنها تأثیر مثبتی (جز موقت و ظاهری) نخواهد داشت بلکه موجب تضعیف جایگاه باطنی و واقعی حجاب می گردد که متأسفانه گردیده است.

ای کاش مسئولان فرهنگی به خصوص مسئولان حوزه، روحانیون و طلاب همچنین صدا و سیما و نیروهای حزب اللهی و رسانه های مذهبی و اصولگرا زودتر به خود بیایند و مسئله ی مهم حجاب و عفاف را با این عبارت که "ما مأمور به تکلیفیم و نه نتیجه"، تخریب نکنند چرا که در حکم امر به معروف و نهی از منکر نتیجه نیز مهم است و اگر نتیجه ای وجود نداشته باشد و یا نتیجه عکس محتمل تر باشد، عملاً تکلیف عوض می شود و اگر چه قبول دارم که در کارفرهنگی کوتاهی عظیمی رخ داده است اما جبران این فرصت سوزی را با کار ضربتی و قهری بدترین ضربه به مبحث حیاتی حیا و حجاب و عفاف می دانم. نتیجه این که یه نظر حقیر هر چه زودتر تمام مسئولان و دست اندرکاران فرهنگی باید در خصوص شناخت و جبران کاستی ها و نقایص خود و تعیین اقدامات اصلاحی دست به کار شوند و عملاً تحلیل و تحول را مهمترن رکن های حل این معما در نظر گیرند.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 91 اردیبهشت 4   در ساعت 7:56 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

 
________________
______
__
 
بازدید امروز : [115] ، دیروز: [116] ، کل بازدیدها:[827781]

استفـاده از مطالب این وبـلاگـ، در وبگاه های دیگر، با ذکر منبـع و البتـه حفظ امـانت، بلامانع می باشد.