وقتی امام علی علیه السلام با بیعت مردم، زمام حکومت را به دست میگیرد، برخی از او میخواهند که فعلاً با معاویه مدارا کند تا حکومت حضرت تثبیت شود؛ آن گاه معاویه را از حکومت شام عزل کند.
حضرت در پاسخ مشورت این گروه، سیاست اصولی سیاستمدار مسلمان را چنین ترسیم میفرماید که: خداوند مرا نبیند که از گمراهان یاری بگیرم! اشاره حضرت به آیه 51 سوره مبارکه کهف است که فرمود: و ما کنت متخذ المضلین عضداً
غرض از این اشاره آن بود که برخی از متفکران مذهبی و به اصطلاح خواص جریان فتنه، اکنون و پس از چند سال که همچنان گرفتار ننگ سکوت درباره اهانت معدودی از پیاده نظام فتنه به مقدسات مردم در روز عاشورا هستند، چنین توجیه میکنند که آن زمان هم مخالف این کار بودیم اما برای این که برخی از اعلام مخالفت ما سوء استفاده نکنند، سکوت کردیم!!!!
اکنون دو سؤال مهم وجود دارد: اول این که درباره سوء استفاده اصحاب فتنه از سکوت آنها در برابر این توهین چه توجیهی دارند؟!
و سؤال دوم این که یا منطق امیرالمؤمنین را که اشاره شد باید بپذیریم که از باطل برای حق بهره نگیرد و یا این که سخن این افراد را بپذیریم و امام علی علیه السلام را تخطئه کنیم!
و حاشا، چرا که عوض کردن تار موی غلام روشنضمیر حضرت با همه این افراد، خسران بزرگ و ننگ ابدی است!
دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ جمعه 92 دی 6 در ساعت 11:45 صبح بدست جواد پور روستایی
شرکت نسبتاً محترم ایران خودرو همراه برخی از محصولاتش، کارت طلایی یک یا چند ستاره اجباری با قیمت گزاف میفروشد.
مثلاً کارت سه ستاره سمند، 900 هزار تومان ناقابل برای خریدار واقعاً محترم آب میخورد؛ و این لطف شرکت ایران خودرو کاملاً اجباری است، یعنی خریدار امکان حذف یا تغییر این کارت را از ماشینی که قصد خریدش دارد، به هیچ وجه ندارد!
اما امکانات این کارت چیست؟ یکی بیمه بدنهای است که از شرکتهای بیمه بیرون خیلی ارزانتر میتوان تهیه کرد؛ و دیگری شمول بسیاری از تعهدات گارانتی ماشین در لیست کارت طلایی است! برخی از شروط تعهدات شرکت در برابر مالک ماشین این قدر عجیب و غریب است که به معنای دیگر چنین تفسیر میشود که در صورت وقوع حادثه، بیهوده وقت خود را تلف نکن؛ چیزی دستگیرت نمیشود!
یعنی شمای محترم ماشینی با گارانتی محدود و کاملاً ناقص تحویل میگیرید و در مقابل برای اجرای این گارانتی 900 هزار تومان باید پول پرداخت کنید؛ آخرش هم هیچی!
(نمونه عینی: ماشین بنده (405 مدل خرداد 89) در کیلومتر 800 یعنی فقط کمتر از دو هفته پس از تحویل، تسمه هیدرولیک یا همان تسمه پروانه پاره کرد؛ زنگ زدم برای گارانتی؛ فرمود: تسمه از اقلام مصرفی است و گارانتی ندارد؛ پرسیدم حتی در کیلومتر 800؛ گفت حتی در کیلومتر یک!!!!!!!!)
بگذریم؛ جالبتر این که اعتراض به این فروش اجباری به هیچ جایی فایده ندارد. اما اگر ماستفروش محترم به جای بقیه پول و در نقش پول خرد، یک آدامس شیک به شما بدهد، تعزیرات او را جریمه میکند به دلیل تخلف «فروش اجباری کالا و خدمات» اما کسی به این شرکت ماشینساز کاری ندارد!
شما بفرمایید بین یک ماستفروش با یک خودروساز در این موضوع چیست که ماستفروش جریمه میشود اما خودروساز جریمه نمیشود؟!
اخیراً هم که دیدهاند کسی به آنها گیر قانونی نداده، بستههایی شامل برخی اقلام میدهند که طبق محاسبه برخی کمتر از یک میلیون ارزش دارد و شرکت نسبتاً محترم ایران خودرو، دو میلیون و صد هزار تومان از مشتری میگیرد. این بسته هم اجباری است؛ و البته حق داریم کمکم از این همه لطف اجباری به آستانه خفگی برسیم!
دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92 دی 5 در ساعت 10:14 صبح بدست جواد پور روستایی
اخیراً در برخی مراکز قم (بیشتر در مراکز درمانی و داروخانهها دیدم) تابلوهایی نسبت شده است که در آن نسبت به توهین به مأموران دولتی اخطار داده شده و جریمههای مختلف این توهین را تشریح کرده است. این اخطارها بیشتر نوعی تهدید و البته خودش حاوی نوعی دعوت به تسلیم و عدم اعتراض از روند موجود است!
در داروخانهای این تابلو را دیدم و از آن جا که با متصدیان آن داروخانه سلام و علیکی داشتم، با اشاره به تابلو اخطارها، به آنها عرض کردم: حال اگر مأمور دولت به مردم توهین کرد، طبق قانون، مجازاتش چیست؟! و اصلاً مجازاتی برایش دیده شده است؟!
نگاهی به هم کردند و سکوت! چند نفری از مشتریان محترم هم به من گفتند: "أحسنت حاج آقا" و همگی خندیدیم! اما پاسخ این سؤال محترمانه، پیدا نشد. نمیدانم باید از چه کسی بپرسم! اگر میدانید، مشتاق شنیدن هستم.
تردیدی نیست که تکالیف و اختیارات و حقوق باید متوازن دیده شود؛ حتی در اطلاعرسانی هم سفیدنمایی مطلق و هم سیاهنمایی مطلق، خارج از عتدال و منطق است. هم باید مجازات توهین به مأمور را گفت و هم مجازات توهین مأمور به مردم.
دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ شنبه 92 آذر 16 در ساعت 12:40 عصر بدست جواد پور روستایی
نمایندهای با این همه هزینه برای برگزاری انتخابات، و این همه ادعای خدمت برای خلق الله، وقتی به او پیشنهاد سفارت ایران در روسیه میشود، از نمایندگی استعفا میدهد و خدمت خلق را کنار میگذارد تا به خدمت دولت ایران در روسیه بپردازد! (موضوع یادداشت، نماینده نهاوند است؛ که از امروز نماینده سابق نهاوند خواهد بود)!
و تأسف این که نمایندگان هم با استعفای وی موافقت میکنند! و این یعنی آن قدر قحط الرجال است که جز او از هیچ کسی دیگر چنین نقشی بر نمیآید! و این یعنی جایگاه مجلس که به عنوان عصاره فضایل ملت است، به اندازه ساختمان سفارت ایران در روسیه برای این آقا ارزش ندارد! این فکر، فقط لایق سفارت است نه وکالت!
این آقای نسبتاً محترم، بیت المال هزینه شده برای برگزاری انتخابات را چه پاسخ خواهد گفت؟! با چه رویی با مردمی مواجه میشود که با خاطر عشق جهانگردی ایشان، نزدیک به دو سال نمایندهای در مجلس نخواهند داشت؟!
نتیجه این که گاهی این همه یقه دریدن برای خدمت خلق، ادعایی بیش نیست!
دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92 آذر 10 در ساعت 1:46 عصر بدست جواد پور روستایی
"هدف، وسیله را توجیه میکند" این جمله معروف، نمای مختصر و نسبتاً کاملی از اصول سیاست در اندیشه ماکیاول است. اندیشمندی که به خاطر این نظریه، بیش از آن که معروف باشد، مذموم است.
جالب و البته تأسفبار این که اندیشه ماکیاولیسم در کتاب درسی به دانشآموزان این مملکت تعلیم داده میشود.
شاید باور نکنید، اما جملهای که در ادامه مینویسم، عین جمله کتاب دین و زندگی دوره پیشدانشگاهی، درس مشترک کلیه رشتههاست؛ چاپ 1392:
"حسن فاعلی به طور طبیعی حسن فعلی را به دنبال میآورد". (دین و زندگی، ص 33، سطر 18)
فارسی این جمله آن است که اگر هدف شما خوب و مقدس باشد، حتماً کار شما هر شکلی داشته باشد، خوب است!!!!!! و مگر ماکیاولیسم حرفی غیر از این دارد؟!
بله، یک قطار اسم پرطمطراق دکتر و حجة الاسلام به عنوان شورای برنامهریزی، و نام دو نفر دکترای حوزه و دانشگاه به عنوان مؤلف، نتیجهاش آموزش این تفکر انحرافی به عنوان مبنای اندیشه ماکیاولیسم مذهبی در کتاب درسی است.
و بیچاره دانشآموزانی که باید با نهایت دقت این جمله را هضم کنند تا در کنکور تستش را هم دقیقاً به صورت اشتباه پاسخ دهند تا نمره مثبت بگیرند!
و البته من نیز الان مشغول طراحی تست برای همین گروه مخاطب هستم تا در تثبیت این آموزه ناروا، سهم خود را ایفا کنم!!!!!
دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92 آذر 10 در ساعت 1:6 صبح بدست جواد پور روستایی
گاهی کسانی میپرسند فرق میان شیعه و سنی فقط در موضوع خلافت است؟! و کسان دیگری البته فقط فرق و اختلاف را در این موضوع میدانند و نتیجه میگیرند عمل به هر کدام در جای خود خوب است و فرقی ندارد!
در این یادداشت، یک فرق از هزاران فرق که آبشخور منطق فکری خاصی است، تبیین میشود تا اندکی از فاصله و تفاوت روشن شود.
در موضوع امام جماعت و اقتدا به افراد مختلف، شیعه شرط "عدالت" در امام جماعت را دارد؛ و این شرط باید "احراز" شود. یعنی مأموم از راههای مختلف باید به عدالت به معنی شناخت کامل فرد از این حیث که اهل انجام گناه و ترک واجب نیست، اطمینان پیدا کند. در غیر این صورت اقتدا به او جایز نیست.
اما غالب اهل سنت، اقتدا به هر کسی حتی فاسق را جایز میدانند؛ فاسق یعنی کسی که اهل گناه بودن او علنی و مشهور است، چه رسد به خلوت او! فقط برخی از گروههای اهل سنت اقتدا به امامت فاسق را مکروه میدانند؛ نه از این حیث که نماز مأمومان باطل است یا ثواب کمتری دارد؛ از مالک فتوای منع اقتدا به فاسق نقل شده است.
در توجیه کراهت گفتهاند: چون امامت جماعت توسط فاسق، باعث میشود افراد کمتری در نماز جماعت شرکت کنند و با کم شدن تعداد نمازگزاران، ثواب جماعت هم کمتر میشود!
جالب این که یکی از مستندهای فقهی آنها این است که چون صحابه در نماز به حجاج بن یوسف ثقفی اقتدا میکردند، با این که در زمانش از همه فاسقتر بود؛ پس معلوم میشود اقتدا به فاسق جایز است!!!
و جالبتر این که در توصیف حجاج میگویند: اگر هر امتی همه انسانهای خبیثشان را جمع کنند و ما فقط حجاج را بیاوریم، بر آنها از حیث میزان خباثت، برتری خواهیم داشت!!!!
(لأن الصحابة و التابعین کانوا لایمتنعون من الإقتداء بالحجاج فی صلاة الجمعة و غیرها مع أنه کان أفسق أهل زمانه حتى قال " الحسن " رحمه الله تعالى لو جاء کل أمة بخبیثاتها و نحن جئنا ب " أبی محمد " لغلبناهم و إنما یکره لأن فی تقدیمه تقلیل الجماعة و قلما یرغب الناس فی الإقتداء به) (المبسوط، سرخسی، ج 1، ص 40)
دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 آبان 29 در ساعت 2:23 عصر بدست جواد پور روستایی
بر اساس اخباری که چند روز اخیر درباره جاسوسی امریکا در کشورهای مختلف اعم از دوست و رقیب منتشر شده، برخیها اعتراف کردند که تسخیر سفارت امریکا در ایران و نامگذاری آن به نام "لانه جاسوسی" کاملاً درست و منطقی بوده است!
این جریان و قضاوت جهانی درباره آن، نشان میدهد فهم سیاسی ملت ایران، حداقل در این موضوع و البته در بسیاری از موضوعات دیگر، دستکم 35 سال از بسیاری از سیاستمداران بینالمللی جلوتر است؛ بگذرد از فهم سیاسی مردم کوچه و بازار برخی کشورها؛ که جامعه ایران بسیار بیشتر از 35 سال از آنها پیشتاز است.
و البته به نظر میرسد علت اصلی دشمنی امریکا با ایران، همین نکته است؛ فهم سیاسی ایرانیان، عامل بیداری ملتها و دولتهای منطقه و جهان است و بیداری آنها، از استثمار توسط امریکا جلوگیری میکند و کشوری که بر مبنای استعمار و استثمار شکل گرفته، بدون این دو، احساس خطر خواهد کرد. و طبیعی است که با عامل بیداری، دشمنی داشته باشد.
این دشمنی، یا با خواب مجدد ملت ایران درمان میشود یا با شفا و خوابنما شدن دولتمردان امریکا! و این هر دو خیال خامی بیش نیست!
دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ جمعه 92 آبان 10 در ساعت 8:38 عصر بدست جواد پور روستایی
در یکی از یادداشتهای قبلی درباره ابتکار لقب "امام" برای بنیانگذار انقلاب اسلامی به سابقه موضوع پرداختم که این عنوان برای ایشان، نه در مراسم ارتحال آقا مصطفی خمینی در سال 1356 توسط آقای حسن روحانی، بلکه در حدود هفت سال قبل توسط شهید آیت الله سعیدی به کار گرفته شده بود. (لینک یادداشت قبلی)
اما امروز نکتهای خواندم که ابتکار این لقب در متن مکتوب به علامه محمد رضا حکیمی بر میگردد.
خواندم که محمد رضا حکیمی که قبل از شروع نهضت اسلامی در سال 1342، با تشکیل جلساتی هفتگی در مشهد با عنوان «الغدیر»، به تبیین ویژگی های «حکومت عادل» می پرداخت؛ بعد از قیام 15 خرداد 1342 به رهبری امام خمینی نیز، از معرفی و تبلیغ ایشان از جمله در بین نخبگان حوزوی مشهد دریغ نورزید؛ تا جایی که حکیمی اولین فردی بود که در کتابش به نام «سرود جهش ها» (1343ش) تعبیر «امام» را برای تثبیت جایگاه بی نظیر امام خمینی در رهبری نهضت بکار برد؛ و این اقدام سال ها قبل تر از آن زمانی است که روی منابر و در اعلامیه های انقلابیون استفاده از تعبیر «امام خمینی» مرسوم گشت.
این کتاب و بعضی دیگر آثار او بعد ها در میان انقلابیون دست بدست می گردید تا جایی که بعضی از زندانیان سیاسی، دهه محرم خود را در زندان با بازخوانی آن سپری می کردند. علاوه بر نگاشتن انقلابی ترین کتاب های شیعی، او در فاصله بین خرداد 1342 تا بهمن 1357 چندین نوبت و در جاهای مختلف در کشور مورد بازپرسی و بازداشت و حبس قرار گرفت.
دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92 مهر 28 در ساعت 4:17 عصر بدست جواد پور روستایی
به نقل از خیلیها، صادق خرازی در صفحه فیس بوکش در ضمن انتقاد، اعتراف روشن به نکتهای کرده که سالیانی است میگفتیم و تکذیب میکردند(!!!). ایشان چنین نوشته:
بنام خدای شهیدان
هم حال جسمی من به هم ریخته و هم حال روحی ام !!
جمعی از فرزندان شهیدان که پدران ایشان یاران و دوستان هم سنگر دوران دفاع مقدس بودند و گهگاه من را نیز عمو خطاب میکنند طی دو روز گذشته با من تماس گرفتند و خشم و دلخوری خود را از اهانت خانوم نعیمه اشراقی بیان می کردند برخی به خاطر نسبت خانوادگی و برخی به خاطر ارتباطاتم ، با من تماس میگرفتند و به شدت از اهانت به ناموس شهیدان که ناموس ملت بزرگ ایران هستند، گلایه میکردند.
من نمیفهمم که چرا عدهایی اینگونه بی پروا برای محبوبیت خویش و مقبولیت خود ، حضرت امام را له میکنند و خانواده شهدا را به استهزاء میکشند ، فرزند یکی از شهیدان والا تبار این سرزمین میگفت اگر یکی از مردم عادی و یا حتی یکی از همین خانواده شهدا به امام و شهداء اهانت میکرد حتما چند سالی برایش حبس میبریدند.
من اگر چه علاقه ایی به حبس و زندان برای هیچ فردی با هر نظر و دیدگاهی ندارم ، ولی معتقدم نبایست به صرف بستگی به حضرت امام از روی امام عبور کنند و مرکز نشر و حفظ اثار امام بجای انکه دیده بان مردم باشد بایست دیده بان خود اعضای بیت باشد که با نام حضرت امام ره برای خود مشروعیت و با حرف های بی منطق و شبه روشنفکری ، برای خود محبوبیت خلق کنند . این مرکز بایست نخست نسبت بخودی ها و رفتار و سکناتشان حساسیت نشان دهد و بعد به گروه های سیاسی !!!
این اتفاق خیانت به امام (ره )جنایت علیه شهیدان و نامردی به بزرگ مردی است که همه مشروعیت احترام اعضای بیت معظم له ، از ان اوست .
دوستان چرا هشت سال گرفتار شبه انقلابیون و شبه اصول گرایانی شدیم که فقط شعار دادند و رفتند ، هیچ میدانیم بی تفاوتی مان در دوران اصلاحات به ارزش ها و اصول امام باعث شد تا بدخواهان و فرصت طلبان از اصلاحات سوء استفاده کنند ؟؟
امیدوارم با یک معذرت خواهی خشک وخالی نخواهند این کثافت کاری را ماست مالی کنند ، و بزرگان بیت حضرت امام رضوان الله علیه موضع منطقی و جدی بگیرند.
دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92 مهر 28 در ساعت 10:10 صبح بدست جواد پور روستایی
پس از چند حاشیه پررنگ از خانم اشراقی، ایشان در واکنش به اعتراض شدید فرزند شهید همت (لینک؛ توصیه میکنم حتماً این اعتراض نامه را بخوانید)، نامهای نوشتند. نمیدانم انتساب این نامه به ایشان درست است یا چند روز دیگر این نامه هم تکذیب میشود!!!!
اما اگر چنین نامهای (نامه خانم اشراقی به اعتراض فرزند شهید همت) درست باشد، نمیدانم چه تحلیلی باید برای آن داشت؛ توبه دانست، عقبنشینی فرض کرد، توطئه دانست یا یک بازی سیاسی دیگر از هزاران بازی سیاسی؟! شاید هم نوعی جدید از بازی با تعلقات دینی مردم و تلاش برای تضعیف آن!
قضاوت با شما؛ (البته طبیعی است که پس از خواندن نظرات اخیر خانم اشراقی و نیز پس از خواندن نامه اخیر (لینک)، اعلام رأی خواهید فرمود!)
دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92 مهر 25 در ساعت 10:52 صبح بدست جواد پور روستایی