سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • + به بعضی ها باید گفت *نقد می‌کنی یا نق می‌زنی؟!*انتقاد کردن این است که شما یک نقطه‌ى منفى را پیدا کنید، با تکیه‌ى بر نقطه‌ى مثبتى که وجود دارد، آن نقطه‌ى منفى را نشان بدهید و مغلوب کنید.اما نق زدن یعنی آدم یک نقطه‌ى منفى را بگیرد، همین طور هى بنا کند آن را تکرار کردن.
  • + "آخوند خراسانی از آقای نخودکی خواست که او را موعظه کند. آقای نخودکی گفت: آقای آخوند گفت مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم. ولی مرنج یعنی چی ؟ چطور میتوانم ناراحت نشوم. مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده چطور نباید برنجم؟ اقای نخودکی گفت: علاج آن است که خودت را کسی ندانی. اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی رنجی. "
  • + دقت کردین !؟ قصه‌ها واسه ” بیدار کردن ” آدما نوشته شده اما ما واسه ” خوابیدن ” ازشون استفاده می‌کنیم !
  • + خدا نکند برسیم به جایی که برایمان* « از دست دادن »* از *« دست دادن »* عادی تر شود ...
  • + بیچاره *گل فروش* تنها کسی است که،وقتی با *گل* وارد خانه میشود همه *غمگین* میشوند...
  • + بوی *دود* می آید به گمانم جمـــــاعتی پای *دنــیــــــآی مجآزی* می سوزانند عمــــــــــر خویش را!!! مارو میگه هااا :(
  • + موشی در خانه صاحب مزرعه تله موشی دید. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد! ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید. از مرغ برایش سوپ درست کردند. گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند. گاو را هم برای مراسم ترحیم کشتند! و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد!:)
  • + مو سر زمین بودم *با تراکتور* - بعد جنگ رفتم سر همو زمین *بی تراکتور *( عباس در آژانس شیشه ای )
  • + گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن! به رفتن ک فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی… میخواهی بمانی، رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی! این بلاتکلیفی خودش کلــــی* جهنـــــــــــــــم* است
  • + دعای باران چرا؟ دعای صبر بخوان این روزها دلها تشنه ترند تا زمین خدایا کمی صبر ببار

آه از آهستان..! (برگزیده مجله پارسی بلاگ)

برادر ارزشی مان، مدیر وبلاگ معروف، مشهور و ارزشی آهستان، دو  مطلب با عناوین "ترس از ریسمان سیاه و سفید!" و "حتی «مطهری اول» هم قابل نقد است!" با موضوع جبهه ی پایداری نوشته اند که به نظرم غیر منصفانه آمد، لذا به خودم جسارت دادم تا خطاب به این عزیز ارزشی، مطلبی را بنویسم. 
دوست من! شاید شما تصور می کنید جبهه ی سفیدتری نسبت به جبهه ی پایداری وجود دارد که ما از درک آن عاجزیم و البته برای ما مهم است که بدانیم شما به جبهه ی پایداری در برابر چه کسانی می تازی؟!
عزیز من! من فراتر از این را که شما نوشته ای می نویسم، بدون علامت تعجب: حتی ولی فقیه هم ممکن است اشتباه کند (که این بار خود رهبری نیز فرمودند)، که اگر چنین نبود ما منتظر امام معصوم نبودیم، سخن این است که در چه شرایطی چه کسانی و چه تفکراتی بهتر از سایرین هستند و این که وظیفه و تکلیف ما در شرایط غیبت و یا امتحانات و البته انتخابات چیست؟
این که استاد مصباح نیز معصوم نیستند، فکر نمی کنم نیازی به تذکر و قلم فرسایی و نبش قبر و نقد زدن به جریان های شریعتی و ... داشته باشد، ما در این قسمت که آقای مصباح معصوم نیستند با شما کاملاً اشتراک داریم، اما دعوا چیز دیگری است، این که شما اشتباهات یا ضعف های احمدی نژاد را به استاد مصباح نسبت دهید این اشتباه است، آقای مصباح در این مسئله ای که شما بیان کرده اید به دلایل مختلف مقصر نیستند:
1- تغییرات آقای احمدی نژاد در طول زمان اتفاق افتاد و به یقین احمدی نژادی که دست آقا را بوسید همانی نیست که شانه ی آقا را بوسید و همانی نیست که مشایی را معاون گذاشت و همانی نیست که 10 روز کاری، خانه نشست. همانطوری که آن هاشمی که ذخیره ی انقلاب بود همانی نیست که در کمین انقلاب بود و هر انسانی اگر مراقبه نکند امکان معصیت دارد.
2- تغییرات درونی افراد معمولا فوراً خودش را نشان نمی دهد، بلکه در طول زمان قابل مشاهده و استنتاج هستند و این که فردی زودتر از دیگران تغییرات افراد را درک کند، نشان بصیرت اوست نه اینکه شایسته نکوهش باشد به جرم بی بصیرتی!!
3- دوست من! این ادعا که پیاده شدن برخی از قطار نظام، نتیجه ی رفتارهای استاد مصباح و آقاتهرانی و ... است، مطمئناً اشتباه است، دوست من ریزش و رویش دو اصل مهمند که در زمان حضرت رسول و حضرت امیر نیز اتفاق افتاد و در زمان حضرت امام خمینی نیز بارها مشاهده شد.
4- اختلافات آقای مصباح و آقای احمدی نژاد برای ما که طرفداری آقای مصباح نیز هستیم، حجتی نیست تا خدمات دولت و رییس جمهور را نادیده بگیریم و اگر شما به یک بار تمام فعالیت های حتی مثبت دولت را زیر سوال ببینید، احتمالاً دچار یک بدبینی به همه ی طرفداران سابق و جدید آقای احمدی نژآد خواهید شد که مثل این که شده اید.
5- استاد مصباح از طریق شاگردان بلندمرتبه اش، سعی کرد تا در مسیر آقای احمدی نژاد چراغ هایی روشن کند و این چراغ ها را به دست امثال سقای بی ریا و آقاتهرانی سپرد ولی با افزایش شکاف ها، موضع خود را مشخصاً بیان نمود تا امثال شما اشتباهات آقای احمدی نژاد را به نام کسان دیگر ننویسند.
دوست من! تغییر رفتار برای هر کسی امکان دارد و چه بسا خواندن این مطالب در وبلاگ "آهستان" برای ما بعید از ذهن می نمود، ولی خب! چه می شود کرد و شاید هم (به زعم شما) ما در اشتباهیم، پس از خدا برای خودمان و همدیگر عاقبت به خیری طلب کنیم و سعادت.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   یکشنبه 90 اسفند 7   در ساعت 8:17 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


رعایت حریم طب سنتی (برگزیده ی مجله پارسی نامه)

اگر چه طب سنتی منشاء گرفته از آیات و روایات و احادیث است ولی مطالبی خارج از این منابع نیز در آن وارد شده است که حاصل تجارب پزشکان سنتی و حتی خرافات و عادات قومی و قبیله ای نیز می باشد. طب سنتی با توجه به همی که بر تناسب درمان و غذا و عادات زندگی با مشخصات طبیعت افراد دارد، یک گام در این خصوص از طب غربی پیش تر است ولی طب غربی که بر پایه ی بخش هایی از همین طب و طب های سنتی سایر ملل و استفاده از سایر علوم مانند ریاضی، فیزیک، شیمی پایه گذاری شده است، در خصوص برخی بیماری های به خصوص بیماری های صعب العلاجی مانند سرطان های پیش رفته، به درمان هایی موثرتر مانند شیمی درمانی دست یافته است که با کمال تأسف بعضاً مشاهده می شود مروجان طب سنتی با توصیه های نابجا این گونه بیماران را به درمان های سنتی، زمان بر و بعضاً غیر علمی سوق می دهند و زمان را که در درمان این گونه بیماری ها عامل تعیین کننده است از دست داده و موجب پیشرفت غیر قابل کنترل این بیماری ها می شوند.
بعضاً در اطرافیان خود دیده ایم که این گونه درمانها در مراحل حساسی مانند شیمی درمانی به عنوان درمان جایگزین دنبال شده و فرصت طلایی را از پزشکان سلب می نماید و موجب مرگ و یا تبعات بسیار خطرناک و غیر قابل بازگشت می شوند.
یکی از ایرادات مدعیان طب سنتی این است که از روش های تشخیص جدید بیماری و تجهیزات پیشرفته ی روز استفاده نمی کنند و دیگر این که نگاه بسیار متعصبانه روی برخی موارد دارند، به عنوان مثال چای از سوی متخصصان این طب به صورت قطعی رد می شود و در این خصوص به این دلیل اشاره می شود که حیوانات از چای استفاده نمی کنند و با این نگاه متعصبانه و متأسفانه به راحتی از کنار مزایا و فواید چای می گذرند در حالی که بر اساس توصیه ی متخصصان قوی قلب و عروق، چای در کاهش آسیب های قلبی و عروقی بسیار مفید و موثر است و دیگر این که چای یک محصول فراوری شده است که طی فراوری با توجه به تغییرات شیمیایی ناشی از تخمیر، خواص آن به کلی تغییر می کند و به همین دلیل چای سیاه یا سبز نباید با برگ سبز چای مقایسه شوند و از این نمونه، مواردی دیگر نیز مانند توصیه به نخوردن شیر و ماست وجود دارد که این گونه تجویز ها با معیار قرآن نیز انطباق ندارد، چرا که حتی قرآن کریم در باب حرمت شراب ابتدا منصفانه می فرماید که شراب خوبی هایی دارد و بدی هایی که با توجه به کثرت بدی ها در برابر قلب خوبی ها حرام شمرده می شود.
امروزه پزشکان متخصص در طب سنتی از طریق دانشگاه های ما در حال تربیت هستند که با توجه به شناخت طب غربی روز، اقدام به استفاده از درمان های سنتی می نمایند ولی غالب درمان ها در این حوزه توسط عطاری ها و یا افراد فاقد این تحصیلات و تخصص انجام می شود که نه تنها موجب پیشرفت طب سنتی نمی گردد، بلکه موجب تضعیف جایگاه این طب در پیشگیری و درمان بیماری های قابل درمان با این روشها می گردد و به همین دلیل توصیه می شود صرفا از پزشکان متخصص در طب سنتی برای مشاوره و درمان استفاده شود و البته افراد غیر متخصص که به هرنوعی دوست دار این نوع طب هستند بهتر است به منظور ارتقای جایگاه این طب از توصیه های غیر مسئولانه در این خصوص پرهیز نمایند.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   چهارشنبه 90 اسفند 3   در ساعت 7:48 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


کتب کمک آموزشی مخل سلامتی (برگزیده ی مجله ی پارسی بلاگ)

این قدر کتاب های کمک آموزشی موسسات و انتشارات آموزشی جای خود را بین کتب اصلی درسی وا کرده اند که شده اند بخشی از محتویات دائم کیف دانش آموزان. کتابهای گاج و استاندارد و آینده سازان و سوالات نمونه و تیزهوشان و ... بنا به صلاحدید و دستور مسئولان مدرسه و معلمان از سوی اولیای دانش آموزان تهیه می شود.
یادم هست که زمان تحصیل ما معلمان همان کتاب درسی را آموزش می دادند و از همان کتاب سوال می کردند و تمرین و مشق می دادند، ولی اکنون دانش آموزان باید به جای کتب درسی روی کتابهای کمک آموزشی تمرکز کنند.
حجم زیاد کتاب های کمک آموزشی که بعضاً غیر استانداراد نیز هستند، موجب اختلال در آموزش کودکان گردیده و انسجام آموزشی از طریق کتب درسی را از بین می برد و از سویی این حجم تمرینات متفرقه موجب خستگی و افسردگی دانش آموزان می گردد.
در کنار تأثیر سوء این کتاب ها روی آموزش کودکان، وزن سنگین و تعداد زیاد این کتاب ها که باید هر روزه به مدرسه حمل و بازگردانده شوند، موجب ناراحتی های ستون فقرات، کمر و گردن در کودکان می گردد. وزن کیف و دفتر و کتاب های درسی و کمک درسی و سوالات و پاسخ ها و لوازم تحریر یک دانش آموز ابتدایی بین 6 تا 9 کیلوگرم است و این وزن برای یک دانش آموز 30 کیلوگرمی واقعاً زیاد است؛ به نظر می رسد در صورت ادامه ی این رویه نسل بعدی ما دچار انبوهی از بیماری های مفصلی و عوارضی مانند کوتاهی قد باشند.
در صورت اعتراض یا انتقاد اولیا به این رویه در مدارس،  اولیای مدرسه ادعا می کنند که ریشه ی این مسئله ناشی از رقابت بین مدارس است که موجب استقبال بیش از اندازه از کتب کمک آموزشی گردیده است و متأُسفانه مدارس احساس می کنند هرچه به سمت کتب کمک درسی بیشتری بروند، سطح آموزشی بالاتری دارند و حال این که نه تنها چنین نیست بلکه و اقعیت آن است که در این مدارس، روح و جسم دانش آموزان دچار خستگی و فرسودگی می گردد.
جا دارد که وزارت آموزش و پرورش در صدد توجیه اولیای مدارس و معلمان درآمده و این رفتار غلط و غیر علمی را خاتمه بخشد و در صورتی که لازم است، کتب درسی مدارس را به نحوی تغییر دهد که نیاز به کتب کمک آموزشی را نیز کاهش داده و موجب روال آموزشی یکسان و استاندارد در کشور گردد و دیگر این که استفاده از نرم افزارهای آموزشی و تجهیزات کمک آموزشی در مدارس می تواند موجب بهبود وضعیت موجود گردد که اشاعه ی آن به تمام مدارس به نظر می رسد به زمان زیادی نیاز داشته باشد.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   یکشنبه 90 بهمن 30   در ساعت 7:57 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


مردم را نجات دهید

من به عنوان یک کارمند، روزانه شاهد مواجهه تعداد زیادی ارباب رجوع با کارمندان هستم و با توجه به نوع شغلم به ادارات مختلف، کلانتری ها و دادگاه ها می روم و در این مراجعات بیش از هرچیزی نوع برخورد کارمندان نظر مرا جلب می کند.
باور کنید بعضی وقتها که با برخورد زشت و طلبکارانه ی برخی کارمندان با مردم مواجه می شوم واقعاً آرزو می کنم می توانستم مردم را از دست آن کارمندان نجات دهم و اگر چنین توانی داشتم حتی یک لحظه هم به این که نان کسی را آجر می کنم نمی اندیشیدم.
فارغ از این که برخی ارباب رجوع ها واقعاً در مراجعات خود به ادارات، بداخلاق و حتی غیرمنطقی هستند، این کارمندان هستند که در مرحله ی اول باید با صبر و حوصله با دادن اطمینان از دقت و سلامت در کارخود، آرامش را به ارباب رجوع هدیه کنند و یقیناً در اینصورت ارباب رجوع نیز توقع خود را تعدیل و نسبت به پاسخ قانونی حتی غیر مساعد، منطقی برخورد می کند.
اگر چه هم اکنون کمیته های طرح تکریم ارباب رجوع در تمام ادارات تشکیل شده اند، اما عملکرد این کمیته ها متأسفانه در غالب موارد به مستندسازی و تهیه ی صورت جلسات صوری خلاصه می شود و بازهم متأسفانه این عدم برخورد با کارمندان ناسازگار و بداخلاق، نه تنها موجب رنجش مردم می گردد، بلکه یک علامت تلخ به ارباب رجوع صادر می کند تا بداند که در این اداره برخورد خوب در یک فرایند عادی میسر نیست و به این شکل مردم را بعضاً از روی ناچاری و بعضاً از روی طمع به فعالیتهای غیر قانونی و غیر اخلاقی در مواجهه با این کارمندان سوق می دهند؛ این بیماری بعضاً آن قدر در برخی ادارات گلوگاهی رایج می شود که ارباب رجوع های گرفتار و یا افراد متخلف در یافتن مصداق های خود برای بکارگیری از پول و پارتی دچار اشتباه می شوند و حتی انسانهای سالم را نیز وسوسه و بعضاً دچار همین بیماری ها می کنند.
به نظر حقیر اصلاح ادارات میسر نیست مگر زمانی که بحث تکریم ارباب رجوع از حالت صوری موجود به حالت علمی و واقعی ارتقا یابد و این مسئله مستلزم چند مسئله ی بسیار مهم است:
1- جمع آوری صحیح، محرمانه، دقیق و آسان نظرات مردم  در خصوص کارکرد کارمندان بسیار مهم است و نباید این کار به صورت سلیقه ای و صوری انجام شود. دقت نظر ممیزان و بازرسان در نحوه ی جمع آوری و نتایج و گزارش های مردمی بسیار بااهمیت به نظر می رسد تا اولین این اطلاعات به صورت سلیقه ای و کلی جمع آوری نشوند و ثانیاً نمونه ای جامع باشد از نظرات ارباب رجوعان راضی و ناراضی.
2- نحوه ی تحلیل و بررسی و تجمیع نظرات مردمی بسیار مهم است و اگر این داده ها به درستی تحلیل شود مشخص می شود که علت نارضایتی ها، ناقص بودن فرایند، کمبود امکانات و یا قصور کارمندان یا سایر عوامل پیش بینی نشده است و زمانی این مهم اتفاق می افتد که اولاً مورد قبلی یعنی جمع آوری به صورت علمی و جامع انجام شود و ثانیاً تحلیل به صورت علمی و منصفانه انجام شود و اگر اشتباهاً نقص فرایند یا امکانات به نام کارمندان نوشته شود که معمولاً نیز چنین است در واقع اشکالات مدیران در برنامه ریزی و تأمین منابع مستور می ماند.
3- انتخاب و انتصاب اعضای هیأت های نظارت و ممیزی، شاید بیش از موارد قبلی اهمیت داشته باشد، چرا که اگر انرژی  و منابع سازمان صرف جمع آوری و تحلیل داده ها شود ولی به خاطر ضعف در اراده، شخصیت یا اخلاق اداریِ اعضای کمیته های طرح تکریم ادارات، منتج به برخورد های تشویقی یا تنبیهی متناسب نشود، عملاً نه تنها موجب بهبود اوضاع نمی شود، بلکه مردم احساس استحمار می کنند، چرا که مردم، موارد را گزارش می دهند ولی اصلاحی انجام نمی شود و این یعنی بیماری سیستم بیش از حد مورد تصور بوده و عملاً تمام این جمع آوری نظرات از سوی مردم صرفاً یک نمایش محسوب می گردد.
4- نحوه ی ارزیابی های طرح تکریم در درون ادارات براساس نحوه ی ارزیابی ها و بازرسی ها از خارج سیستم ها برنامه ریزی می شود یعنی اگر ممیزان خارجی سازمان صرفا به مستندات توجه کنند، ممیزان داخلی نیز از طرف مدیر مأمور می شوند تا همان شاخصها را مدنظر قرار دهند نه این که وقت خود را صرف موارد مهم و اساسی مورد توجه مردم و ارباب رجوع قرار دهند.
5- بستن راه های فشار به کمیته های طرح تکریم بسیار مهم است چرا که اگر قرار باشد کارمندی مستحق برخورد باشد ولی به خاطر یک فشار از بالا دوباره به عمل خود ادامه دهد، عملاً موجب جسورتر شدن کارمندان متخلف و تضعیف کمیته های طرح تکریم می گردد و این مسئله تنها زمانی میسر می شود که اعضای کمیته های طرح تکریم یک استقلال و امنیت شغلی نسبی داشته باشند.
6- در سیستم هایی که برخورد بد با ارباب رجوع به یک روال عادی بدل شده است، ابتدا باید مسئولان و مدیران مورد تنبیه و یا تعویض قرار گیرند، چرا که این مدیران هستند که بایستی با تأمین منابع مورد نیاز و ایجاد انگیزه و فضای سالم اداری، تکریم ارباب رجوع را دنبال کنند. پس نه تنها فعالیت های مرتبط با تکریم ارباب رجوع باید از حالت صوری و مستندسازی خارج شود بلکه نوع برخورد با مدیران دستگاه هایی که در این خصوص ضعیف هستند باید مورد اهتمام خاص قرار گیرد، آخر چگونه می شود برخورد یک مدیر با ارباب رجوع بد باشد و از مجموعه اش توقع داشت که برخورد شایسته ای با مردم داشته باشند.
7- فرایندهای اشتباهی که برای یک کار ساده ی اداری مردم را با تعداد زیادی کارمند مواجه می کند باید اصلاح شوند چرا که این تعداد زیاد، خودش فسادزا بوده همچنین مستلزم صرف وقت زیادی از مردم می باشد، فرایندها باید طوری طراحی شوند که مردم حتی المقدور فقط برای شروع و پایان کار خود ناچار به حضور در ادارات گردند نه این که نامه ها را از این اتاق به آن اتاق ببرند در حالی که این کار با متصدیان اداری همان اداره قابل انجام است.
8- گسترش واقعی دولت الکترونیک می تواند گامی مناسب در جهت کاهش مواجه ی مردم با کارمندان و کاهش حضورشان در ادارات باشد که متأسفانه یا به کندی در ادارات انجام می شود و یا همچنان فعالیت ها به صورت دستی نیز باید انجام شوند و این خود نه تنها موجب بهبود نمی شود که موجب گرفتاری و اختلال بیشتری نیز می گردد و به همین لحاظ لازم است تا سیستم های دولت الکترونیک هرچه زودتر به حالت paperless برسند نه این که همان کارها هم به صورت الکترونیکی و هم به صورت دستی انجام گردد و این عمل نیز زمانی میسر می شود که تمام ادارات باهم این لینک را انجام دهند و حتی مکاتبات بین ادارات مختلف در فرایندهای مشترک نیز به صورت الکترونیک صورت گیرد.
وضعیت ادارات در هر جامعه نماینده و شاخصی از وضعیت کلی موجود در آن جامعه است، نوع برخورد ها و تعاملات رایج در ادارات نشان می دهد که جامعه ی ما چقدر نسبت به اصول، موازین، اخلاق و قانون پایبند است و به همین دلیل می طلبد که بیش از وضعیت موجود مورد توجه بلندپایگان ما در قوای سه گانه و وزارت خانه ها قرار گیرد و اگر چه بهبود نحوه ی مواجهه کارمندان و ارباب رجوع ها یک اصل غیر قابل انکار است، ولی نمی توان تأثیر ضعف های مدیریتی-انگیزشی، ضعف در قانون، ضعف در بازرسی ها و برخوردها، ضعف در طراحی و بهبود فرایندها، سطح پایین نرم افزارهای مورد استفاده و عدم تأمین امکانات مورد نیاز را نادیده انگاشت.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   چهارشنبه 90 بهمن 26   در ساعت 12:37 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


کسی به داد متقاضیان حج برسد (برگزیده مجله پارسی نامه)

این بار پس از بلوکه شدن پول میلیون ها نفر متقاضی حج عمره در بانک ها برای اعزام های سه تا ده ساله به حج، ثبت نام اعزام بدون نوبت زوج های جوان شروع شده است؛ کم کم شک من به این که بحث حج مردم وسیله ی کسب درآمد برخی سازمان ها و بانک ها شده است به یقین تبدیل می شود و گویی اشتهای این دوستان در خصوص جذب پول مردم سیری ناپذیر است.
از سویی پول های مردم را برای ثبت نام حج عمره می گیرند  و بعد از چند ماه تازه قرعه کشی می کنند و بازهم بعد از چند ماه نتیجه ی قرعه کشی را اعلام می کنند و همه ی اینها را نیز با چند بار امروز و فردا انجام می دهند و بعد هم نوبت های چند ساله به مردم می دهند و در حالی که سود سپرده های بانکی 20% اعلام شده است، به سپرده های فوق بلند مدت مردم 6% سود می دهند و از سویی هم مدام ثبت نام های بدون نوبت برای زوج های جوان و دوستان و آشنایان و به اسم هدیه و جایزه و امتیاز انجام می دهند تا هم کسب درآمد بیشتری انجام دهند  و هم پول بیشتری را از مردم بگیرند و هم تا طولانی ترین زمان ممکن، پول های مردم را در حساب های خود نگاه دارند.
نمی دانم چرا مسئولان بلندپایه وارد این عرصه نمی شود و مردم را از این بیداد و حکومت را از این بدنامی نمی رهاند؟!
در کنار وظایف مسئولان و دست اندرکاران حج، به نظر می رسد استحباب حج عمره در زمانی که ثبت نام و رفت و آمد و اقامت در عربستان، موجب تحقیر مؤمنان و ایجاد درآمد برای کشور متخاصم عربستان است واقعاً زیر سوال باشد و به نظر می رسد فقها و علما در این رابطه می توانند کمک شایانی به مردم بنمایند و دیگر این که ما مردم نیز بهتر است به عبادات دیگری مانند انفاق و کمک به اقوام و خویشان و گرفتاران بیش از این روی آوردیم چرا که کمک به مومنان گرفتار، به خصوص اگر موجب حفظ حرمت و آبروی شان گردد واقعاً با هیچ مستحبی قابل مقایسه به نظر نمی رسد. 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   چهارشنبه 90 بهمن 26   در ساعت 12:36 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


تفاوت چند همسری برای مردان و زنان (برگزیده ی مجله پارسی بلاگ)

یکی از دوستان وبلاگ نویس بحثی را با عنوان "چرا زنها نمی توانند با چند مرد ازدواج کنند؟"  مطرح کرده که مرا ترغیب کرد تا در این باب و کمی هم در پاسخ به مطلب دوستمان مواردی را تقدیم نمایم:
اگر بحث چند همسره بودن و علت حلت آن برای مردان و حرمت آن برای زنان، به بحث کنترل شهوت و غرائز مردان مربوط می بود، از حجیت خارج می شد چرا که زنانی نیز وجود دارند که مانند ملکه ی فرانسه، به صراحت می گویند که شوهرشان برای شان کم است و وجود این مثال ها، یعنی نمی توان این دلیل را به عنوان اثبات صحت این احکام بر شمرد و  دیگر این که این ادعا که مردان آن قدر گرفتار شهوت هستند که خداوند آنها را با چند همسری ساکت می کند، نه تنها درست نیست بلکه توهین به تمام مردان و حتی بزرگانی است که چند همسر داشته و یا دارند.
بحث تبعات جنگ ها و حوادث ناشی از کار و این که تعداد تلفات مردان همواره بیش از زنان است و یا چند برابر آنها است، همچنین بیشتر بودن میانگین عمر زنان نسبت به مردان، می تواند تا حدی با چند همسری مردان رفع شود، ولی مسلماً دلیل صحت این احکام الهی، نمی توان صرف این مسئله باشد، چرا که با نگاهی به سیره ی حضرت رسول و حضرت امیر علیهما السلام می بینیم که هیچ جنگ و تلفاتی باعث نشد تا در زمان حیات همسران هم کفو عزیزشان (حضرت خدیجه و حضرت زهرا سلام الله علیهما) چند همسره شوند و این که با فرض افتادن بیماری همه گیری بین زنان و افزایش مرگ و میر در این جنس، حکمت این احکام زایل می شد!
و اما نظر حقیر در مورد این احکام الهی:
مردان باتوجه به غلبه ی عقل به احساس و قدرت مدیریت احساسات خود، این توان را دارند که به لحاظ عاطفی به عنوان تکیه گه چند زن قرار گیرند و بتوانند چند همسر را به لحاظ عاطفی ارضا نمایند و البته این هم دلیلی برای چند همسره بودن مردان نمی تواند به تنهایی محسوب شود، چرا که زنانی نیز هستند که عقل بیشتری نسبت به برخی مردان دارند و به همین دلیل خداوند کریم در قرآن مردان را تشویق به رعایت عدالت بین همسران می کند و در ادامه می فرماید اگر این توان (مدیریت)/ را ندارید به همان یک همسر اکتفا نمایید.
و در نهایت مهمترین عامل در حرمت تعدد زوجات زنان، اهمیت خانواده در نظام اسلام است. خداوند منان، غیرت را به عنوان یک اصل حیاتی برای مدیریت، سلامت و حفظ خانواده لازم می داند و این غیرت برای مردان لازم است و از سویی نیز طرف دیگر غیرت مردان، حیا و عفت برای زنان است که ایجاد هرگونه اختلالی در این میان، موجب بهم ریختن نهاد خانواده می گردد و این یعنی غیرت برای مردان و عفت و حیا برای زنان موجب حفظ نهاد خانواده و البته حفظ و حیات جامعه می گردد، که تأثیر انکار و نبود این دو را در جوامع غربی بر سست شدن نهاد خانواده می توانیم براحتی مشاهده کنیم.
در انتها عرض می کنم که عفت و حیا برای مردان نیز واجب و لازم است تا حیات خانواده و جامعه حفظ گردد و مردان به زن بارگی و هوسرانی و مزاحمت برای خانواده های دیگر روی نیاورند و از سویی بر اساس کلام معصوم، غیرت برای زنان در حد شرک به خدا شمارده شده است چرا که حفظ حیات جامعه در مواردی که لزوم تعدد زوجات ایجاد می شود با غیرت زنان غیر ممکن شده و زنان بی سرپناه و گرفتار می توانند امنیت اجتماع را از میان ببرند و این دو هر دو جزء احکام حکیمانه ی الهی است و ما همچنان فارغ از درک تمام دلایل آن از منافع و فواید این احکام الهی بهره مندیم.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 90 بهمن 24   در ساعت 11:25 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


جاذبه و دافعه ی استاد مصباح (برگزیده مجله پارسی بلاگ)

 

این روزها کمتر کسی را می بینیم که چون استاد مصباح، هم دوستان جانی و هم دشمنان خونی داشته باشد، کسانی که او را دوست می دارند آشکار به دوستی اش اعتراف می کنند و کسانی که وی را دشمن می دارند توان مخفی کردن تنفرشان را ندارند. قبلاً نیز مطلبی نگاشتم با عنوان "مصباح چراغ انقلاب" و بازهم بر همان حرفم هستم، چرا که ایشان به فرموده ی مقام معظم رهبری واقعاً جای بزرگی مانند شهید مطهری را پر کرده اند.

جدیداً کسانی که سالهاست با پرچم اصولگرایی قصد فتح تمام قلل قدرت را داشته اند نیز به استاد ما گیرداده اند، چرا که جبهه ی پایداری را رقیبی قدر قدرت یافته اند و آن را محصول تفکر انقلابی استاد مصباح می دانند و برای تخریب این جبهه از هر توهین و تهمتی به اعضای جبهه و رهبر آن مثل این که دریغ نمی ورزند. برای این که همه ی اعضای جبهه ی متحد اصولگرایی را بایک چوب ننوازم، می گویم که مراد اصلی ام آقای توکلی است و البته چون ایشان دو سه تن دیگرهستند که هم سایت دارند و هم کایت.

آقای توکلی اول فرض کرده اند که آقای مصباح در مورد احمدی نژاد اشتباه کرده اند و بعد هم از این فرض غلط به یک نتیجه ی غلط دیگر رسیده است که پس، جبهه ی پایداری نیز یک انتخاب غلط از سوی استاد مصباح است. بعید است کسانی مانند آقای توکلی متوجه سفسطه ی زشت خود نباشند ولی خب! چه می شود کرد، فرض می کنم که متوجه نبوده اند و ماباید روشن شان کنیم، گفتم که فرض!!

همه ی سیاسیون و حتی همه ی مردم همواره در حال تغییر هستند و تنها تفاوت تغییرات در جهت و سرعت آنهاست. مهم تر از خود تغییر این است که آیا این تغییرات به سمت مثبت است یا منفی؛ امروز همین تغییرات نیز در مورد آقای احمدی نژاد وجود  دارد؛ قبلاً در مطلبی تحت عنوان "آقای احمدی نژاد بخواند" فهرستی از تغییرات ایشان را خطاب به خودشان برشمردم و مطالب دیگری را نیز همگام با تغییرات آقای احمدی نژاد نگاشته ام که ذکر یک یک آنها زمان بر است.

نکته ی مهم این است که تغییر موضع استاد مصباح براساس اشتباه ایشان نیست بلکه بر اساس سمت و سرعت تغییرات آقای احمدی نژاد است و چون بر فتوای امام عقل و امام امت، ملاک حال فعلی افراد است، ایشان در عین بصیرت و بدون هیچ لجاجتی شاخصها را زودتر از سایرین تشخیص داده و اعلام موضع می نمایند، هر چند اگر این تغییر موضع مورد سوءاستفاده ی افرادی مانند توکلی ها و لاریجانی ها و مطهری ها واقع شود.

والبته ما می دانیم چرا این افراد که ما اکنون ایشان را به سکوت معروفشان در فتنه ی 88 می شناسیم چرا با استاد مصباح رابطه ی خوبی ندارند، چرا که استاد مصباح طی سالیان اخیر و البته طی مواضع گفتاری و رفتاری خویش، هرگونه جریان های منحرفین، فتنه گران و ساکتین را به خوبی معرفی کرده و البته به کمک شادگردانش به خوبی مهار نموده اند. اکنون ساکتینِ جبهه ی متحد اصولگرایان دو روش متناقض را در پیش گرفته اند تا یا جبهه ی پایداری را مجبور به اتحاد نمایند و یا مورد تخریب و تردید قرار دهند که با نگاهی با سایتهای خبری خبرآنلاین (مربوط به آقای علی لاریجانی) و الف (مربوط به آقای توکلی) به خوبی قابل تشخیص است و البته مدیریت کلان در دو جبهه ی پایداری و جبهه ی متحد خلاف نظرات ساکتین است چرا که برخی بزرگان اصولگرایی در هر دو لیست جای دارند و در واقع نگرانی ساکتین از مهجوریت در لیست جریان پایداری است ولاغیر!

در نهایت، آرزو می کنم، خداوند منان، استاد مصباح را برای انقلاب حفظ کند و ایشان را مورد هدایت خاصه ی خود قراردهد و ما را نیز بهره مند از بصیرت مثال زدنی ایشان در تنگناهای تصمیم گیری بگرداند.

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   یکشنبه 90 بهمن 23   در ساعت 8:27 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


انقلاب، کابوس طولانی استکبار (برگزیده مجله پارسی نامه)

 

انقلاب ما گل واژه ایست که هر چقدر ما باورش داریم، استکبار آن را کابوسی می پندارد و هنوز مأیوسانه منتظربیدار شدن از آن است. انقلاب، اسلام، امام، مردم، شهدا، عزت و افتخار چه زیبا با نام ایران عجین شده اند، گویی این معجون مقوی تر از هر دوایی ملت های مخمور و خمود را به هوشیاری می رساند؛ گویی خون هر ملتی با این معجون به جوش می آید و مغز هر ملتی با شنیدن نام آن داغ می گردد.
انقلاب اسلامی ایران هر چقدر که برای ملت های مستضعف، نوید آزادی و استقلال دارد، برای قدرت های استکباری کابوس ذلت و ضعف است، کابوسی بی انتها که آن به آن عمیق تر می شود و گویی  آن کابوس آنان را به انفاکتوس نزدیک و نزدیک تر می کند.
امام و انقلاب نه به ایران، که به تمام ملت ها تعلق دارند و گویی پیشروی آن، از مرحله ی صدور به سرایت تبدیل شده است. طنین انقلاب اسلامی ایران، تمام جهان را به کرنش واداشته است و عزتش مایه عزت تمام مستضعفین و ذلت تمام مستکبرین گردیده است.
انقلاب اسلامی ایران، منقلب کننده است، منقلب کننده ای که به کوری چشم آنان که می خواستند لفظ انقلاب را از حکومت مقدس ایران پاک کنند، همچنان مقلب، محول و مدبر حکومت هاست، اکنون هر آزاده ای در هر گوشه ی دنیا، انقلاب ما را یکی از مظاهر آزادگی بر می شمارد و ماییم که متأسفانه آنچنان که باید قدرش را نمی دانیم و از شکر نعمتش بر نمی آییم.

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   شنبه 90 بهمن 22   در ساعت 12:27 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


هشدار به آقای ضرغامی (برگزیده ی مجله ی پارسی نامه)

دو سه شب پیش در آیتم انتخابات برنامه ی خنده بازار سخنانی زده شد که شاید در قالب طنز ولی بسیار موهن بود. بارها و بارها با خودم کلنجار رفتم تا ننویسم ولی نتوانستم، چرا که می ترسم این آیتم اولین و آخرین نباشد و روز به روز بیشتر گردد. 
در آیتم انتخابات این قسمت خنده بازار، نامزد انتخاباتی در مورد قشری به نام مرده خور سخنرانی کرد و بارها و بارها ذهن شنونده را به سمت روحانیون برد. انتهای همین برنامه نیز نامزد انتخاباتی با این بیان که بیشترین مشکل کشور در حال حاضر کمبود مرده خور بوده و باید مرده خور بیشتری تربیت شود، بازهم با توجه به سنخنان مسئولان حوزه، علما و فقها، دراین خصوص ذهن شنونده را به همان سمت متمایل ساخت. مقدمتاً عرض کنم که من بارها به انتقادات غیر منصفانه از برخی سریالها و برنامه های سیما مانند "تاثریا" انتقاد کرده ام ولی مورد خنده بازار شایسته ی انتقاد است نه دفاع. 
آقای ضرغامی! پیش از این مطلبی نوشتم با این عنوان که "خنده بازار برای چه کسانی پخش می شود" و در آن مواردی را اشاره کردم که بازهم به اطلاع تان می رسانم. آیتم های خنده بازار هم اکنون به چهار بخش قابل تقسیم است:
1- برنامه های خوب سیما مانند نود، فیتیله، پارک ملت، هفت و ... را مسخره می کند، به جای این که سریال ها و برنامه های آبکی را مورد انتقاد قرار دهند.
2- صدا و قیافه ی افراد سرشناس را به شکل توهین آمیزی مورد تقلید و تمسخر قرار می دهند که در برخی موارد موجب اعتراض همان افراد واقع شده است.  
3- برنامه های ماهواره را مسخره می کند که اگر کسی اهل ماهواره نباشد، از آنها لذت نمی برد.
4- بخش هایی از برنامه طنز اجتماعی و سیاسی است که اگر چه بخش های خوب و جالبی نیز دارد ولی بخشهایی از آن توهین آمیز است که جدیدترین آنها را در خصوص تمسخر روحانیت بود مورد اشاره قرار دادم.
آقای ضرغامی! مجدداً عرض می کنم که برنامه ی خنده بازار به جای این که برنامه ای طنز و انتقادی منصفانه و در خدمت ایران اسلامی باشد و فارغ از تک آیتم های برنامه، بیشتر فرهنگ تمسخر و توهین را در جامعه جاری می کند. چگونه می توان از مومنان توقع داشت به تمسخر صدا و قیافه ی افرادی را که راضی هم نیستند بخندند و چیزی نگویند. چگونه می توان از مومنان توقع داشت که به تمسخر برنامه های ماهواره ای که نمی بینندشان، بخندند؟ چگونه می توان به تمسخر روحانیت بخندند و دم برنیاورند؟ آقای ضرغامی! اگر چه می دانم کنترل زیر مجموعه ای به این بزرگی آنهم در قشر هنرمندان که در سینما بهتر می شناسیم شان، واقعا کار سختی است، اما مسئولیت شما بسیار سنگین و سوال و جوابش نیز بسیار سخت است، اگر دلتان به حال دین و ایمان مردم نمی سوزد لااقل به فکر قیامت خود باشید.

توضیح این که همانطوری که گفتم، حقیر در نگاشتن این مطلب دودل بوده و اکنون نیز تشریح مسئله که چرا چنین تلقی در این مطلب نهفته بود، به نظرم صحیح نیامد و از سویی هم نپرداختن به این مسئله را صلاح ندیدم، لذا این مطلب به صورت سربسته ارائه گردیده است و از این بابت عذر می خواهم.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   جمعه 90 بهمن 21   در ساعت 2:24 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


سوال از رییس جمهور تبلیغاتی نیست؟!!‏

جالب است کار مجلسیان ما! چه شده که دقیقاً وقت انتخابات مجلس هوس سوال از رییس جمهور کرده اند؟!! مگر این سوالات و ایرادهای وارده، فارغ از درست و نادرست بودنشان جدیداً اتفاق افتاده اند و یا هر کدام شان مدتها پیش به وقوع پیوسته اند؟! ای کاش! ای کاش! و ای کاش! رییس جمهور بیش از این در اعمال و رفتار و البته گفتار خود دقت می کرد، چرا که بیشتر سوالات مطروحه صرفاً به گفتار و رفتار وی بر می گردد، نه مسائل مهم مبتلا به جامعه، ای کاش مجلس این چنین مسائل درجه ی چندم را وسیله ی بازی های انتخاباتی خود نمی کرد! از سویی علی مطهری را از لیست جبهه ی متحد خط می زنند و از سویی رفتار خصمانه وی را در کارها ادامه می دهند!
مجلس به جای این که به فکر سوال در مورد مسائل مهم و اساسی که مردم با آنها درگیرند باشد، به فکر سوال در مورد مسائلی هستند که خاطر خودشان را در مورد شأنیت حقیقی و حقوقی خودشان و دوستانشان مکدر کرده است، فقط کافی است یک نگاهی به سوالات بکنید تا ببنید که هتک حرمت به چه شخصیت های حقیقی یا حقوقی موجب رنجش دوستان شده است.
جالب است که مجلسِ باهوش ما، سوالات را قبل از انتخابات مطرح می کند و پاسخ را چند روز پس از انتخابات می خواهد بشنود، چرا که اگر پاسخ رییس جمهور زودتر مطرح بشود، بار تبلیغاتی سوالات کمرنگ می گردید و شاید هم موکول شدن طرح این سوالات به آن موقع برای همین مسئله باشد.
این مطلبم نه به این دلیل است که سوالات را وارد ندانم، بلکه حقیر در کنار خدمات شایسته ی دولت ایراداتی هم به دولت وارد می دانم که لایق تر به پرسیدن بودند، ولی بحث این است که ما نباید ایرادات یکدیگر را ابزاری برای رسیدن به منافع سیاسی و تبلیغاتی خود کنیم و دیگر این که در مجلس ما انسانهایی نیز هستند که دین خود را خرج سیاست نکنند و نمی خواهم به آنان جسارتی کرده باشم و ان شاءالله خداوند ایشان را و ایمان شان را حفظ نماید.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   جمعه 90 بهمن 21   در ساعت 2:18 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


<   <<   16   17      >

 
________________
______
__
 
بازدید امروز : [204] ، دیروز: [65] ، کل بازدیدها:[840341]

استفـاده از مطالب این وبـلاگـ، در وبگاه های دیگر، با ذکر منبـع و البتـه حفظ امـانت، بلامانع می باشد.