مدارا با مخالف،مبارزه با معاند
زنده رود خاطره ها اکنون خشک است... جدای از فشار روانی که این فاجعه برای مردم اصفهان به همراه داشته آنچه باعث تنش عصبی بیشتری میشود ،شایعاتی است که مسئولین به خاطر عدم نظارت بر تخصص مهندسی ساخت مترو پراکنده میکنند: سی و سه پل به دلیل خشکسالی ترک برداشته است..تیتری که چندین ماه نقل محافل خبری بوده است...خدا را شاکریم به هر دلیل در فکر ترمیم این ترک برامدند و حتی نیروهای متخصصی را برای ترمیم ظاهری آن قرار دادند..محو کردن یادگاری هایی که بر اثر بی فرهنگی در صعب العبور ترین جای پل نوشته شده است،شاید از ظاهر این پل پاک شود اما این بی فرهنگی بر دل مردم اصفهان حک شده است...
چند روز پیش که نیروهای میراث فرهنگی را در حین پاک کردن نوشته ها دیدم به این فکر کردم که مگر دشت فرهنگی کشور رو به خشکسالی نرفته است؟آیا لازم نیست مسئولین به جای یافتن مقصر اصلی بعد از انقلاب و زیر سوال بردن رییس جمهورهای حاکم در این سالها بر کشور !به فکر ترمیم لااقل ظاهر فرهنگ کشور بیفتند؟آیا تاوانهایی که این نظام در اثر دودستگی که نه چند دستگی های سیاسی پرداخته است برای اقدام کافی نیست؟اصلا مگر فرهنگ سازی ربطی به مسائل سیاسی یا تفاوت های اعتقادی دارد؟آیا قرار است فقط به مسائل سیاسی و هسته ای پرداخته شود؟آنچه که بیش از پیش باعث نفرت من از برخی به ظاهر وبلاگ نویسان ارزشی شده، این است که اکثریت وبلاگ نویسان مذهبی فقط در حیطه ی مذهبی و سیاسی آنهم نه مذهب و سیاست گیرا و قابل بحث، بلکه مذهب و سیاست مطلق میپردازند..قبح بعضی از مسائل فرهنگی و اجتماعی ما ریخته شده است بد نیست لا به لای تحلیل های سیاسی سری به تاریخ تمدن ایران هم بزنیم!آیا برای ترمیم فرهنگ باید همه را محدود کرد؟سیره ی پیامبر ما بحث و تبادل نظر و فرهنگسازی بوده یا محدودیت و بسیج کردن گشت ارشاد و تحریم کروات؟!اینکه به مردممان نشان دهیم شما آنقدر نمیفهمید که باید با زور با شما برخورد شود روش درستی برای فرهنگسازی است؟اینکه برای آزادی های زیاد و بی بند و باری های بازیگران خانه ی سینما تعطیل شود و همه ی به ظاهر اهل فرهنگ سوت و کف برای این پیروزی بزنند فرهنگسازی است؟؟اینکه وقتی در محافل مختلف بحث های سیاسی صورت میگیرد به طور مطلق از دولت طرفداری کنیم فرهنگسازی است؟
هنوز آنقدر به باور ارزشی نرسیده ایم که پا در میدان بگذاریم، آستینها را بالا بزنیم و محکم بایستیم نه با تحکم و زور و تزویر! بلکه با آرامش و متانت رفتاری،آنقدر آرام و صبور حرفهای مخالفینمان (نه معاندین)را گوش بدهیم که از همین تواضع رفتاری ،منطق ما را بپذیرند.عزم راسخی که باید در ارائه ی فرهنگ ناب محمدی که همان مدارا با مخالف و مبارزه با معاند است را دارا باشیم در کمتر فرد ارزشی مشاهده میشود، کسانیکه وقتی دیدند اوضاع فرهنگی کشور بر وفق مرادشان نیست صحنه را ترک کردند، نمیتوانند به معنای واقعی یک حزب اللهی باشند.نکند نمایندگان رهبر عزیزمان در قالب یک فرد مومن و معتقد آنقدر رادیکالی برخورد کنند که همه به این باور در مورد رهبرمان هم برسند!سخن مقام معظم رهبری را سرلوحه ی راهمان قرار دهیم :آرمانگرایی نباید با پرخاشگری اشتباه شود بلکه می توان بدون این مسئله بشدت پایبند به ارزشها و اصول بود .در پایبندی دقیق به اصول و ارزشها و در عین حال رعایت شرح صدر با افراد غیر همفکر در زمینه های مختلف از جمله مسائل سیاسی، هیچ منافاتی وجود ندارد.
سی و سه پل ترمیم شد اما زاینده رود خشک است... ولی آنچه بیش از پیش دل ترمیم نشده ی ما را میخشکاند ..حک شدن یادگاری هایی غیر ارزشی از به ظاهر ارزش گرایان این راه است
ارزش های حزب اللهی های واقعی پایدار انشاالله