سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • + به بعضی ها باید گفت *نقد می‌کنی یا نق می‌زنی؟!*انتقاد کردن این است که شما یک نقطه‌ى منفى را پیدا کنید، با تکیه‌ى بر نقطه‌ى مثبتى که وجود دارد، آن نقطه‌ى منفى را نشان بدهید و مغلوب کنید.اما نق زدن یعنی آدم یک نقطه‌ى منفى را بگیرد، همین طور هى بنا کند آن را تکرار کردن.
  • + "آخوند خراسانی از آقای نخودکی خواست که او را موعظه کند. آقای نخودکی گفت: آقای آخوند گفت مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم. ولی مرنج یعنی چی ؟ چطور میتوانم ناراحت نشوم. مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده چطور نباید برنجم؟ اقای نخودکی گفت: علاج آن است که خودت را کسی ندانی. اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی رنجی. "
  • + دقت کردین !؟ قصه‌ها واسه ” بیدار کردن ” آدما نوشته شده اما ما واسه ” خوابیدن ” ازشون استفاده می‌کنیم !
  • + خدا نکند برسیم به جایی که برایمان* « از دست دادن »* از *« دست دادن »* عادی تر شود ...
  • + بیچاره *گل فروش* تنها کسی است که،وقتی با *گل* وارد خانه میشود همه *غمگین* میشوند...
  • + بوی *دود* می آید به گمانم جمـــــاعتی پای *دنــیــــــآی مجآزی* می سوزانند عمــــــــــر خویش را!!! مارو میگه هااا :(
  • + موشی در خانه صاحب مزرعه تله موشی دید. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد! ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید. از مرغ برایش سوپ درست کردند. گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند. گاو را هم برای مراسم ترحیم کشتند! و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد!:)
  • + مو سر زمین بودم *با تراکتور* - بعد جنگ رفتم سر همو زمین *بی تراکتور *( عباس در آژانس شیشه ای )
  • + گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن! به رفتن ک فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی… میخواهی بمانی، رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی! این بلاتکلیفی خودش کلــــی* جهنـــــــــــــــم* است
  • + دعای باران چرا؟ دعای صبر بخوان این روزها دلها تشنه ترند تا زمین خدایا کمی صبر ببار

دردسر جداسازی یارانه ها!!

بعد از 1 سال و اندی امروز تصمیم گرفتیم یارانه مان را جدا کنیم در همین راستا به نزدیکترین پلیس+10 همرا با  مدارک لازم مراجعه کردیم.مسئول مربوطه زحمت کشیدند فقط برای زدن 2 دکمه روی صفحه کلید صرفا جهت حذف یارانه از 2 خانواده و انتقال آن مبلغ 8200 دریافت کردند و بعد از دریافت مبلغ فرمودند ماه آینده به سایت یارانه ها مراجعه بفرمایید ببینید اصلا عملیات انجام شده یا نه اگر انجام شده بود شماره حساب مورد نظر را جهت واریز یارنه وارد کنید و اگر نه دوباره مراجعه کنید

از این فرمایش این مسئول چند برداشت می توان کرد:

1)قطعا در این 1 ماه هیچ مبلغی به حساب ما واریز نخواهد شد

2)اگر عملیات انجام نشده باشد احتمال دارد چندین ماه مبلغ یارانه به حساب ما واریز نشود

3)اگر عملیات انجام نشده باشید دوباره باید به پلیس+10 مراجعه کنیم و طی عملیات مجدد 8200 دیگر پرداخت کنید(البته اگر با تورم قیمت بالاتر نرود)

.....................

ریز نوشت:

آیا کسی پاسخگوی این بی نظمی ها هست؟

یارانه ی عزیز فقط انصراف دادن کافیست یا نیاز هست مبلغی که تا این لحظه دریافت کرده ایم را تماما تقدیم کنیم تا جداسازی یارانه ی خانوار ها انجام شود؟






  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   پنج شنبه 91 اردیبهشت 28   در ساعت 1:43 صبح   بدست توحیدی


جو زده ی دانشگاه!(برگزیده مجله پارسی نامه)

از همان روز اول که با هم آشنا شدیم به من گفت که به پسری علاقه مند شده و احساس میکند پسر هم نظرش راجع به او مثبت است، من به او تذکر دادم که معمولا ترم اولی ها از این احساس ها زیاد پیدا میکنند و سعی کند از همین اول فکرش را فقط به درس معطوف کند.اما حیف که محیط سراسر فقر فرهنگی دانشگاه ما به کمتر کسی اجازه ی فرار از بی بند و باری ها را میدهد.کم کم مثل خیلی از تازه واردهای دانشگاه بعد از چند ترم تحت تاثیر مد و لباس و تیپ قرار گرفت و خیلی راحت رنگ عوض کرد.

چند ترم بود فقط حرکاتش را زیر نظر داشتم و چون میدانستم قلب پاکی دارد از رفتارش که همه و همه تحت تاثیر دوستان نامناسب است حرص میخوردم تا اینکه ترم پیش همراه با همان پسری که ترم های اول با همان معصومیت دخترانه دنبالش میکرد وارد سرویس دانشکده شدند و از دور به من سلام کردند.

حرکات و سکناتشان اصلا در شان و شخصیت یک دختر و پسر دانشجو نبود. کم کم داشتم به خودم اطمینان میدادم که سمیرا آن سمیرای قبل نیست!!!علاوه بر آن بدون ذهنیت قبلی همه ی دانشجوهای داخل سرویس فهمیده بودند روابط آنها در حد معمولی نیست.

دیروز ورودی دانشگاه  پلیس گشت ارشاد ماشینی را متوقف کرده بود یک دختر و پسر جوان نه به خاطر اینکه کنار هم داخل یک ماشین بودند به خاطر گزارشی که به آنها از حرکات و سکنات داخل ماشین گزارش شده بود!!!!

پلیس پسر را پیاده کرد چه قدر قیافه اش آشنا بود.وقتی سمیرا را دیدم که گریه میکرد از چشمانش فهمیدم چه اتفاقی ممکن است افتاده باشد.

یاد اس ام اس چند وقت پیشش افتادم:

من زنم و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو!

درد آور است که من آزاد نباشم تا تو به گناه نیوفتی

قوس های بدنم بیشتر از افکارم به چشمهایت می آیند

تاسف بار است که باید لباس هایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   چهارشنبه 91 اردیبهشت 27   در ساعت 7:59 عصر   بدست توحیدی


حکایت زنان امروز و رقص بابا کرم!(برگزیده مجله پارسی نامه)

داستان بر می گردد به زمان رضا شاه و ماجرای کشف حجاب. یکی از این خانم های شازده، باغبان مسنی داشت به نام بابا کرم. هر وقت خانم به باغ می آمد
 
باغبان را صدا می کرد: بابا کرم چطوری؟

این باغبان به تدریج عاشق این خانم می شود و بعد از مدتی که خانم به فرنگ سفر میکند، بابا کرم از عشق او می میرد.

همین می شود که در اذهان مردم بابا کرم به عنوان یک مرد عاشق شکل می گیرد و آن رقص هم در آن زمان نشان دهنده حرکات یک مرد عاشق بوده در واقع بابا کرم از نمادهای نشان دهنده عشق مرد ایرانی به معشوقه اش هست کسی که بخاطر دوری از دختر مورد علاقه اش جانش را از دست میدهد .

این آهنگ برای اولین بار با صدای حسین همدانیان اجرا شد که از آهنگهای فلوکلور ایرانی به حساب می آید.رقص بابا کرم بازمانده از دهه 1320 و از رقص‌های به اصطلاح کوچه بازاری و تخته حوضی است که بسیار مورد محبوبیت قرار گرفته‌است.

در میان رقص های فلوکلور ایرانی، رقص " باباکرم " از رقصهای ایرانی است که ویژگیهای خاصی دارد ومنحصرا توسط مردان اجرا میشود.
در " بابا کرم " از رقص شانه و کمر استفاده میشود و رقاص لباس سیاه و سفید جاهلی بر تن میکند و معمولا لنگی را بر گردن آویزان کرده و از آن در طول اجرای رقص استفاده میکند.
راستی چند روز پیش روز کشف حجاب در ایران به دست رضا شاه بود.

چه زود یادمان رفت آن رقص ها و برهنگی ها شد، اسطوره و در هر کوی و برزنی خوانده شدند و ما خندیدیم و فقط دست زدیم.

فقر فرهنگی یعنی همین. یعنی بنشینی و ببینی حجابی که روزی زینت زن مسلمان ایرانی بود امروز به بدترین شکل ممکن به یغما رفته و بعد از 80 سال امروز ما میخواهیم این پارچه نازک روی سر زنان تبدیل به چادر شود و چکمه های …. تبدیل به کفش های شکیل. اشکال کار ما کجاست که ویترین فروش ناموس شده ایم؟

اندیشه هم بد نیست دوستان چند وقت یک بار به مغزمان فشار بیاوریم و بی تفاوت نباشیم.

 
gdguj9k28932shgjx35j رقص بابا کرم و حکایت امروز زنان ایرانی ؟! / تصاویر

ue3thzlq23vwvgjzrk2k رقص بابا کرم و حکایت امروز زنان ایرانی ؟! / تصاویر

r95aomzxm5vcn9g96koj رقص بابا کرم و حکایت امروز زنان ایرانی ؟! / تصاویر

4d8yst4bl4r0rkv1d9k رقص بابا کرم و حکایت امروز زنان ایرانی ؟! / تصاویر



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   یکشنبه 91 اردیبهشت 24   در ساعت 11:57 عصر   بدست توحیدی


خواننده رپ به زباله دانی تاریخ پیوست(برگزیده مجله پارسی نامه)

خواننده فتنه 88 این بار با حمایت شبکه BBC و انگلیس توهین  به ساحت امام هادی، امام زمان و همچنین امام خمینی و امام خامنه ای به شکلی زشت و بی پرده ای نمود.شاهین نجفی خواننده رپ که از سال 84 تاکنون با شبکه های معاند و بیگانه همکاری دارد در جدیدترین آلبوم خود ، آشکارا اقدام به توهین علیه حرم امام رضا (ع) کرد.پوستر جدیدترین آلبوم شاهین نجفی با نام “نقی” در حالی منتشر شده است که در طراحی این پوستر سراسر توهین به حرم مقدس امام رضا (ع) است که این امر موجب واکنش های منفی در این خصوص شده است.شبکه BBC نیز در حمایت از این اقدام زشت برای سایتی که اولین بار این آهنگ را پخش نموده است جایزه ویژه در نظر گرفته است.این خواننده مبتذل که پس از ممنوع الصدا شدن در ایران به دلیل پخش موسیقی های زیرزمینی و مبتذل به آلمان مهاجرت نمود. وی در آلمان سرپرستی گروهی به نام «اینان» را نیز بر عهده داشت. وی سپس به گروه تپش 2012 پیوست.گروه تپش 2012 با استفاده از ترانه های مبتذل و ایجاد جاذبه های جنسی، قبل از فتنه 88 با گرایش مارکسیستی، بیانیه ای منتشر کردند که در آن از راه اندازی کمپین یکصد هزار امضا (!) در دفاع از حقوق بشر در ایران خبر داد ، تا با این وسیله در بدنه دانشگاهی نفوذ نماید.این خواننده در سال 88 ، در آلبوم هایی جداگانه به توهین ولایت وفقیه و همچنین حمایت از فتنه گران پرداخته است.اما شاهین نجفی که با توهین به امام هادی به دنبال نقطه عطفی برای شهرت دوباره خود می گردد، این روزها مجبور به مخفی شدن در پستوی کوچه و خیابان های انگلیس شده است.

 

او در مصاحبه با بی بی سی فارسی از بیان محل استقرار خود طفره رفته و می گوید برای حفظ جان خود مجبور است که به صورت مخفی زندگی کند.حکم ارتداد غیرمستقیم شاهین نجفی از طرف یکی از مراجع شیعه، برای پیوستن او به تاریخ بس است. شاید این روزها کمی آوازه ی بی اخلاقی ها و توهین های او در بی بی سی و صدای امریکا پیچیده باشد ولی چندی نخواهد گذشت که شاهد به زباله انداخته شدن انسان های بی کارکردی چون او توسط اربابانشان خواهیم بود.

13368518971 جایزه 100 هزار دلاری شیعه آنلاین برای کشتن شاهین نجفی خواننده رپ

مصاحبه شاهین نجفی با بی بی سی فارسی (+)

................................

ریز نوشت:

با عرض پوزش از تمامی خوانندگان گرامی از نشر و نقد پوستر آهنگ توهین این ملعون

1-قرار دادن پرچم همجنس بازان در بالای گنبد مطهر

2-استفاده از پستان زنان در بالای گنبد مطهر (قسمت هایلایت شده در عکس)

3-قرار دادن کلاغ ها به جای کبوتر ها دور گنبد مطهر

4-کج نشان دادن گنبد حرم مطهر



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   یکشنبه 91 اردیبهشت 24   در ساعت 11:21 عصر   بدست توحیدی


وقتی یک تیم شهرستانی قهرمان شد(برگزیده مجله پارسی نامه)

وقتی گلزار شهدای اصفهان را دید،تعجب زده گفت باورم نمیشود انگار گلزار شهدای اصفهان هم مثل مزار شهدای تهران باصفاست!

وقتی در خیابان های اصفهان پرسه می زد گفت باورم نمیشود انگار خیابان های اصفهان به عریضی خیابان های تهران شده است!

وقتی در هیاهوی باخت های مکرر تیم های تهرانی در ورزشگاه آزادی ساخت ورزشکاه بزرگ نقش جهان اصفهان به چند سالی بعد موکول شد همه ی مسئولین خاموش ماندند!

وقتی پخش زنده ی مسابقات تیم های شهرستانی به خاطر پخش مستقیم تیم های تهرانی متوقف شد همه با توجیه رفع و رجوع کردند!

وقتی برد یک تیم شهرستانی ناداوری معرفی شد همه جو سازی کردند!

وقتی میلیاردها بودجه به جای محکم کردن زیر ساخت های ورزش کشور صرف تیم های تهرانی شد همه جانب داری کردند!

ولی من به مظلومیت نه تنها اصفهان بلکه شهرستان ها پی بردم

اما امشب در ورزشگاه فولاد شهر اصفهان و دقیقا مصادف با میلاد با سعادت حضرت زهرا (س) به دور از بحث ها و جنجال ها و باند بازی های ورزشی و سیاسی به نفع صرفا تهرانی ها وقتی پرچم یا فاطمه زهرا بار دیگر به دست شهرستانی ها بالا رفت

هم زمان با صدای فریادهای شور و شوق اصفهانی ها احساس غرور شهرستانی بود که  اشک مرا جاری ساخت




  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   جمعه 91 اردیبهشت 22   در ساعت 10:55 عصر   بدست توحیدی


ادعای دینداری

حجابش خیلی کامل بود همیشه با خودم میگفتم امثال او در این جامعه کمیابند گرچه خودم هم با حجاب بودم اما نمیدانم چرا همیشه خودم را دست کم میگرفتم در صورتیکه رشته ی من فنی بود و با حجاب بودن در رشته ی من بین آن همه پسر با این جو دانشگاهی بیشتر از رشته های علوم انسانی ارزش داشت...همیشه به من میگفت تو هیچ وقت ازدواج نکن چون خیلی اسراف میکنی و الگویت حضرت زهرا(س) نیست. منظورش از "اسراف" خرید لباس بود چون اعتقاد داشت لباس هر کس هر وقت کهنه و پوسیده شد باید برای خرید اقدام کند..کم کم داشت باورم میشد که ولخرجی میکنم ...گهگاهی که با هم بحث سیاسی داشتیم من را ضد ولایت فقیه قلمداد میکرد چون اعتقاد داشت گامهایم در راستای بصیرت زایی مستحکم نیست! تا اینکه با هم شروع به کار فرهنگی کردیم...عجیب وقتی ازدواج کرد کلیه فعالیت های فرهنگیش را تعطیل کرد تا جاییکه آخرین بار که در مورد مباحث سیاسی تبادل نظر میکردیم متوجه شدم به خاطر گرانی بعد از هدفمند سازی یارانه ها و تشکیل زندگی مستقل کاملا از موضع سیاسی اش فاصله گرفته ...این بار که دیدمش باورم نمیشد همان زهرای قبلیست تیپ ظاهری اش کاملا متفاوت با قبل  ازدواجش شده بود چون اعتقاد داشت متاهل است و توجه ها همیشه به سمت مجردهاست ..مهریه حدود 300 میلیون شده بود و در توجیه این مهریه، پشتوانه ی زن بودن را بهانه کرد...

امروز به معنای واقعی فهمیدم چادر من حرمت دارد صرفا برای حجاب نباید به آن نگاه کرد بلکه اهداف و اعمالم باعث معنا گرفتن آن میشود..

یاد روزی افتادم که عاقد مهریه ام را بلند خواند همه تعجب کرده بودند.یک جلد کلام ا... مجید ،به همراه یک آینه و یک جفت شمعدان و 14 سکه بهار آزادی ...

و من هم با افتخار و بلند گفتم ..با اجازه ی پدر و مادرم و با استعانت از امام زمان(عج) بله..


 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 91 اردیبهشت 18   در ساعت 4:59 عصر   بدست توحیدی


رای من

وقتی سردار شد و از اصفهان رفت خوشحال بودم از این که یک اصفهانی میتواند در این سمت والا خدمتی به ایران بکند ...وقتی مدتها بعد از بازنشسته شدن حاضر به بازگشت به شهرش نشد با خود گفتم شاید منتظر شغل دیگری برای خدمت به وطنش است...وقتی در یکی از پاساژهای تهران خودش وخانواده اش را با آن همه ادعا دیدم باز خودم را دلداری دادم که هر کس جای او چنین سمتی میگرفت مغرورتر از این میشد ...امسال در کمال ناباوری کاندیدای اصفهان شد ،تعجب کردم  چه طور کسی که 15 سال از شهرش دور بوده و حاضر نشده به شهرش بازگردد میتواند حق مردمش را بگیرد؟؟اما وقتی کاندیدا شدن  امثال لاریجانی ها را در شهر دیگری برای راهیابی به مجلس دیدم فهمیدم شعار خدمت به مردمش فریبی بیش نیست!

دور دوم وقتی رایم را در صندوق انداختم از صمیم قلب دعا کردم خدا ظالم را پیروز این رقابت سرنوشت ساز نکند

و در کمال ناباوری در میان ان همه تبلیغ و شور و هیاهو بین طرفدارانش دوباره خدا حق مظلوم را گرفت...



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 91 اردیبهشت 18   در ساعت 4:31 عصر   بدست توحیدی


قضاوت نکنیم(برگزیده مجله پارسی نامه)

حدود 15 دقیقه بود که با دوستم منتظر تاکسی ایستاده بودیم ، دوستم به شوخی گفت: اگر چادرهایمان را از سرمان برداریم خیلی راحت و سریع به منزل میرسیم ..این حرف را به شوخی گرفتیم تا اینکه بعد از چند دقیقه دختری با وضعیت حجابی بسیار

نامناسب  کنار ما منتظر تاکسی ایستاد و در یک چشم به هم زدن اولین تاکسی برایش متوقف شد، خانم بد حجاب هم از خدا خواسته بلند فریاد زدند درب بست...دوستم تنه ای به من زد و گفت :نگفتم !!!دختر که در حین سوار شدن  کاملا متوجه شده بود مدت زیادی

منتظر تاکسی ایستادیم گفت:خانم ها  تشریف بیارید بالا ما هم که منتظر چنین لحظه ای بودیم بدون معطلی سوار شدیم ولی  هرچه اصرار کردیم حاضر به گرفتن کرایه از ما نشد چون اعتقاد داشت اگر ما سوار نمیشدیم ماشین خالی میرفت !خلاصه بعد از این

جریان خیلی دعایش کردیم  واقعا بر خلاف ظاهرش خیرخواه بود

یاد روز قبل افتادم که راننده مذهبی نمای تاکسی از هر مسافر 200 تومان اضافه میگرفت و مردم را عصبی کرده بود تا اینکه یکی از مسافرین در حالیکه پیاده می شد با عصبانیت درحالیکه درب ماشین را به هم میکوبید فشی نثار دین و مذهب و ریش راننده کرد!

و این بود که  متوجه شدم هر پرهیزکار گذشته‌ای دارد...و هر گنه‌کار، آینده‌ای...پس سعی کنیم هیچ گاه را قضاوت نکنیم ...!



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   یکشنبه 91 اردیبهشت 17   در ساعت 12:12 صبح   بدست توحیدی


مطهری های صدا و سیمای ما!

 

سریال تلویزیونی مدرسه ی ما داستان های طنز پسر بچه های راهنمایی و معلمان انها را بیان میکند.همه ی فرهنگیان روز معلم نه تنها از این سریال بلکه از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران انتظار دو چندانی دارند نه اینکه برای جذاب تر نشان دادن پیام های

بازرگانی پاسداشت روز معلم را تیتر جنجالهای تبلیغاتیشان کنند،برعکس روز های پزشک و پرستار و پاسدارو... که فداکاری ها را به تصویر میکشند برای معلمین همیشه در همه ی مباحث کمی حقوقشان را مطرح میکنند.  

جریان از این قرار است بعد از هدیه دادن به پدر و مادر به مناسبت روز معلم تلویزیون را روشن کردم تا عملکرد صدا و سیما را در این باره محک بزنم که این سریال تلویزیونی طبق معمول عصرها، در حال پخش بود.

سکانس اول سریال :داخل ماشین مدل بالا پدر و پسر در حال صحبت در مورد مشاغل مختلف بودند که پسر معلم حرفه و فن خود را در حال مسافر کشی دید!!!و خجالت کشید،چهره اش را پوشاند تا مبادا معلمش او را ببیند،پدر هم که متوجه ماجرا شد به او گفت که با این

حقوق آنها نمیتوانند زندگی کنند و مجبورند به این کارها روی بیاورند!!!

سکانس دوم:پسر داخل طلا فروشی برای تولد مادرش یک سکه طلا هدیه خرید.

سکانس سوم:پسر به عنوان یک فرد ناشناس همان سکه تولد مادر را داخل یک پاکت و بعد در حیاط مدرسه گذاشت.بچه های مدرسه آن را پیدا کردند و به دفتر مدرسه تحویل دادند.

سکانس چهارم:معلم عصبی را نشان میدهد که از این عملکرد دانش آموزش ناراحت است چون این هدیه را توهین به خودش تلقی میکند و از مدیر و معاون مدرسه درخواست میکند که شخص مورد نظر را پیدا کنند.

سکانس چهارم:معاون مدرسه در برنامه صبحگاه توضیح می دهد که بهترین هدیه برای معلمین نمره ی خوب است و نباید هدیه گران قیمت برایشان بیاورید ،آنطرف در دفتر مدرسه،معلمینی را نشان می دهد که به حرفهای آقای معاون اعتراض میکنند که چرا به بچه ها

گفت هدیه نیاورند .

سکانس پنجم:تلویزیون خانه توسط  پدراز فرط ناراحتی  خاموش می شود.

و این می شود نتیجه تقدیر و تشکر صدا و سیما از فرهنگیان!!!!




  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   جمعه 91 اردیبهشت 15   در ساعت 2:10 عصر   بدست توحیدی


قانون مداری راهی برای پول در آوردن دولت!(برگزیده مجله پارسی نامه

ساعت حدود 5 بعد از ظهر یکی از بارانی ترین روزهای سال در پر ترافیک ترین محدوده های شهر راننده اتوبوس قبل از اولین فلکه خروجی دانشگاه توقف میکند ...کمربندش را روی پاییش می اندازد و از دختر

دانشجویی که کنارش نشسته است درخواست میکند بعد از عبور از ایستگاه پلیس به جای خود برگردد و به راه خود ادامه می دهد.

بعد از عبور از ایستگاه پلیس لبخند بر لبانش مینشیند کمربند را از روی پایش کنار میزند و به دختر علامت می دهد که به جای خود برگردد ...در گیر و دار همین علامت دادن ها چندین بار تا مرز تصادف پیش میرود.

چند دانشجو به او تذکر میدهند که در این هوای بارانی آرام تر رانندگی کند اما او با بدترین برخوردها جواب آنها را میدهد و شروع به ناسزا گفتن به پلیس و دولت و حکومت میکند !!!

فلکه ی بعدی پلیس به او ایست می دهد و جریمه می شود...

لبخند روی لبان همه ی دانشجویان مینشیند و من به این فکر میکنم که چرا ما ایرانی ها قانونمداری را راهی برای پول در آوردن دولت می دانیم؟؟؟



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   جمعه 91 اردیبهشت 15   در ساعت 12:30 صبح   بدست توحیدی


<      1   2   3   4   5   >>   >

 
________________
______
__
 
بازدید امروز : [220] ، دیروز: [115] ، کل بازدیدها:[841041]

استفـاده از مطالب این وبـلاگـ، در وبگاه های دیگر، با ذکر منبـع و البتـه حفظ امـانت، بلامانع می باشد.