سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • + به بعضی ها باید گفت *نقد می‌کنی یا نق می‌زنی؟!*انتقاد کردن این است که شما یک نقطه‌ى منفى را پیدا کنید، با تکیه‌ى بر نقطه‌ى مثبتى که وجود دارد، آن نقطه‌ى منفى را نشان بدهید و مغلوب کنید.اما نق زدن یعنی آدم یک نقطه‌ى منفى را بگیرد، همین طور هى بنا کند آن را تکرار کردن.
  • + "آخوند خراسانی از آقای نخودکی خواست که او را موعظه کند. آقای نخودکی گفت: آقای آخوند گفت مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم. ولی مرنج یعنی چی ؟ چطور میتوانم ناراحت نشوم. مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده چطور نباید برنجم؟ اقای نخودکی گفت: علاج آن است که خودت را کسی ندانی. اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی رنجی. "
  • + دقت کردین !؟ قصه‌ها واسه ” بیدار کردن ” آدما نوشته شده اما ما واسه ” خوابیدن ” ازشون استفاده می‌کنیم !
  • + خدا نکند برسیم به جایی که برایمان* « از دست دادن »* از *« دست دادن »* عادی تر شود ...
  • + بیچاره *گل فروش* تنها کسی است که،وقتی با *گل* وارد خانه میشود همه *غمگین* میشوند...
  • + بوی *دود* می آید به گمانم جمـــــاعتی پای *دنــیــــــآی مجآزی* می سوزانند عمــــــــــر خویش را!!! مارو میگه هااا :(
  • + موشی در خانه صاحب مزرعه تله موشی دید. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد! ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید. از مرغ برایش سوپ درست کردند. گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند. گاو را هم برای مراسم ترحیم کشتند! و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد!:)
  • + مو سر زمین بودم *با تراکتور* - بعد جنگ رفتم سر همو زمین *بی تراکتور *( عباس در آژانس شیشه ای )
  • + گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن! به رفتن ک فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی… میخواهی بمانی، رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی! این بلاتکلیفی خودش کلــــی* جهنـــــــــــــــم* است
  • + دعای باران چرا؟ دعای صبر بخوان این روزها دلها تشنه ترند تا زمین خدایا کمی صبر ببار

نظر مقام معظم رهبری در مورد اتاق های به ظاهر مذهبی

در مورد اتفاقاتی که در برخی از اتاق های محیط مجازی بنام دین و ائمه علیهم السلام انجام میشه از دفتر مقام معظم رهبری استفتایی کردم تا مشخص بشه که این کارها مورد تایید مقام معظم رهبری هست یا نه .

متن پرسش و پاسخ به شرح زیر است :

سوال : در برخی از چت روم ها که گاها مذهبی هستند ، خانم ها برای افراد حاضر در اتاق که اعم از آقایان و خانم ها هستند بصورت صوتی صحبت کرده و گاها مسابقاتی بر گزار می کنند که معمولا با خنده و شادی و صحبت با نا محرم همراه است .
با توجه به اینکه در این اتاق مردان نیز حضور دارند در فرض مذکور حکم صحبت خانم ها در این اتاق ها چگونه است ؟(مسنجر الفور)

پاسخ : به‌طور کلى این‌گونه ارتباط با نامحرم که غالباً مستلزم مفسده و یا خوف ارتکاب گناه در آن مى‌باشد، جایز نیست.

 

سوال : گاها دیده میشود که به نام ائمه مطهر علیهم السلام آهنگ هایی ساخته میشود که در آنها از موسیقی های غیر حرام استفاده میشود و مدح ائمه می کنند
آیا ساخت این موسیقی ها و استفاده از آنها در شان اهل بیت هست یا خیر ؟
پاسخ :استفاده از موسیقى در شأن ائمه اطهار علیهم السلام نمى‌باشد.
استتفتاء رهبری ، خامنه ای ، امام ، ولایت فقیه ، طلبه بی تعارف،طلبه ، الفور ، l4i
رهبری،استفتاءخامنه ای،نظر مراجع،موسیقی،اهل بیت
...................
ریز نوشت:مطلب برداشتی از طلبه بی تعارف(+)


  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   یکشنبه 91 خرداد 28   در ساعت 2:56 عصر   بدست توحیدی


دامان معراجی زن امروز!(برگزیده مجله پارسی نامه)

وقتی چشمانت میفتند به یک جعبه با پرچم پر غرور 3 رنگ وطنت که تا مدتها تو را بی حرکت نگه میدارد و نمیتوانی بنویسی ،وقتی ساعت ها روبروی لپ تاپ مینشینی و اشک میریزی آنقدر که از داخل صفحه ی سیاه رنگش خود واقعی ات را میینی!!وقتی آنقدر خون به دلت هست که فقط باید با خودشان درد و دل کنی؟وقتی مظلومیتشان را میبینی و به خاطر جذب عده ای نمیتوانی دم بزنی...دلت میگیرد که در قرن ،21 قرن افول انسانیت زندگی میکنی

ذوق و شوق دیدار  باعث شده بود که پر سرعت از قم به اصفهان برگردم،به اصفهان که رسیدم  تاکسی گرفتم،کنارم خانمی با وضعیت حجابی بدی نشسته بود راننده ی تاکسی  گفت که دروازه دولت را به خاطر ورود شهدای گمنام بسته اند و بقیه راه را باید پیاده بروید..چه غمگینانه بی توجه آینه اش را در اورد تا آرایشش را بازبینی کند مبادا در هوای گرم تابستان قسمتی از ان پاک شده باشد...یاد جان فشانی های بر و بچه های جنگ در گرمترین روزهای تابستان به خیر

نفس میکشی و بویشان را استشمام میکنی ..نزدیک میشوی  به عطر یاس مادرشان حضرت زهرا (س)..خانم ماشین کناری صدای ضبطش را بلند میکند تا صدای مداح خیابان دروازه دولت را نشنود...ساسی مانکن میخواند

تاکسی نگه میدارد ...دارند حرکت میکنند و میروند و من میدوم ....میدوم و اشک میریزم به خاطر مظلومیتشان در دورانی که فقط تابلوهای شهرمان را با نامشان تزیین کردیم ،برایشان همایش گرفتیم و فکر کردیم فرهنگسازیمان تمام شده..میدوم و اشک میریزم و دلم میسوزد که چه بی اعتنا مردم میبینندشان و ساده عبور میکنند و خانمها صرفا مشغول خرید کردن هستند ...نه..باید خوشحال باشم که نیستند ببینند چه شده که ثمره های انقلاب  نسبت به ارزشهایشان بی تفاوت شده اند..

یاد خانمی افتادم که هر وقت گلستان شهدا میرفتم سر مزار شهدای گمنام  نشسته بود و گریه میکرد...یک روز تصمیم گرفتم از او بپرسم آیا از خانواده های شهداست؟جلو رفتم نگاهم کرد هنوز حرف نزده اشک از گوشه ی چشمش لغزید ..چه قدر صورتش شکسته شده بود..گفت:مسئولیتم تمام شد قول داده بودم دامادش کنم دیروز عروسی اش بود بدون پدرش ..

شهدا میرفتند و من به این فکر میکردم به راستی بعد از جنگ آیا غیر از معدود زنان  میتوانیم بگوییم همه ی مردان ایران از دامان زنان به معراج میرسند؟!!

 

 

 

 

 

 

 

 

....................

ریز نوشت:لینک خبر در صراط نیوز: (+)



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   پنج شنبه 91 خرداد 25   در ساعت 10:5 عصر   بدست توحیدی


سوابق مجریان شبکه ماهواره ای من و تو(برگزیده مجله پارسی نامه)

دانشگاه سواز و یا موسسات آکادمیک خارجی که برای بسیاری از خبرنگاران ایرانی دارای نامی آشنا می باشند در یک فرآیند ساده ، هدفمند و از قبل طراحی شده در چند مرحله اقدام به ایجاد شبکه های پویا و متشکل از نخبگان ، روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای ایرانی برای فعالیت علیه جمهورس اسلامی، می نماید.
این موسسات که به ظاهر علمی می باشند و در اصل ابزاری برای پرورش کادررسانه ای انگلیس هستند  در مرحله دیگر جذب شدگان به این موسسات را بورسیه کرده و به شکل نا محسوسی آنان را با اعطای حقوق های بالا و امکانات خوب زندگی و ...وابسته به خود می نماید. تا آنجائی که یک خبرنگار جزء و درجه چندم که در ایران مشغول به کار ساده خود بوده چنان شیفته این موسسات و تحصیلات داده شده از سوی آن می شود که با کمال افتخار در شبکه های فارسی زبان و دولتی انگلیس مشغول به کار می شوند و خود را آلوده در یک منجلاب از پیش تعیین شده می بیند.
نکته ای که در این میان برای خبرنگاران ، روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای قابل توجه و لازم به ذکر می باشد ، پوشش به ظاهر علمی و آکادمیک این موسسات برای جذب است و مهم تر از آن مرحله بعد از جذب است که تعیین کننده شرایط  و مواضع در آن مرحله ، خود شخص و یا خبرنگار نمی باشد و بی شک باید بر اساس راه و رسمی که برایش چیده شده حرکت نماید.
اگر نگاهی گذرا به سوابق و رزومه مجریان و خبرنگاران مشغول در شبکه های فارسی زبان دولتی انگلیسی  بیندازیم خواهیم دید که این افراد به سادگی این روند را طی نموده و به راحتی جذب رسانه های بهایی گردیده اند و ابزار دستی برای  سرویس جاسوسی انگلیس و لابی صهیونیستی شده اند.
                                                                                            
سالومه سیدنیا : یکی از تهیه کنندگان و مجریان شبکه ضد فرهنگی من و تو وی که مدتی است از کشور خارج دارای مدرک تحصیلی لیسانس علوم ارتباطات شاخه خبرنگاری از دانشگاه آزاد تهران و فوق لیسانس مدیریت بین الملل  از دانشگاه آکسفورد و همچنین دیپلم بازیگری از کانون سینمای جوان است.سالومه سیدنیا قبل از خروج از کشور در روزنامه های زن و ایران ( در زمان اصلاح طلبان ) فعالیت خبری داشته است.وی در دوران اصلاح طلبان ، مدیر روابط عمومی خانه سینما تیر بوده است.سالومه سیدنیا مدتی در تلویزیون بی بی سی فارسی مشغول به فعالیت بوده است. سالومه سیدنیا مجری برنامه زرشک و همچنین سالی تالکمی باشد،وی بحث های جنجالی را در این دو برنامه بخصوص در برنامه سالی تالک مطرح می کند.

                                    
سام غفارزاده :  اقتصاد نویس روزنامه های شرق و دنیای اقتصاد که ظاهرا برای درس خواندن به لندن سفر کرده ، سر از شبکه تلویزیونی " من و تو " در آورده است  . از فعالیت های سیاسی ایشان می توان به عضو فعال ستاد هاشمی رفسنجانی در انتخابات نهم ریاست جمهوری  اشاره کرد و در انتخابات 88 در جبهه فتنه گران فعالیت داشته است .

 


ساناز قاضی زاده :
خبرنگاری 26 ساله است که در رشته دیجیتال مدیا در دانشگاه متروپولیتن لندن تحصیل می کند. او از17 سالگی کار را در تحریریه های تهران آغاز کرده است. ساناز قاضی زاده خبرنگاری را با صفحه های فرهنگی و هنری خبرگزاری میراث فرهنگی و روزنامه همشهری شروع کرد. همزمان دوره روزنامه نگاری در مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها را زیر نظر روزنامه نگاران و کارشناسان مطبوعاتی ایران گذراند.ساناز قاضی زاده در این رابطه می گوید: کمک کرد تا از تجربه های اساتید مسلم روزنامه نگاری ایران همچون یونس شکر خواه، علی اکبر قاضی زاده، کامبیز نوروزی، حسن نمک دوست تهرانی، حسین قندی، فریدون صدیقی، احمدرضا دالوند، زنده یاد بهمن جلالی و بسیاری دیگر بهره مند شوم و در تهیه گزارش و خبر از آن تجربیات استفاده کنم. ساناز قاضی زاده گاهی به عنوان خبرنگار آزاد و گاهی به عنوان عضو ثابت با تحریریه های شرق، همشهری, اعتماد ملی و (عمدتا اصلاح طلب) همکاری کرده است. تعطیلی روزنامه ها و روزنامه نگاری در حوزه فرهنگ و هنر او را به ایجاد ارتباط نزدیک با هنرمندان علاقه مند کرد تا اینکه در خانه هنرمندان ایران، فرهنگسرای نیاوران ، موسسه فرهنگی هنری ماه مهر و نگارخانه والی مشغول به کار شد و حوزه هنر را از نزدیک دنبال کرد. در سال 2007 نیز پروژه(آی لرن)بی بی سی ورد سرویس تراست را به پایان رساند و با مجله کارگاهی این گروه با نام زیگزاگ [آقای نیما اکبرپور که در حال حاضر برنامه کلیک را در بی بی سی فارسی اجرا می کند،در همین مجله مدتی مشغول به فعالیت بوده است]در تهیه گزارش های هنری آنلاین و صوتی همکاری کرد و از نزدیک با کار در رادیو آشنا شد.سال 2008 برای ادامه تحصیل در رشته دیجیتال مدیا به لندن آمد و در سپتامبر 2009 به عنوان مربی، هدایت آخرین گروه پادکست زیگزاگ را برعهده گرفت که در آن به خبرنگاران جوان افغان و ایرانی تهیه پادکست رادیویی را آموزش می داد. همزمان به دلیل تجربه اش در حوزه فرهنگی و اجتماعی به عنوان خبرنگار آزاد برای سایت جدید آنلاین گزارش های مالتی مدیا تهیه می کرد.او به کار در حوزه فرهنگی و اجتماعی علاقه بسیاری دارد. ساناز قاضی زاده با من و تو دراتاق خبر همکاری می کند.

 

نفیسه کوهنورد: خبرنگار فعلی شبکه بی بی سی فارسی در استانبول ، پس از اختلاف با محمد قوچانی در روزنامه شرق درسال ‏82‏ در روزنامه همشهری آغاز به کار کرد ‏.‏ کوهنورد در اوایل کار خود به عنوان خبرنگار اعزامی همشهری به ترکیه سفر کرد تا شاید کارآموزی اولیه برای فعالیت دائمی به عنوان خبرنگار بی بی سی رادر ترکیه را ببیند‏. 



پانته آ مدیری: پانته آ مدیری گوینده اتاق خبر تلویزیون من و تو است. پانته آ از افتتاح این تلویزیون در آبان 1389 با من و تو همکاری داشته است.  قبل از همکاری با تلویزیون من و تو، پانته آ مجری برنامه های ادبی هنری و میزبان سیاستمداران متعددی در میزگردهای بین المللی و چند زبانی بوده است. او دوبلر چندین برنامه تلویزیون "فارسی بی بی سی" و از گویندگان رادیو زمانه در آمستردام بوده است(رادیو زمانه نیز از رسانه های معاند علیه ج.ا.ا می باشد). او دارای مدرک "فوق لیسانس حقوق بشر" از دانشگاه آمستردام و کارشناس ارشد در رشته حقوق اطلاعات و ارتباطات در دانشگاه لندن است. او از منتخبین ممتاز مسابقه دانشگاه آکسفرد انگلیس در رشته مقایسه ای در سیاست رسانه های جهان  است.پدر وی از مسوئلین بلند پایه ساواک بوده است. 

 

رها اعتمادی (رها بنی اعتماد):همه اعضای خانواده از نزدیکان و چاکران دربار پهلوی بوده اند. او از ابتدا با نحوه فکری طرفداران پهلوی، سلطنت طلبها، حزب کمونیست کارگری و مجاهدین خلق و ... آشنا شده و در جلسات مختلف حضور فعال داشت. رها تحت پوشش فعالیت های هنری سعی در ارتباط با هم سن و سالان خود و جوانان کرده و از این طریق نیروهای مستعد جهت همکاری با جنبش های ضد ایرانی را گزینش نموده و به مسئولین مربوطه معرفی نماید.

ندا جناب:از دیگر مجریان شبکه ضد فرهنگی  من و تو ندا جناب است، وی دارای مدرک لیسانس حقوق از دانشگاه آزاد نجف آباد است،وی پس از ازدواج، از کشور خارج می شود و با پیوستن به دوستان بهائی خود در لندن، در رشته مدیا مشغول به تحصیل شده است، او در دوران دانشجویی با تعدادی از گروه های فیلمبرداری غیر قانونی همکاری داشته و مدتی در تلویزیون بی بی سی و تپش که در لندن پخش می شود، به عنوان گزارشگر همکاری داشته است.

اخیرا در صفحه اصلی وب سایت تلویزیون من و تو یک آگهی برای جذب مجری برای این شبکه تلویزیونی قرار داده شده است که نشان از تمایل این مجموعه برای تزریق افراد جدید را به سیستم خود دارد، این در حالی است که در خط آخر این آگهی اعلام شده است که افراد متقاضی باید اجازه اقامت و کار در انگلستان را داشته باشند که این تنها یک شعار است و در مواردی که مدیریت بخواهد این مسئله به سادگی از طریق جذب خبرنگار در موسسات علمی و آکادمیک ،نقض می‌شود.

یاد پدر و پدر بزرگان ما به خیر که هر اتفاق ناخوشایند و یا مشکوکی رخ می داد، می گفتند"کار، کار انگلیسی هاست!"

.................

ریز نوشت:

سوالی از مسئولین:علت جذب جوانان ایران به این شبکه چیست؟آیا غیر جذاب بودن برنامه های رسانه ملی بی تاثیر نیست؟آیا رسانه ی ملی ما توانسته مسئولیت خطیر انقلابی خود را در قبال جوانان ایفا کند؟

سوالی از خوانندگان و طرفدارن شبکه من و تو:به نظر شما بعد از خواندن سوابق این افراد به دور از مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران نباید کمی راجع به فرار و بی بند و باری های این مدعیان  فکر کرد؟آیا کسانی که فرار را بر قرار ترجیح داده اند می توانند برای ما دلسوزی کنند؟آیا این مرفهین بی درد میتوانند درر فقر مردم را دریابند که در برنامه هاشان مرتب از آن دم میزنند؟

منتظر پاسخهای شما عزیزان هستیم



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   چهارشنبه 91 خرداد 24   در ساعت 8:30 عصر   بدست توحیدی


حاج آقا باید برقصه!!

این خاطره را همان سال 87 در اتوبوسی که راهی نور بود، از یکی از راویان نورانی شنیدم که خواندنش بعد از سه سال هنوز مو به تنم سیخ می‌کند... بخوانیدش که قطعا خالی از لطف نیست:

"چند سال قبل اتوبوسی از دانشجویان دختر یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور آمده بودند جنوب. چشم‌تان روز بد نبیند... آن‌قدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند. وضع ظاهرشان فوق‌العاده خراب بود. آرایش آن‌چنانی، مانتوی تنگ و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود.

اخلاق‌شان را هم که نپرس... حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمی‌دادند، فقط می‌خندیدند و مسخره می‌کردند و آوازهای آن‌چنانی بود که...

از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود...

دیدم فایده‌ای ندارد! گوش این جماعت اناث، بده‌کار خاطره و روایت نیست که نیست!

باید از راه دیگری وارد می‌شدم... ناگهان فکری به ذهنم رسید... اما... سخت بود و فقط از شهدا بر‌می‌آمد...

سپردم به خودشان و شروع کردم.

گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم!

خندیدند و گفتند: اِاِاِ ... حاج آقا و شرط!!! شما هم آره حاج آقا؟؟؟

گفتم: آره!!!

گفتند: حالا چه شرطی؟

گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی می‌برم و معجزه‌ای نشان‌تان می‌دهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راه‌تان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید.

گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟

گفتم: هرچه شما بگویید.

گفتند: با همین چفیه‌ای که به گردنت انداخته‌ای، میایی وسط اتوبوس و شروع می‌کنی به رقصیدن!!!

اول انگار دچار برق‌گرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آن‌ها سپردم و قبول کردم.

دوباره همه‌شون زدند زیر خنده که چه شود!!! حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و...

در طول مسیر هم از جلف‌بازی‌های این جماعت حرص می‌خوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟ نکند مجبور شوم...! دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک می‌خواستم...

می‌دانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته و قبرهای آن‌ها بی‌حفاظ است...

از طرفی می‌دانستم آن‌ها اگر بخواهند، قیامت هم برپا می‌کنند، چه رسد به معجزه!!!

به طلائیه که رسیدیم، همه‌شان را جمع کردم و راه افتادیم ... اما آن‌ها که دست‌بردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخی‌های جلف و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خنده‌های بلند دست برنمی‌داشتند و دائم هم مرا مسخره می‌کردند.

کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت: پس کو این معجزه حاج آقا! ما که این‌جا جز خاک و چند تا سنگ قبر چیز دیگه‌ای نمی‌بینیم! به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید برقصه...


bvg4a9attv49xnlj7qo.jpg

برای آخرین بار دل سپردم. یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچه‌ها خواستم یک لیوان آب بدهد.

آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...

تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد... عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمی‌شود! همه اون دخترای بی‌حجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود. طلائیه آن روز بوی بهشت می‌داد...

همه‌شان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند! سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه می‌زدند ... شهدا خودی نشان داده بودند و دست همه‌شان را گرفته بودند. چشم‌ها‌شان رنگ خون گرفته بود و صدای محزون‌شان به سختی شنیده می‌شد. هرچه کردم نتوانستم آن‌ها را از روی قبرها بلند کنم. قصد کرده بودند آن‌جا بمانند. بالاخره با کلی اصرار و التماس آن‌ها را از بهشتی‌ترین خاک دنیا بلند کردم ...

به اتوبوس که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسری‌ها کاملا سر را پوشانده‌اند و چفیه‌ها روی گردن‌شان خودنمایی می‌کند.

هنوز بی‌قرار بودند... چند دقیقه‌ای گذشت... همه دور هم جمع شده بودند و مشورت می‌کردند...

پرسیدم: به کجا رسیدید؟ چیزی نگفتند.

سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کرده‌اند و به جامعه‌الزهرای قم رفته‌اند ... آری آنان سر قول‌شان به شهدا مانده بودند ..."







  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   یکشنبه 91 خرداد 21   در ساعت 10:16 عصر   بدست توحیدی


گشت ارشاد حجاب در رسانه؟!(برگزیده مجله پارسی نامه)

چندیست شاهد راه اندازی ایستگاههای حجاب و عفاف در سطح شهر هستیم! اما فیلم‌های سینمایی روی پرده در ترویج مدهای فانتزی از هم پیشی می گیرند و هر که در این میدان متنوع تر باشد بازارش گویی پر رونق‌تر است.در واقع آیا یکی از ریشه های مهم تزریق مدام فساد و بد حجابی در جامعه برخی بازیگران سینما و برخی دست اندر کاران سینما نیستند؟!آیا نه اینکه سینما یکی از مروجین فرهنگ اسلامی و ایرانی ماست ؟ولی جای فرهنگ ایرانی و اسلامی ما در کجای بازی این بازیگران نهفته است ؟آیا بهتر نیست به جای تذکر هر چند به جا به دختران و زنان بدحجاب ،ایستگاههای عفاف و حجاب را در رسانه ها که نماینده ی کشورمان هستند بر پا کنیم؟! آیا "بازیگران بدپوشش" هم مشمول طرح امنیت اخلاقی می شوند؟شما که مصداق  برخورد با هنجارشکنان در رابطه با نوع پوشش خانم‌ها (شلوار تنگ و کوتاه ،مانتو کوتاه وتنگ ،آرایش غلیظ و شدید ،شال‌ کوتاه ،پوشش‌های نامتعارف( غربی) ،موهایی که از جلو  و پشت شال و روسری بیرون باشند) را فساد میدانید . و در صورت بازداشت فرد برایشان حکم قضایی صادر میکنید. آیا نباید به فکر ریشه یابی این مقوله باشید ؟ آیا جوانی که الگوی پوشش را در صدا و سیما میابد و آن را اجرا میکند باید متهم باشد یا .....؟!

 بایستی به دلیل حساس بود موضوع، علاوه بر این که باید اقدامات فرهنگی و زیربنایی مناسبی در این خصوص انجام شود باید مسئولان ذی ربط نیز به بازیگران و دست اندر کاران رسانه که هنجارها را زیر پا می گذارند تذکر دهند که با این نوع پوشش ها در انظار عمومی ظاهر نشوند.چرا که وضع آرایش و لباس بازیگران در درون و بیرون فیلم است که انصافا گاها از سینمای هالیوود که شهوت یک پای ثابت خیلی از فیلمهاست پا را فراتر میگذارد و عملا شاهد بازیگرانی   هستیم که اصلا به تحریک کردن جوانان روی پرده سینما مشغولند و سود این بی برنامگی در جیب یک سری می رود  و دودش طبق معمول بر قشر جوان این مملکت وارد میشود.

به نظر می رسد این رفتارهای ضد و نقیض در حوزه های مختلف و برخورد متفاوت مسئولان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی با مقوله حجاب و بدحجابی باعث به وجود آمدن نوعی دو گانگی و ابهام در افکار عمومی جامعه شود و سئوالی در ذهن مردم شکل بگیرد که آیا بنا به اعتقاد مسئولان این نوع پوشش بازیگران و هنرمندان جامعه، بد پوششی به حساب نمی آید؟

برای همه آنها که در سریال ها آنچه را که نیست می سازند و آنچه را که دوست نداریم می پوشند و آنچه را که غنا می دانیم می نوازند ! برای آنان که از شهدا و فقط نماد نشان می دهند آن هم نا صحیح و برای آنان که با رانت و مافیا سعی در پایمال کردن ارزشها دارند ! البته این با حضور نیروهای حزب اللهی و متعهد در سازمانها و مردم غیرتمند هرگز پیروز نخواهند شد . هرچند که سیاهی لشکرشان فزون تر از سپیدی ما باشد . چرا که وعده اللهی این است و خداوند وعده داد مستضعفان وارثان زمینند.

...............

لینک خبر در صراط نیوز (+)



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   جمعه 91 خرداد 19   در ساعت 1:31 عصر   بدست توحیدی


نکند حکایت شجریان و گوگوش تکرار شود؟!(برگزیده مجله پارسی نامه)

شاید تقصیر خودمان است که وقتی کمرمان میشکند دوباره قد علم میکنیم و می ایستیم و به رویمان هم نمی آوریم که چه شده!تقصیر خودمان است که ربنایش در ضمیر ناخود اگاهمان کم رنگ شد،ته دلمان سوخت و آه بر نیاوردیم،با گوگوش عکس گرفت دیدیم و فقط یک لااله الا ا.. گفتیم! بد و خوب فائقه اتشین به خودش بر می گردد اما در نگاه مردم ، گوگوش ،آواز خوان و رقاص کاباره ها و فیلم های فارسی و اکنون کنسرت های آنور آبی است. شجریان با یک ربنای قدسی ، در ذهن مردم ایران جاودانه شده بود و هر چه بعد از آن خواند ، اگر چه حتی از او بهتر هم پیدا می شد  اما باز او همیشه استاد و متفاوت بود . حتی در قضیه فتنه 88 با آنهمه خطای فاحش ، خیلی نوک حمله به سوی او نشانه نرفته بود که با این عکس ، تیر خلاص را به خودش شلیک کرد  .


عکس برهنه شدن گلشیفته و انتشار خبرش در سطح جهانی فقط غیرت ایرانیمان را خدشه دار کرد همین!

سالهای گذشته  کارگردانی که تنش بوی خاک جبهه را میداد وقتی در فیلمهایش از   قهرمانانی پر ادعا و از درون تهی استفاده کرد که هنوز مصاحبه های آبکی آنها در ورقه های کاهی مجلات زرد کدر نشده ، فیلم های آنچنانی آنها در محافل شبانه و پارتی ها دست به دست گشت و نشان داد که بعضی ها ظرفیت شهرت را ندارند و دل سپردن مردم به آنها ، دل سپردن به سراب بود و چه سرخوردگی های عجیبی که ایجاد نگشت !!...دل شهدا شکست، کمرمان شکست اما باز قد علم کردیم و کنار آمدیم!چند سال بعد خیلی چیزها عوض شد،دیگر کارگردانمان منکر جبهه رفتنش شد..

نه انها مقصر نیستند امثال من و تو مقصرند که خیلی ساده و سطحی از کنارشان گذشتیم

مخملبافی که به جای روستاهای محروم کشورش ، در افغانستان مدرسه ساخت و آخر ، سر از جرس در آورد را دیدیدم و برایمان عبرت نشد که وقتی کمرمان میشکند لااقل به خاطر دردی که کشیدیده ایم مبارزه کنیم..

 شادمهر عقیلی که برای حضرت زهرا(س) خواند و ناگهان به اوج رسید ،  دلش برای رقصیدن با چند دخترک  لرزید! و رفت..آیا به ارزویش رسید؟نه،سفر کرد به جایی که پر است از خواننده و لجن و رقص و میان آنها خیلی ساده فراموش و گم شد...کمرمان شکست وقتی همه با طعنه میگفتند از خانواده های شهداست و فقط فاتحه ای نثار روح پر فتوح شهدا کردیم!

مقصر حکایت  شجریان و گوگوش و گلشیفته خودمان هستیم و بس!

بهتر است زین پس بیشتر مراقب باشیم نکند کمر انقلاب بشکند!!!

................

ریز نوشت:هانیه توسلی بازیگر سینما در گفتگو با یک مجله ، با توصیف احساسات فراوان ناشی از نگهداری یک حیوان همچون گربه ، گفت: من وقتی خیلی خسته ام و به خانه می آیم، یک بچه گربه را بغل می کنم و احساس می کنم مثل یک فیلتر عمل کرده و انگار محبتش به من بر می گردد ! وی در پاسخ به سوال خبرنگار این مجله درباره اینکه مگر بچه انسان نیز این حس را به مادر نمی دهد، در مقایسه ای عجیب و استدلالی قابل توجه می گوید: بچه مسئولیت دارد، وقتی بزرگ می شود یک آدمی می شود مثل ما ولی گربه شبیه ما ریاکار و دودوزه باز نمی شود !

لینک نوشته در صراط نیوز(+)









  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   سه شنبه 91 خرداد 16   در ساعت 3:46 عصر   بدست توحیدی


از روز مادر تا روز پدر(برگزیده مجله پارسی نامه)

همیشه  همین دو روز با ارزش در تقویم را فقط زمان خودش بیاد می اوریم

باشگاه خبرنگاران جوان صحنه هایی از خانه ی اخر  را نشان می دهد..خانه ی سالمندان... که با هربار دیدنش احساس سرافکندگی میکنم ،احساسی که باعث میشود سرم را زیر بیندازم  و نبینم اشک در چشمان پدر و مادرم حلقه زده است. خانه ی سالمندان چندش آور نیست پس چرا تا به حال آنجا نرفته ام؟!

راستی شهرداری هم از میلاد حضرت زهرا تا میلاد حضرت علی با تبلیغ به مردم میفهماند به خاطر مادر و برای پدر به انها کمی مهربانی کنید.

دست سریال یک لحظه دیرتر هم درد نکند مادری را به تصویر کشید که فرزندانش بعد از آگاه شدن از بیماری او کمی تغییر کردند.

تیزرهای تبلیغاتی میان برنامه ها هم با یک جمله ی روزت مبارک کالای خود را به رخ بیننده میکشند.

چه زیبا مشاور قبل از ازدواج به من و همسرم گفت خانواده های سالم آنهایی هستند که در سن پیری خودشان به خانه ی سالمندان بروند!!!

دیشب چه قدر خیابان ها شلوغ بود همه بدون پدر خانواده قصد خرید داشتند .

روز مادر برای خرید گل 45 دقیقه در صف ایستاده بودم!

عجیب چه مسیر پر ترافیکی بود وقتی به قصد  زیارت قبور پدر بزرگ و مادر بزرگ راهی باغ رضوان شدیم

به قول نیما :آی آدمها، که در ساحل نشسته شاد و خندانید..کاش بالوالدین احسانا همیشه در روح زندگیتان جریان داشت یعنی آنقدر زیاد که هر شب که با صدای خسته اش به خانه باز میگشت،او را به تمامی نورها و عطرها ترجیح دهیم و بفهمیم آمده است به خانه با کلیدهای تجربه در دست ،از سمت تلاش های مردانه و غرور آفرینش.به او بگوییم:

آمده ای به خانه و تویی که  همیشه در اندیشه ی منی ..روزت مبارک پدرم


 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   یکشنبه 91 خرداد 14   در ساعت 10:43 عصر   بدست توحیدی


آقای رییس جمهور و دولت عدالت محور!(برگزیده مجبه پارسی نامه)

تلفن زنگ میخورد ،شماره آشناست با خوشحالی گوشی را برمیدارم و بعد از صحبت  متوجه میشوم قرار است شخص پشت خط همراه با خانواده اش به مکه مکرمه مشرف شوند قاعدتا باید خوشحال شوم اما نه...

این ناحقیست!بدون نوبت و بدون خرید فیش آزاد فقط برای اینکه یکی از مقامات کشور است!لااقل خودش و همسرش از این مزایا استفاده کنند، نه اینکه پدر زن و مادر زن و خواهر زن و... را راهی چنین مسیر حرامی بکنند! حضرت علی (ع) فرمودند:حتی، اگر شخص حاکم از نظر مالی و راه حلال، پولی دارد وقتی حکومت می‌کند، باز هم باید در مصرف آن مراقب باشد.

آقای رییس جمهوربرای  سپردن چنین مسئولیتهایی فقط داشتن ریش کافیست حتی به آدمهای بی ریشه؟اگر در جواب من میگویید تجربه داشته اند، این را بدانید افراد باتجربه اگر ناپاک باشند به مراتب، خطرناک تر و مخرب تر از دیگران خواهند بود.وچه زیبا امام صادق راجع به بی صلاحیتی برخی مدیران فرمودند: از رحمت خداوند دور است آن بی صلاحیّتی که با ظاهر سازی و تصنّع، پست مدیریت را اشغال کند، یا برای رسیدن به آن تلاش نماید، و یا چنین فکر زشتی را در سر بپروراند.

آقای رییس جمهور فکر نمیکنید بهتر است نظرات بیشتری بر مسئولینتان داشته باشید؟میدانید اگر در هر حکومتی نظارت عالیه انقلابی اعمال نشود تشکیل مافیای ثروت در داخل حکومت، امری کاملا طبیعی است؟ حضرت علی در مورد نظارت بر مسئولین گماشته به مالک اشتر میفرمایند : ای مالک! در کارهای کارمندان کاوش کن و چشم هایی را به عنوان بازرس که دارا ی خصوصیات صداقت و وفاداری هستند بر آنان بگمار، چون بازرسی کارهای انان در پنهانی، وادارشان می کند تا نسبت به امانتداری در برخورد با مردم به نرمی و محبت رفتار نمایند.

آقای رییس جمهور عدالت محوری یعنی همه یکسان باشند و دولت عدالت محور یعنی مسئولین دولتی هم با مردم یکسانند!اینجا دیگر آمریکا و اسرائیل توطئه گر نیستند که  سعی در بی اعتماد کردن مردم نسبت به مسئولین داشته باشند ویا امثال اصغر فرهادی ها که دنیا را باساخت یک فیلم نسبت به جو ایران بدبین کنند!این خود مسئولین هستند که دید افراد را نسبت به عملکردشان منفی میکنند.

آقای رییس جمهور آیا فکر میکنید مبارزه نکردن با مفسدان و سوء استفاده کنندگان از ثروت های ملی موجب ناامنی اقتصادی و فرار سرمایه هاست؟ به عکس این مبارزه موجب امنیت فضای اقتصادی و اطمینان کسانی که می خواهند فعالیت سالم اقتصادی داشته باشند خواهد شد .این را بدانید در سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی ،تولید کنندگان کشور نخستین قربانیان فساد مالی و اقتصاد ناسالمند.  ضربه ی عدالت باید قاطع ولی در عین حال دقیق و ظریف باشد،متهم کردن بی گناهان یا معامله ی یکسان میان خیانت و اشتباه یا یکسان گرفتن گناهان کوچک با گناهان بزرگ  در دولت عدالت محور جایز نیست.

آقای رییس جمهور آنگاه که سران سه قوه به جای چاره اندیشی همدیگر را محکوم میکردید آیا نمیدانستید! هر گونه اطلاع رسانی به افکار عمومی باید به دور از اظهارات نسنجیده و تبلیغات گونه  باشد .به راستی هنگام فاش کردن اسامی و پشت پرده ها در مناظره های انتخاباتی ،حفظ آرامش و اطمینان افکار عمومی را در نظر نداشتید؟حالا چه شده در مورد اعضای کابینه ی خودتان اینقدر سنجیده عمل میکنید؟

در حکومت اسلامی  حاکمان باید بدانند که تحت نظارت مردم هستند و بر مردم هم واجب است که امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مسئولین خود داشته باشند ،نظارت و انتقاد مردم در حکومت اسلامی جایز، بلکه  حتی واجب و جزو فلسفه سیاسی حکومت است.

آقای مسئول یادتان باشد طبق سخن حضرت علی اگر می‌خواهید مردم در صحنه و پشت سر حاکمیتتان بمانند باید با آنان در مسائل حکومتی، شفاف باشید.

.............................

ریز نوشت:قابل توجه خوانندگان گرامی:این نوشته صرفا انتقاد به نحوه زندگی برخی از مسئولین بوده و ربطی به نحوه ی زندگی خود رییس جمهور ندارد لذا قابل ذکر است فقط نقد بر نظارت و لفظ دولت عدالت محور موضوع اصلی این نوشته است و انتقاد به عملکرد و سازندگی و زحمات چندین ساله ی  رییس جمهور جایی در وب ارزشی ها ندارد 

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   شنبه 91 خرداد 13   در ساعت 11:47 صبح   بدست توحیدی


بی بند و باری عروسی های ایران!!

مدتهاست که از هیاهوی خبری عروسی کیت و شاهزاده ویلیام انگلیسی می‌گذرد. عروسی‌ که توجه همه دنیا را به خود جلب کرد. تا آن‌جا که تعدادی از خبرگزاری‌ها گزارش لحظه به لحظه و زنده از عروسی ویلیام و کیت را در راس کار خود قرار دادند. از هیچ کدام این‌ها خبری نیست. نه ویلیام شاهزاده ابروهایش را برداشته و نه کیت آرایش خاصی داشته و لباس خاصی پوشیده است. تقریبا با عروسی‌های ما اصلا قابل مقایسه نیست، حتی با دختران و زنان عادی توی خیابان‌های ما هم به شدت تفاوت دارد. دختران و زنان ما در رفت و آمدهای عادیشان در خیابان خیلی بیشتر از کیت، پرنسس آینده بریتانیا، در روز عروسی‌اش آرایش و مدل مو درست شده دارند!
و نکته جالب‌تر لباس عروس کیت است که حاضرم قسم بخورم اگر همه ایران را بگردی عروس خانم غیر مذهبی پیدا نمی‌شود، حاضر باشد لباسش اینقدر بسته و پوشیده باشد. احتمالا کیت جزو امل‌های انگلیس است، قطعا اگر لباسش را از ایران تهیه می‌کرد و از یکی از آرایشگاه‌های دست چندم ایرانی نوبت گریم و آرایش می‌گرفت، وضعش بهتر از این بود!
چقدر تاسف می‌خورم و از زن‌بودنم خجالت‌زده می‌شوم وقتی عروس برهنه ای را می‌بینم که راضی نمی‌شود لباسش حتی یک بند باریک داشته باشد و از توی ماشین عروس‌های بدون سقف با افتخار برای مردم دست تکان می‌دهد و شوهرش را میبینم که برای دختران بد حجاب ماشین کناری که دست و سوت میزنند ذوق میکند ...بین راه هم می ایستند تا خوش باشند و زن و مرد با هم برقصند بالاخره یک شب گناه به جایی بر نمیخورد !!متاسفم برای چادری هایی که در مراسم های عروسی حجابشان را فراموش میکنند و هم رنگ جماعت می شوند!!تازه عروسی که تمام می‌شود از کله سحر روز بعدش گوشی تلفن را می‌گیریم دستمان و هی به هم زنگ می‌زنیم و راجع به لباس و آرایش و مدل موی عروس و ابروهای برداشته آقا داماد حرف می‌زنیم!

متاسفانه امروزه افراد زیادی فکر می کنند که پوشیدن لباسی پوشیده و داشتن عروسی متعادل نشانه امل بودن و عقب ماندگی است!  حتی سرشناس ترین عروس جهان نیز در مراسم رسمی، لباسی مناسب به تن می کند و مراسمی سر و سنگین برگزار میکند،چه زود یادمان رفت سی و اندی سال پیش  عروس و داماد هایی را که بعد از عقدشان در محضر  داماد راهی جبهه های جنگ میشد،  از ما که شیعه ی علی (ع) هستیم و الگویمان برترین زن جهان است بیش از این انتظار می رود ،نمی رود؟




  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   چهارشنبه 91 خرداد 10   در ساعت 11:8 صبح   بدست توحیدی


خطر بیخ گوش مردان هوسران!

 

خطر در بیخ گوش مردان هوسران!

یکی از مواردی که متاسفانه اخیرا شاهد کثرت آن در ایران هستیم خیانت به همسر است لذا بر آن شدم مطلبی پیرامون این موضوع در معرض دید خوانندگان قرار دهم.
خیانت به همسر نه تنها برای وضعیت زناشوئی بد است، بلکه باعث حمله قلبی نیز می‌شود. مطالعات متعددی نشان می‌دهد مردانی که به زنان خود خیانت می‌کنند، نه تنها زندگی زناشوئی خود را به خطر می‌اندازند، بلکه سلامت قلبی خود را نیز در معرض خطر قرار می‌دهند.این نتایج هشدار دهنده از مطالعات محققان ایتالیائی به دست آمد که مطالعات قبلی را پیرامون علل خیانت و تاثیرات آن را مورد بررسی قرار داده بودند.این بررسی‌ها نشان داد که مرگ ناگهانی قلبی، هنگام داشتن رابطه با غیر همسر، در مقایسه با رابطه با همسر، شایع‌تر بود. محققان نسبت به علت این امر مطمئن نمی‌باشند، آما آنها دلائل متعددی را برای آن از جمله وجدان گناهگار را ذکر کرده‌اند.مطالعات محققان آلمانی نیز نشان داد که بیشتر مردانی که هنگام رابطه جنسی فوت کردند، رابطه‌ای خارج از خانه و با فردی غیر از همسر خود داشتند.دکتر الساندرا فیشر، می‌گوید: رابطه‌ای غیر از رابطه زناشوئی، ممکن است خطرناک و استرس‌زا باشد، چرا که متاسفانه معمولا افراد با زنانی جوان‌تر از همسران خود رابطه برقرار می‌کنند.احتمالا رابطه مخفیانه، به طور قابل توجهی، باعث افزایش فشار خون و ضربان قلب می‌شود که در نهایت خواستار اکسیژن بیشتر می‌باشد.بررسی‌های محققان اروپایی همچنین نشان داد که در هر یکسال، 4 درصد از مردان در اروپا، رابطه مخفیانه داشته‌اند.


  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   سه شنبه 91 خرداد 9   در ساعت 10:37 عصر   بدست توحیدی


<      1   2   3   4   5   >>   >

 
________________
______
__
 
بازدید امروز : [213] ، دیروز: [115] ، کل بازدیدها:[841034]

استفـاده از مطالب این وبـلاگـ، در وبگاه های دیگر، با ذکر منبـع و البتـه حفظ امـانت، بلامانع می باشد.