سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • + به بعضی ها باید گفت *نقد می‌کنی یا نق می‌زنی؟!*انتقاد کردن این است که شما یک نقطه‌ى منفى را پیدا کنید، با تکیه‌ى بر نقطه‌ى مثبتى که وجود دارد، آن نقطه‌ى منفى را نشان بدهید و مغلوب کنید.اما نق زدن یعنی آدم یک نقطه‌ى منفى را بگیرد، همین طور هى بنا کند آن را تکرار کردن.
  • + "آخوند خراسانی از آقای نخودکی خواست که او را موعظه کند. آقای نخودکی گفت: آقای آخوند گفت مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم. ولی مرنج یعنی چی ؟ چطور میتوانم ناراحت نشوم. مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده چطور نباید برنجم؟ اقای نخودکی گفت: علاج آن است که خودت را کسی ندانی. اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی رنجی. "
  • + دقت کردین !؟ قصه‌ها واسه ” بیدار کردن ” آدما نوشته شده اما ما واسه ” خوابیدن ” ازشون استفاده می‌کنیم !
  • + خدا نکند برسیم به جایی که برایمان* « از دست دادن »* از *« دست دادن »* عادی تر شود ...
  • + بیچاره *گل فروش* تنها کسی است که،وقتی با *گل* وارد خانه میشود همه *غمگین* میشوند...
  • + بوی *دود* می آید به گمانم جمـــــاعتی پای *دنــیــــــآی مجآزی* می سوزانند عمــــــــــر خویش را!!! مارو میگه هااا :(
  • + موشی در خانه صاحب مزرعه تله موشی دید. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد! ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید. از مرغ برایش سوپ درست کردند. گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند. گاو را هم برای مراسم ترحیم کشتند! و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد!:)
  • + مو سر زمین بودم *با تراکتور* - بعد جنگ رفتم سر همو زمین *بی تراکتور *( عباس در آژانس شیشه ای )
  • + گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن! به رفتن ک فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی… میخواهی بمانی، رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی! این بلاتکلیفی خودش کلــــی* جهنـــــــــــــــم* است
  • + دعای باران چرا؟ دعای صبر بخوان این روزها دلها تشنه ترند تا زمین خدایا کمی صبر ببار

موفقیت ازدواج فرزندان در دست والدین

با توجه به افزایش آمار طلاق به نظر می رسد پرداختن به این مسئله و راهکارهای کاهش آن برای حیات جامعه ضروری باشد. ای کاش می توانستیم آمار دقیقی از دلایل طلاقها داشته باشیم ولی چون چنین چیزی نداریم به همان اطلاعات شخصی و تجربی می پردازیم و به همین دلیل مهمترین عوامل طلاق را به این شرح مرتب می کنم:
1-     عدم درک صحیح از مقوله ی ازدواج و تفاوت های زن و مرد
2-     مشکلات زناشویی
3-     دخالت های نابجای اطرافیان
4-     مشکلات شدید اقتصادی به خصوص به دلیل عدم همکفوی
5-     بی عفتی، تنوع طلبی و خیانت
هیچ یک از عوامل فوق معمولاً به تنهایی نمی تواند یک ازدواج را به جدایی بکشاند ولی معمولاً با بروز یکی از این مشکلات و عدم رفع آن، مشکلات دیگری از آنها شیوع پیدا کرده و موجب می شود تا کم کم افق شوم طلاق در خانواده نمایان گردد.
به عنوان مثال، زن و شوهری که همدیگر را درک نمی کنند، بزودی مشکلات زناشویی نیز پیدامی کنند و یا مشکلات ناشی از درک متقابل کم کم به والدین منتقل شده و با تحریکات مسموم آنها مواجه می شوند و یا خانواده های دارای مشکلات اقتصادی شدید، کم کم دچار اختلافاتی برای نحوه ی اداره ی زندگی خود می شوند و همین اختلافات کم کم به تیره شدن روابط زناشویی نیز منجر می شود.
در بین تمام این مشکلات همانطوری که از نحوه ی مرتب کردن عوامل مشخص است، عدم درک صحیح از مقوله ی ازدواج و تفاوت های زن و مرد، در نظر من مهمترین عامل در بروز مشکلات خانوادگی است.
بسیاری از دختران و پسران، قبل از ازدواج با توقعات غیر منطقی و ایده آلیستی از همسر خود به زندگی مشترک وارد می شوند و در این توقعات اصلاً عوامل و مشخصات فردی و جنسیتی همسر خود را در نظر نمی گیرند. دختر توقع دارد، همسرش مانند پدرش، یک مرد بسیار آرام، صبور، دست و دل باز و پایبند به اصول و مبادی آداب باشد و پسر نیز از همسر خویش توقع دارد تا به مانند مادر دلسوزش برایش پرستاری کند.
درک غیر صحیح از مقوله ی ازدواج موجب می شود تا زن و شوهر ابتدا با توقعات نابجا از زندگی مشترک و همدیگر موجب دلخوری هم شوند و در مرحله ی بعد با عدم توان در دلجویی، موجب تشدید در کدورت می گردند. معمولاً دعواهایی که به دلیل عدم درک اتفاق می افتند به همان دلیل، حل نشده و حتی شدت نیز می یابند و با مرور زمان، زبان تفاهم نیز جایگاهش را به سکوت، طعنه یا دعوا می دهد و به تدریج تیرگی بر روابط زن و شوهر سایه می اندازد. اکنون سوال مهم این است که درک متقابل از کجا آغاز می شود؟
آیا فرزندان فی ذاته می دانند که بین جنسیت، تمایلات، علایق و حوائج زن و شوهر چه تفاوت هایی وجود دارد؟! پاسخ خیر است، فرزندان از زمان کودکی در خانواده به رفتار و تعاملات پدرومادر خود می نگرند، کودکان نگاه می کنند که پدر چه خدماتی را به مادر و مادر چه محبت هایی را به پدر ارائه می دهد. اگر پدر و مادر نتوانند به صورت عملی به فرزندان خویش نحوه ی برخورد با همسر را بیاموزند، کودک از کجا این مسائل را خواهد آموخت؟ پسران از کجا می فهمند که به همه ی گلایه ها و درددلهای زنان نبایستی پاسخ گفت و راه حل رائه کرد و فقط باید شنید؟! دختران از کجا می فهمند که چه وقت هایی بایستی مردان را تنها گذاشت تا به حالت عادی خویش بازگردند؟! فقط همین دو مسئله ی کوچک، درصد زیادی از دعواهای زندگی مشترک را ایجاد می کنند، تنها کافیست حین درددل زن، شوهر در مسیر نصیحت و یا ارائه ی راه حل قرار گیرد تا با یک زن خشمگین و درمانده روبرو شود و یا کافیست تا در زمانی که مرد به دنبال یک تنهایی کوتاه مدت برای بیرون آمدن از مشکل درونی خویش است، زن بخواهد دور و اطراف مرد را محاصره کند تا به حساب خودش به شوهرش کمک کند تا با یک مرد سرخورده و عصبانی مواجه شود.
برای شناخت اختلافات شخصیتی بین زن و مرد، نه تنها والدین بایستی یک الگوی رفتاری مناسب و نسبتاً شفاف و متناسب با سن بچه از خود ارائه کنند، بلکه بایستی استفاده از کتب روانشناسی و مشاورین خانواده را در دستور کار خود قرار دهند تا فرزندان شان نیز با این ابزارهای بسیار مهم و حیاتی بیگانه نباشند.
پدر و مادرها بایستی بدانند که اگر خودشان نتوانسته اند الگوی مناسبی برای فرزندانشان باشند، لااقل آنان را قبل ازازدواج به مطالعه ی کتاب هایی که امروزه به عنوان الفبای ازدواج از آنها یاد می شود ترغیب و حتی مجبور نمایند، از این نمونه کتاب ها می توان به کتاب های "مردان مریخی و زنان ونوسی" و "آنچه مردان باید در مورد زنان بدانند" و "آنچه زنان باید در مورد مردان بدانند" اشاره نمود، که به نظر حقیر در هر خانواده ای بایستی درکنار دیوان حافظ  زینت بخش ظاهر و باطن خانواده ها باشند.
در انتها از دوستان مذهبی خواهش می کنم در صورتی که این کتب را مطالعه نکرده اند، فوراً آنها را به بهانه ی استفاده از کتب مذهبی و اکتفا به آنها رد نکرده و یا غیر ضروری اعلام نکنند، بلکه بدانند که این کتب حتماً از آن نوع حکمتی است که حضرت رسول تا چین رفتن را برای آموختن آن لازم می داند، چرا که می توانند به راحتی زندگی های زیادی را نجات داده و از متلاشی شدن خانواده ها جلوگیری کرده و بستر رشد و تعالی والدین و فرزندان و اجتماع را فراهم آورد.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   شنبه 91 فروردین 12   در ساعت 9:40 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


در پاسخ به دفاع مطلق از حوزه و روحانیون (برگزیده پارسی بلاگ)

اگر چه حقیر در مطالبی که در خصوص حجاب و عفاف، فرهنگسازی، بحث مساجد و مسئولیت های روحانیون نوشته ام همواره بر مسئولیت و قصور دولت و مجلس و صدا و سیما و حوزه و روحانیت تاکید کرده ام اما انگار برخی دوستان که حامی ویژه ی روحانیون هستند، حوزه و روحانیون را مبراتر از این حرف ها دانسته و تمام تقصیر را به دولت و شاید هم با تخفیف صدا وسیما و مجلس مختوم می دانند و برای اثبات این مسئله نیز از یک روحانی برجسته پاراگرافی را حجت برای برائت تقصیر از تمام روحانیون می دانند.
حقیر به اهمیت و تأثیر گذاری روحانیت بسیار اعتقاد دارم و خلاف این را اشتباه و یا عناد می دانم و از طریق مصاحبت با روحانیونی مانند حاج آقا ضابط (رحمت الله علیه) و سید محمد انجوی نژاد عزیز به این مسئله یقین پیدا کرده ام.
این جانب نقش روحانیت را نه در انقلاب که قبل از آن نیز مهم و حیاتی دیده، و می دانم که این قشر وصنف عزیز در حکومت هایی که حتی علیه روحانیت اقدام و برنامه ریزی می کردند موفق عمل کرده و در جذب مردم به دین خدا و خنثی سازی ترفندهای مختلف بدون هیچ حمایت و امکاناتی از جان و مال مایه ی توفیق گذاشته اند.
در کشوری که مساجد، صداوسیما و حسینه ها و ادارات، پایگاه های روحانیون است چگونه می توان جایگاه سخت افزاری و نرم افزاری این قشرعظیم و عزیز را نادیده انگاشت. دوستان عزیز! حقیقتاً روحانیت نیز نیاز به ارتقا و برنامه های جدید و روز دارد، همانطوری که رهبر معظم انقلاب این تحول را در سفر قبلی شان به قم مورد تأکید قرار دادند.
باور کنید اگر تعداد و جایگاه ها و مناصب روحانیون را ده برابر کنیم ولی بر اثر بخشی و کارآیی آنها نیافزاییم اتفاقی در عرصه ی فرهنگ نخواهد افتاد مگر منفی! اگر ما هرچه روحانی تربیت کنیم به همان مقدار، پست در آموزش پرورش و نیروهای نظامی و انتظامی و نهادهای انقلاب از جهاد و کمیته امداد و ... تعریف کنیم و روحانیون مسجدی را نیز جذب آن نهادها کنیم و عملاً سنگر اصیل مجلس را خالی کنیم و مساجد ما تنها یکی دونوبت نماز یومیه ی جماعت و حتی فرادا در آنها برگزار گردد، چه معجزه ای در عرصه ی فرهنگ را باید توقع داشته باشیم؟! متأسفانه همچنان بیشتر بار فرهنگی مذهبیون کشور را همان منبری های قدیمی و مسجدی مانند حاج آقا پناهیان، انصاریان، فاطمی نیا و قرآئتی به دوش می کشند که دلسوزانه عرصه ی فرهنگ را بر مناصب و مقام های سیاسی و اجتماعی ترجیح داده اند.
و اکنون... متأسفانه مساجد جولانگاه برخی مداحان عقل گریز گشته است که جامعه ی جوانان مسجدی را به سمت شور و احساس صرف و برخلاف جهت شرع و عقل به پیش می برند. دوستانی که در مساجد به بهانه ی حب اهل بیت، این مظاهر عقل و عشق الهی، ارادت خود را با صداهای ناهنجار و ساب و اکو به اثبات می رسانند و پس از آن، جوانان جذب شده را به قلیانسراها برده و فکر و روحشان را تدخین می کنند و از خانواده هایشان دور. آیا این وضعیت مساجد تحولی در فرهنگ ایجاد خواهد کرد!؟ آیا جایگاه بزرگ، اصیل و قدیمی مسجد همان است که در صدر اسلام مورد تأکید در محضر نبی اکرم بوده است؟! آیا این وضعیت محصولی جز خالی کردن مساجد از روحانیون تمام وقت و منبری و فرهنگساز است؟! دوستان عزیز! پارسال یک روحانی جوان و اهل کار فرهنگی به مسجد ما آمد و پس از 5-6 ماه کارفرهنگی و به حرکت درآوردن مسجد محل، به دعوت سپاه یک بخش، سنگر مسجد را رها کرده و به سنگر سپاه پیوست! و حساسیت و اهمیت آن سنگر کجا و این سنگر کجا؟!
دوستان عزیز! من این اهتمام حوزه را برای جذب و تربیت و پرورش طلاب تحسین می کنم اما اگر این طلاب به عنوان محصولات حوزه در سبد مصرف کننده ی واقعی که همان اجتماع و جوانان است قرار نگیرند، عملاً چه چیزی را فتح کرده ایم؟!
دوستان من! حقیر این همت حوزه را که بر استقلال از دولت ها اصرار داشته، بسیار می پسندم و ترجیح می دادم، وجوهات شرعیه به جای این که خرج طلاب 40-50 ساله ی بعضاً چند شغله شود، صرف روشن کردن چراغ مساجد به نور روحاینت مسجدی گردد، تا روحانیون مسجدی ما را دغدغه ی معیشت نیازارد، اگر چه این وظیفه ی حوزه از مسئولیت دولت در این خصوص نمی کاهد و تکلیف ما نیز بقا بر پرداخت وجوهات شرعیه است.
در این مطلب قصد پرداختن به تقصیرهای متعدد سایر نهادها و قوا نداشته و نکند که این مسئله موجب شود که دوستان فکر کنند من جانب سایر نهادها و قوای مقصر را گرفته ام. دوستان عزیز! مدنظرتان باشد که اگر قرار است اصلاحی و تحولی انجام شود بدون تحلیل و ریشه یابی میسر نخواهد بود و تحلیل و نقد و انتقاد نیز ازیک دیگر  قابل انفکاک نیستند. امیدوارم دوستان عزیز این مطلب را دلسوزانه بدانند و ستزجویانه پاسخ ندهند.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   پنج شنبه 91 فروردین 10   در ساعت 8:14 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


سردرگمی در حجاب و عفاف (برگزیده مجله پارسی بلاگ)


حقیر متأسفانه یا خوشبختانه اینقدر جسور بوده ام که در هر زمینه ای از اقتصادی تا سیاسی و اجتماعی حتی طنز مطالبی را بنویسم اما امان از این بحث حجاب!!
این که بی محابا از عدم برخورد بنالم، آن طور که حتی علما می گویند، واقعاً برایم سخت است و مسئولیت آور، چون راه اجبار را حتی هیچ پدرو مادری نتوانسته اند درخصوص بچه های خود اجرا نمایند، چه رسد در مورد جامعه! می دانم بسیاری از دوستان با این مطلبم به من خواهند تاخت، اما دوست دارم منطقی به من جواب بدهند که آیا تا کنون اجبار را برای نمازخوان کردن یا با حجاب کردن کسی بکاربرده اند!؟ آیا نتیجه ای جز بدتر شدن و دین گریز شدن طرف دیده اند!؟ دوستان به ذهن شریفشان رجوع کنند و این بحث مبارزه با بی حجابی را از زمان کمیته انقلاب اسلامی تا زمان گشت نسبت و ارشاد مقایسه کنند و بگویند آیا روش انجام کار و نتیجه ی کار را پسندیده اند!؟ آیا این روش و نتیجه مثبت بوده است یا منفی!؟ آیا حتی حزب اللهی ها توانسته اند از فیلم ها و بلوتوث هایی که بیرون آمده است دفاع کنند!؟ آیا برآیند نتایج این برخوردها را به سمت مثبت دیده اند یا تنها موجب سرخوردگی آنی و پیشروی بعدی گردیده است!؟
قبلاً نوشته ام و بازهم پیشنهاد می دهم که جهت رفع این روشهای غیر علمی و غیر مسئولانه، از طلاب مرد و زن آموزش دیده در کف جامعه استفاده شود تا ابتدا با فرهنگسازی صحیح راه باز شود و سپس این مقوله به مثابه ی یک جرم تلقی شود. خدایی کسی که در خانواده ی خودش نتوانسته است حجاب را جا بیندازد و یا حتی خودش به آن اعتقاد نداشته باشد، آیا می تواند جامعه را با حجاب کند!؟ منظورم برادران نیروی انتظامی است که هر چند که خودشان مقید هم باشند اما مشکلات فرهنگی مقوله ای است که حتی خانواده های آنان نیز با آن مواجهند!
سوال مهم از برادران و دوستانی که برخورد را لازم می دانند، این است که آیا خودشان در جامعه و اطرافیان و حتی خانواده موفق و مجری امر به معروف و نهی از منکر لسانی می شوند!؟
نظر حقیر هم، لزوم فرهنگسازی اولیه است، تا عمل زشت بی حجابی و بی عفتی و بی غیرتی در جامعه و عموم مردم منکر به نظر برسد و عمل ثواب حجاب و عفاف، معروف؛ اما وقتی که بی حجابی را از قبح انداخته باشند و فرهنگسازان ما نیز نه تنها عقب نشسته باشند، بلکه کمک نیز کرده باشند، آیا می توان امر به معروف را مانند امر به راستگویی تعریف نمود که در تمام دنیا همچنان معروف است!؟
حقیر فرهنگسازان را از حوزه گرفته تا صداو سیما و ارشاد مقصر اول می دانم!؟ ایشان مقصرند که نتوانستند حجاب را به عنوان یک معروف حفظ نمایند! این که روحانیون ما بر فراز منابر بحث حجاب را نیز مانند بحث خمس به گوشه ای گذاشته اند چرا که بعضاً مستمع آزار است! یک تقصیر است؛ حزب اللهی ها نیز مقصرند چرا که ورودشان در عرصه ی سینما و فرهنگ آنچنان که باید باشد نبوده است! علما و مراجع و اساتید اخلاق مقصرترند که حزب اللهی ها را از ورود به این عرصات نهی کرده اند! و عرصه ی فرهنگ را آن قدر مسموم معرفی نموده اند؛ تازه همان نیروهای متعهدی نیز که به سینما رفتند هنوز احساس گناه می کنند که چرا رفته اند و حال اینکه بایستی مورد تشویق و تقدیر قرار گیرند و مورد رابطه و هدایت علما باشند.
دولت نیز مقصر است که نه تنها مبارزه نمی کند، فرهنگسازی را نیز رها نموده است! همان رییس جمهوری که علناً گشت ارشاد را محکوم می کند، همانی که بین کفار حربی نام امام زمان را نیز می برد، بایستی حجاب را ارزش معرفی کند و مردم را توصیه به حفظ آن نماید تا لااقل شمیم احساس مسئولیت دولت در مورد حجاب و عفاف استشمام گردد تا هم مورد سوءاستفاده معاندین نباشد و هم موجب ناراحتی متدینین!
مجلس نیز مقصر است، همان مجلسی که رییس جمهور را برای سخنانش در مورد برخورد با حجاب مورد سوال قرار می دهد، به عنوان یکی از سردمداران و مسئولان مبارزه با بی حجابی چه نموده است!؟ خودشان به خودشان و ملت گزارش دهند! از برنامه ها و قوانینی که تصویب و اجرا و نظارت نموده اند بگویند! از کمیسیون ها و گام هایی که برداشته اند!
سیاسیون ما نیز مقصرند، چرا که در هر بحثی دنبال منافع سیاسیند و اگر در این حین به احکام الهی نیز ضربه ای وارد شود خیلی ککشان نمی گزد، کافیست بدانند که منفعت سیاسی شان در چیست، حمایت از برخورد و مبارزه با بی حجابی و یا حمایت از تساهل و تسامح و این آفت سیاسیونی شده است که دیانتشان را پایه ی سیاستشان قرار نداده اند.
صداو سیما چه می کند!؟ صدا و سیما متأسفانه کیفیت را به خصوص محتوا را به پای کمیت و تعداد کانال و شبکه ذبح نموده است، و البته صداوسیما هرچند که تعدادی هنرمند و هنرپیشه ی باحجاب تربیت و بکارگیری کند، اما چه سود که حجاب بی عفاف ماندگاری ندارد و این افراد نیز بین سایر هنرمندان کم کم دچار همان معضلات می گردند.
دوستان عزیز و برادران مومنم! بحث حجاب، عفاف و غیرت اگر درست دنبال نشود می تواند موجب درگیری بین مردم، بین خانواده ها و حتی بین نیروهای ارزشی و حتی تأثیر منفی گردد و به همین دلیل از دوستانم می خواهم تا از این کلی گویی دست بردارند و واقعا کاربردی و عملیاتی تجویز دارو نمایند و البته نه دارویی که نه تنها بر باحجاب ها نیفزاید ضدانقلاب را نیز خوشحال و کمیت بخشد. دوستان عزیز امر به معروف و نهی از منکر از آن مقوله ها نیست که ما مأمور به تکلیف صرف باشیم بلکه در احکام آن داریم که اگر اقدام ما موجب هیچ فایده ای نباشد و یا تأثیر سوء یا وهن داشته باشد بایستی اجرا یا عدم آن مورد تأمل و دقت قرار گیرد.
و البته هرکسی ابتدا بایستی از خودش، خانواده، همکاران و دوستانش شروع کند و این کار را با کلام خوش و زیبا و منطقی دنبال نماید و تبلیغ کند. این مطلب نه به خاطر این بود که بحث حجاب و عفاف و غیرت را رها کنیم؛ بلکه برای دقت، تأمل و تدبر بیشتر در آن و ساده ننگاشتن آن ارائه گردید.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 91 فروردین 7   در ساعت 10:2 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟! (برگزیده پارسی بلاگ)

 


ابتدا در پاسخ به یکی از دوستان که تحقق شعار امسال را بیشتر در دست مردم می دانست این گونه عرض کنم که با تشویق صرف، نمی توان تولید داخل را به فروش رساند. اگر خرید یک وسیله ی تولید داخل با کیفیت و دوام پایین و مصرف بالای انرژی را به مردم تشویق کردیم عملاً آنها را از تولید داخل فراری خواهیم داد، پس این گونه بگویم که این شعار بدون حمایت دولت و جهت دهی مجلس تحقق واقعی نخواهد یافت.
مطلبی که تقدیمتان می گردد، پیرو مقاله ی دو قسمتی در خصوص "شرایط تحقق شعار امسال" و در خصوص واکاوی یکی از عوامل مطروحه در آن یعنی بحث رابطه ی نرخ سود بانکی و نرخ سود سرمایه گذاری می باشد:
وقتی نرخ سود بانکی بیش از نرخ سود دهی تولید باشد، به لحاظ اقتصادی سرمایه گذاری در تولید با توجه به ریسک های آن اصلاً مقرون به صرفه نیست؛ و از سویی علم و تجربه نشان داده است که تعیین غیر منطقی  نرخ سود بانکی عملاً میسر و قابل اجرا نیست. تعیین علمی نرخ سود بانکی، تابعی از تورم است وبه لحاظ اقتصادی و بانکداری رایج در دنیا، نرخ سود بانکی باید از مجموع نرخ تورم و کارمزد بانک تعیین شود و اگر نرخ سود بانکی از تورم موجود در جامعه پایین تر باشد، عملاً افراد با خرید و فروش و دلالی سود بیشتری از نرخ سود بانکی عایدشان شده و عملاً پول های سرگردان کسانی که قادر به تولید نیستند به بازار سرازیر می شوند و این یعنی افزایش تورم بخشی، به خصوص در قسمت هایی که ریسک کمتر و قابلیت جذب بیشتری مانند طلا، ارز و مسکن دارند و برخی از این موارد نیز مانند ارز به شدت در کل اقتصاد کشور اخلال ایجاد می کنند.
پس با توجه به شرح فوق برای این که سود بانکی کمتر از نرخ سود سرمایه گذاری در تولید باشد باید دوکار را باهم انجام داد، هم سود بانکی را کاهش داد و هم سود تولید را افزایش داد که با توجه به این که برخی از این عوامل در آینده مشروحاً تقدیم خواهد شد در اینجا مختصراً به هر کدام می پردازم:
کاهش سود بانکی- همانطوری که گفته شد کاهش علمی و عملیاتی سود بانکی تنها با کاهش تورم و کاهش نرخ کارمزد بانکی قابل انجام است. کاهش تورمریال تابعی از عوامل زیادی در اقتصاد است که از سخت ترین کارهای تمام دولت ها به شمار می رود. کاهش تورم تنها با یک بازار متعادل به لحاظ عرضه و تقاضا، و با ثبات در مورد مواد اولیه و محصول، همچنین با کنترل میزان نقدینگی و عوامل مختلف داخلی قابل انجام است و در کنار این عوامل، مواردی نیز وجود دارند که خارج از کنترل دولت ها و تابعی از عوامل برون از کشور، مانند افزایش قیمت جهانی سوخت و تورم یا رکود جهانی است. از بین عوامل مختلف درونی و برونی، کنترل عوامل درونی از قبیل حفظ تعادل عرضه و تقاضا، همچنین نقدینگی، همواره بایستی در برنامه ی دولت باشتد تا کاهش یک محصول در بازار موجب گرانی آن محصول نشود و یا افزایش یک محصول موجب ارزانی بیش از اندازه ی محصول و ورشکستگی تولید کننده و کاهش تولید محصول مزبور و گرانی آن در دوره های بعدی نشود، و تبعات هرگونه کوتاهی دولتها در این خصوص بسیار سنگین و بعضاً غیر قابل بازگشت خواهد بود.
نقدینگی بالا در جامعه (یا همان حجم پول نقد در دست مردم) باعث می شود تا پول در قسمت های غیر تولیدی (دلالی و خدماتی) سرمایه گذاری شده و یا برای خرید وسایل رفاهی به بازار سرازیر شود که هر دوی این موارد موجب افزایش تورم می گردد. بالا رفتن نقدینگی خود معمولاً حاصل بی مدیریتی است و باید همواره محلی برای جذب این نقدینگی ها وجود داشته باشد تا به بازار سرازیر نشوند، که بهترین این محل ها پس از سرمایه گذاری مستقیم در تولید، بازار سرمایه (بورس) و بانک ها به شمار می روند.
پس از کاهش تورم، عامل دوم موثر در کاهش نرخ سود بانکی، کاهش کارمزد بانکی است. کارمزد بانکی با میزان بهره وری بانک  رابطه ی عکس دارد و اگر بانکی هزینه های خود را بدون اینکه بر کارش تأثیر سوء بگذارد، کاهش دهد، یقیناً می تواند با کارمزد کمتری به حیاتش ادامه دهد. بهره وری در بانک ها مانند تمام بخش های دیگر کشور، با کشورهای پیشرفته قابل مقایسه نیست که علت آن را می توان در عدم اجرای بانکداری الکترونیک، دولتی بودن، میل به بزرگ شدن و البته سیاستگذاری های غیر علمی و حکومتی دانست، قابل توجه این که هم اکنون نرخ کارمزد بانکی در کشورهای توسعه یافته حدود 1-2 درصد است که در کشور ما 4 درصد محاسبه می شود.
نرخ سود سرمایه گذاری در تولید- سود سرمایه گذاری در تولید تابعی از موارد مختلفی و متعددی از قبیل مدیریت، تکنولوژی، نیروی انسانی، ثبات بازار محصول، بهره وری نیروی کار و ثبات مواد اولیه است که برخی از آنها در وضعیت خوب و برخی دیگر در وضعیت نامطلوب قرار دارند. برخی از موارد موثر در ارتقای سودآوری بخش تولید در دست دولت و برخی قابل هدایت و کمک از سوی دولت است و به همین دلیل نقش دولت بازهم بسیار پررنگ به نظر می رسد و برخی دیگر از عوامل نیز به خود سرمایه گذاران و بازار یا همان مشتریان بستگی دارد. از مواردی که در دست دولت قرار دارد حمایت های مالی و اداری است که متأسفانه بسیار ضعیف عمل می شود؛ از نقاط قوت نیز نیروی انسانی مستعد و ماهر به اندازه ی کافی است که به شرط ارتقای فرهنگ عمومی کار و البته تعریف علمی کار در کارگاه ها، می تواند وضعیت بهره وری نیروی کار را نیز ارتقا داد. از مسائل دیگر نیز بحث بازار و ترغیب مشتریان و جلب رضایت و اعتماد آنهاست، بحث حفظ بازار نیز نیاز به اقدامات موثر در بازاریابی (در داخل و خارج)، خدمات پس از فروش و فرهنگ سازی برای خرید تولیدات داخل دارد.
امیدوارم که مسئولان کشور با تکرار طوطی وار شعارامسال وقت را بسان سال گذشته تلف نکنند و بار دیگر دست ندامت به دندان حسرت نگزند و به جد به دنبال راهکارهای علمی و عملی بهبود وضعیت تولید باشند.
ان شاءالله در مطالب بعدی به سایر عوامل موثر در مقاله ی "شرایط تحقق شعار امسال" خواهم پرداخت.

  

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 91 فروردین 7   در ساعت 10:0 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


شرایط تحقق شعار امسال 2 (برگزیده پارسی نامه)

16-  ایجاد هماهنگی بین بانک مرکزی و وزارت خانه های اقتصادی با محوریت صنایع و صنوف: به منظور ایجاد هماهنگی اثربخش و کارا در بهبود وضعیت تولید، کار و سرمایه لازم است تا سیاست های پولی به نحوی برنامه ریزی و اجرا شود که پول واقعاً به سمت تولید و تولید کننده برود و هر گونه ورود پول به دست دلالان موجب افزایش تورم به خصوص تورمهای بخشی و بهم خوردن تعادل در بازار و فرار پول به سمت بازارهای کاذب می گردد.
17-  اجرای کامل اصل 44: ادامه ی کوچک سازی دولت، اجرای اصل 44 و پرهیز دولت از ایجاد فضای رقابت بین بخشهای نیمه دولتی و شبه دولتی موجب تقویت بخش خصوصی و ایجاد انگیزه برای آن همچنین ازبین رفتن رانتها و مفاسد موجد در عرصه ی اقتصاد دولتی و افزایش بهره وری در تولید می گردد.
18-  ایجاد فضای سالم کسب و کار: به نحوی که رانت خواری ها، قانون شکنی ها و رابطه بازی ها منجر به مفاسدی از نوع اخیر نشوند و این مهم انجام نمی شود مگر با گذر از مرحله ی شعارزدگی و ورود واقعی، بدون حاشیه سازی و با تمام قوای به مبارزه با مفاسد اقتصادی.
19-  مدیریت منطقی بانکها: هدایت پول های سرگردان و سرمایه های در دست افراد غیر تولید کننده، به سمت تولید از طریق هدایت و کنترل منطقی بانک ها موجب می شود تا وضعیت های قبلی در فرار بانکها از سرویس دادن به تولید کنندگان و هدایت پول به بازارهای کاذب مانند مسکن تکرار نشود.
20-  پرهیز از حاشیه سازی های اقتصادی و سیاسی: این گونه تنش های بی فایده تنها موجب بهم خوردن آرامش بازار و تولید کنندگان و حتی فرار سرمایه و نیروی کار متخصص می گردد.
21-  خروج دولت از وضعیت انفعالی به فعال: پیش بودن دولت و مجلس در شناخت و خنثی سازی ابزارهای سیاسی و اقتصادی خارجی علیه واردات مواد اولیه و صادرات محصول و پرهیز از قرار دادن تولید کنندگان در شرایط انفعالی می تواند موجب شود تا تولید کنندگان فقط همتشان بر تولید باشد و تمرکزی  بر حواشی، تحریم ها و سایر مشکلات نداشته باشند.
22-  پرهیز از آسیب رساندن مصالحات سیاسی بر تولید، سرمایه و کار ملی: هماهنگ نبودن فعالان سیاست خارجی با وضعیت اقتصاد داخلی موجب می شود تا تولید کنندگان داخلی در اثر قراردادها و ملاحضات سیاسی ضربه ببینند لذا بایستی از توافقات یک طرفه ی اقتصادی و ضد تولید ملی با چین و سایر کشورها پرهیز شود.
23-  فشار بر تولید کنندگان برای ارائه ی کیفیت و خدمات پس از فروش توأم: نداشتن کیفیت مناسب محصولات یا نداشت خدمات پس از فروش دو عاملی هستند که هر یک برای راندن مشتری ها کافی اند و این که هر دوی این مقولات توسط تولیدکنندگان نادیده انگاشته شود، به معنی ورشکستگی آن صنعت تلقی خواهد شد و به همین منظور بایستی حمایت از مصرف کنندگان به عنوان یک الزام از طرف دولت و مجلس دنبال شود و تنها در این صورت است که مصرف کنندگان علاقه ای برای خرید محصولات داخلی خواهند داشت.
24-  ایجاد نهضت افزایش بهره وری انرژی: اگر چه طی سالیان اخیر بهره وری انرژی و استفاده از برچسب انرژی در تولیدات داخلی مورد تأمل قرار گرفته است اما همچنان مصرف انرژی بسیاری از محصولات تولید داخل بالاتر از استاندارد جهانی بوده و این مسئله در کنار هدف مندی یارانه ها و افزایش قیمت حامل های انرژی می تواند موجب کاهش علاقه به خرید این محصولات را داشته باشد و به همین دلیل ارتقای استانداردهای ملی در خصوص کاهش مصرف انرژی در صنایع به منظور ترغیب به خرید محصولات ملی بسیار ضروری و فوریتی شناخته می شود.
25-  الزام ارگانهای دولتی، شبه دولتی و نیمه دولتی به سمت خرید محصولات ملی با کیفیت: متأسفانه هم اکنون اکثر ادارات و موسسات دولتی و شبه دولتی خود را به شدت به خرید محصولات خارجی از خودرو تا خودکار علاقمند نشان می دهند که با توجه به حجم و ارزش خرید این موسسات، ضربه ای بزرگ به تولید ملی، کار و سرمایه ی ایرانی تلقی می شود و زشت تر این که این ضربه از سوی قوای مختلف و مسئول کشور وارد شود.
26-  ایجاد حمایت از تولید داخلی در برابر واردات به نحوی که موجب افزایش تورم نگردد: اگر قرار باشد از ابزار گمرک بیش از اندازه استفاده گردد تنها موجب خواهد شد که قیمت محصولات داخلی نیز بیش از اندازه بالا رفته و در صورت اصرار دولت بر نظارت بر قیمت فروش تولید کنندگان تنها بازار سیاه در کشور رونق بیشتری گرفته و خواه ناخواه موجب افزایش تورم در کشور و ایجاد یک حلقه در آسیب به تولید ملی می گردد.
27-  کنترل سریع تورم و تلاش برای بازگرداندن سودهای بانکی: با توجه به افزایش نقدینگی در کشور به خصوص در اثر تسهیلات انبساطی در حمایت از تولید، ممکن است بسان سوابق گذشته تورم دچار رشد جهشی شده و تورم بالا و سود بالای بانک در یک تأثیر مشدد موجب فشار به تولید گردند و لذا نظارت دولت به عدم ورود تسهیلات حمایتی از تولید بیش از پیش احساس شده و دولت بایستی با کنترل تورم و بازگرداندن آن به میزان زیر 10 درصد سود بانکی را نیز به این حد کاهش دهد چرا که رقابت تولید کننده ی داخلی با تولید کننده ای که از تسهیلات با سود 2-3 درصدی استفاده می کند عملاً غیرممکن می نماید.
هر کدام از مواردی که در بالا به آن ها پرداخته شده است و مواردی که از قلم افتاده اند، می توانند به عنوان یک سرفصل در دستور کار گروه های تخصصی و مجرب قرار گیرند و مورد تحقیق و بررسی دانشگاه ها و مراکز علمی و دانشمندان ایرانی و دلسوز واقع شوند. 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   چهارشنبه 91 فروردین 2   در ساعت 4:42 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


شرایط تحقق شعار امسال 1 (برگزیده پارسی نامه)

ابتدا سال نو را به شما دوستان عزیز تبریک عرض نموده و از این که اولین مطلب سال جدیدم را در خصوص پرداختن به شعار امسال یعنی حمایت از تولید ملی، کار و سرمایه ی ایرانی می نویسم خوشحالم.
اگر چه جهاد اقتصادی آنچنان که باید در اهم موضوعات کشور و برنامه های دولت و مجلس قرار نگرفت اما گذشته ها گذشته و امسال امیدواریم که دیگر مباحث و انحرافات گذشته بروز پیدا نکند.
امیدواریم از همین امروز مسئولان بنشینند کنارهم و بجای مسابقه ی شعاری در خصوص ولایت مداری و خدمت به کشور با پرهیز از تسویه حساب های شخصی، به دنبال برنامه ریزی و عملیاتی کردن برنامه های مناسب برای تحقق این شعار باشند.
مستقیماً به اصل مطلب پرداخته و موارد مهم در تحقق این شعار جهادی را شمرده و مختصراً تتشریح می نمایم:
1-لزوم حمایت مالی از تولید کنندگان فعلی: متأسفانه هم اکنون بخش زیادی از تولید کنندگان ما سرمایه ی لازم برای خرید مواد اولیه و یا توسعه را نداشته و قادر به تهیه اطمینان بخش مواد اولیه خود نیستند و این مسئله موجب کاهش روزهای کاری مفید آنها و افزایش قیمت تمام شده و ضایعات آنها می گردد.
2-حمایت مالی و اداری از سرمایه گذاران برای ورود به عرصه ی تولید: علی رغم تمایل بسیاری از سرمایه گذاران برای ورود به عرصه ی تولید، حمایت های مناسبی به لحاظ کمک به آنها نشده و این افراد که بعضاً از توانایی های بالای فنی و مدیریتی نیز برخورداند توان تأمین سرمایه ی ثابت برای برقراری کار خود را ندارند.
3-ارتقای سطح سودآوری تولید بیش از نرخ تورم و سودهای بانکی: در صورتی که ارزش افزوده ی ایجاد شده روی مواد اولیه و تلاش انجام شده کمتر از میزان تورم باشد تولید کننده عملاً انگیزه ای برای تولید نخواهد داشت چرا که در صورت عدم تولید می توانسته با سرمایه گذاری در بخش های دلالی سود بیشتری را کسب نماید.
4-ارتقای فرهنگ کار در نیروی انسانی: متأسفانه هم اکنون بهره وری نیروی کار ما در دنیا در رتبه ی بدی قرار دارد و با این فرهنگ غنی و سابقه ی تاریخ بهبود وضعیت موجود بسیار ضروری به نظر می رسد.
5-کاهش تعطیلات رسمی به منظور افزایش بهره وری نیروی کار: تعداد تعطیلات رسمی در کشور ما آن قدر بالاست که به عنوان یکی از رکورد داران شناخته می شویم.
6-ارتقای فرهنگ سرمایه گذاری در تولید به عنوان یک مسئله ی دینی و اخلاقی: سرمایه گذاری در تولید با توجه به جوانبی که در راستای اشتغال و افزایش تولید ناخالص ملی دارد به مثابه ی یک فعالیت دینی و ملی بایستی به شمار برود و بایستی در پررنگ کردن این جنبه های تولید بیشتر از این پرداخته شود.
7-ارتقای فرهنگ مصرف تولیدات داخلی: عرق به خرید محصولات و تولیدات ملی باید به عنوان یک خدمت بزرگ به کشور و هموطنان معرفی شود و این که ایرانیان پولشان را هزینه ی اشتغال خارجی ها کنند بایستی به عنوان یک ضدارزش بیان گردد.
8-عادات غلط در سفرهای زیارتی و سیاحتی خارجی: که متأسفانه به دلیل خرید هدیه و سوغاتی ها و تولیدات غیر ملی به عامل مهمی در راستای خروج سرمایه ی ملی و واردات اجناس بنجل و ضربه به تولید ملی بدل شده است بایستی با هماهنگی مسئولان اجرایی، فرهنگی و مذهبی کشور مذموم معرفی شود.
9-ایجاد بیمه های مناسب برای تولید کنندگان: تا شجاعت سرمایه گذاری بیشتر و ورود سرمایه گذاران جدید ایجاد شود: این شرکتهای بیمه ای می توانند به عنوان مشاور، شریک و حامی تولید کنندگان باشند تا بخشی از ریسک سرمایه گذاری ها را کاهش دهند، البته انجام این عمل از سوی بانکهای که در عرصه ی بیمه وارد شده اند نیز می تواند مفید باشد.
10- مدیریت واردات، بدون اختلاف فاز با وضعیت بازار: به نوعی که تولید کنندگان در اثر وضعیت مواد اولیه و یا مصرف کنندگان در اثر افزایش قیمت محصول یا کاهش عرضه در بازار دچار آسیب نشوند.
11- مدیریت و کنترل موانع و سختی های بوروتراتیک اداری در راه سرمایه گذاران: متأسفانه هم اکنون سرمایه گذرانی که قصد ورود به عرصه ی تولید دارد به مثابه ی یک طعمه برای کسب درآمد به آن ها نگاه می شود و به منظور توجیه لازم جهت دریافت پول از سرمایه گذران، به الزام آنها را سرگردان دریافت مجوزهای مختلف از ادارات مختلف می نمایند و بعضاً در یکی از همین ادارات به بن بست خورده و یا ماه ها کارشان متوقف گردیده و موجب عدم ورود سایرین نیز به این عرصه می گردند.
12- حمایت از نیروی کار با استفاده از بهبود وضعیت خدمات اجتماعی: حمایت از نیروی کار به منظور افزایش بهره وری و کاهش مشغولیات ذهنی وی بسیار مهم است و هیچ کس بهتر از خود دولت و مجلس نمی توانند این حمایت را از طریق ارتقای سطح خدمات اجتماعی به منظور خرید مسکن و هزینه های درمان و حقوق بازنشستگی و حمایت از فرزندان شان را انجام دهند. متأسفانه هم اکنون تمام بار حمایت از کارگران به دوش کارفرمایان انداخته شده است.
13-  حمایت از اشتغال جدید با محوریت تولید ملی: حمایت از سرمایه و نیروی کار تنها با محور قرار دادن تولید ملی قابل توجیه است تا با بهسازی صنایع، تکنولوژی مناسب، تولید با کیفیت و قیمت مناسب تری انجام شود و نباید حمایت تنها تحت محوریت تعداد شغل ایجاد شده باشد چرا که پایداری مشاغلی که در صنایع قدیمی و بی کیفیت اتفاق می افتد بسار پایین است. حفظ ارجحیت تولید ملی بر نیروی کار و سرمایه بایستی به نحوی صورت گیرد تا در رابطه ی نیروی کار و پول سرمایه گذار، کیفیت و کمیت تولید عامل تعیین کننده باشد، چرا که عامل موثر در حفظ بقای نیرو و سرمایه این است که رغبتی برای خرید تولید ملی وجود داشته باشد و اگر تولید ملی بنجل، گران و بی کیفیت باشد نه می توان از او حمایت کرد و نه می توان سرمایه و نیروی کار را حفظ نمود.
14-  حل مشکلات موجود در عرصه ی نقل و انتقال پول و کالا در بازارهای خارجی:  که متأسفانه گریبان صادرکنندگان و واردکنندگان تکنولوژی و مواد اولیه را می گیرد و بایستی از طریق تعاملات مناسب و استفاده برنامه ریزی اقتصادی محور در سیاستگذاری های خارجی مورد توجه قرار گیرد.
15-  ایجاد ثبات در قوانین و بازار: به منظور کاهش ریسک سرمایه گذاری از طریق حمایت مناسب از صنوف و سندیکاها و تعامل دستگاه های اجرایی و قانون گذاری با آنها، لازم است تا قوانین و مقررات به نحوی وضع و اجرا شوند که برای تولید کنندگان اعتماد لازم را جهت سرمایه گذاری ایجاد نماید، این که سرمایه گذاری مثلاً پولش را در تولید موز صرف کند و ناگاه قیمت گمرک واردات موز از 60% به صفر تنزل یابد هم موجب ضرر و ورشکستگی تولید کننده می شود و هم مانع سرمایه گذاری های مشابه.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   چهارشنبه 91 فروردین 2   در ساعت 4:36 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


حکم مترقی دیه و شبهات‏ وارده (برگزیده ی مجله پارسی بلاگ)


اسلام اهمیت زیادی به آبرو، جسم و جان مردم قائل است به نحوی که قرآن کریم، هر کسی که یک نفر را بدون جرمی بکشد را مانند کسی دانسته که همه ی انسانها را کشته است و هر کسی که یک نفر را نجات بدهد نجات دهنده ی همه ی انسانها معرفی می کند و این نشان از اهمیت بسیار بالای حفظ جان افراد دارد در اسلام دارد و به همین دلیل کسی را که موجب از بین رفتن کسی می شود را مستوجب قصاص می داند.
اهمیت قصاص که در اسلام از آن به حیات جامعه یاد می شود به همین دلیل است تا افراد به حفظ جان یکدیگر بسان حفظ حیات خود نگاه کنند و موجب قتل کسی نگردند. اگر چه قصاص برای نیت عامدانه است اما آسیب رساندن غیر عمدی نیز از دید حکمت الهی دور نمانده است و احکام خود را طلب می کند.
اگر کسی در اثر بی احتیاطی دیگری دچار آسیب یا فوت شود، دیه برای فرد خاطی تعریف می شود تا هم موجب احتیاط جامعه در خصوص حفظ جان افراد گردد و هم باری از مشکلات افراد دچار آسیب و خانواده های آنها بردارد و از این جهت ارزش دیه نه معادل ارزش جان انسان، بلکه در قیاس با اجناس و اشیای مورد استفاده ی بشر تعریف گردیده است تا با ایجاد تغییرات در ارزش پول، ارزش آن همچنان حفظ شود.
وقتی فردی در اثر بی احتیاطی فردی دیگر دچار مصدومیت می شود و یا داغ عزیزش را می بیند، ممکن است امرار معاش وی و زندگی وی تحت الشعاع قرار گیرد و این چنین مبلغ دیه به عنوان یک کمک نقدی، به خصوص برای طبقه ی مستضعف تا حدی این مشکلات را مرتفع می نماید، با این دید اسلام نگاهی متفاوت به تعریف دیه برای مرد و زن داشته و به منظور حمایت بیشتر از خانواده ها (زنان، کودکان و مجموعه ی خانواده)، دیه ی مردان را بیش از دیه ی زنان تعریف می کند تا همزمان با فوت یا از کار افتادگی مردان به عنوان سرپرستان خانواده، حیات اقتصادی خانواده با مشکلات زیادی مواجه نشود و همین دوبرابر بودن دیه مرد شاید بهترین نوع حمایت از زنان، کودکان، خانواده و بازماندگان تلقی شود که در نهایت بی انصافی به عنوان ظلم به زنان از آن یاد می شود.
حکم دیه موجب می شود تا خانواده ای که با داغ و مصیبتی مواجه می شود به لحاظ کسب درآمد دچار مشکل نشود و در غیر این صورت شخصیت اجتماعی شان بعضاً خورد شده و حتی ممکن است به راه های غیر اخلاقی جهت کسب درآمد کشانده شوند و از این جهت نه تنها دیه موجب نجات خانواده خواهد بود که به نوعی موجب حیات جامعه نیز می گردد.
در هر صورت همانطور که گفتم متأسفانه بعضی از افراد ناآگاه و مغرض، احکام الهی را به نحوی غیر علمی و غیر منطقی و عوامانه مطرح می کنند و موجب سست ایمانی افرادی می شوند که غالباً به دنبال پاسخ نمی گردند و یا ابزار یافتن پاسخ را ندارند، و به همین لحاظ از همه ی مومنین دعوت می کنم نسبت به شبهاتی که به احکام مسجل الهی وارد می شود، آگاهانه و محققانه وارد شده و نگذارند احکامی مترقی که حافظ حیات خانواده و جامعه و دین خدا هستند، به راحتی غیر منطقی جلوه داده شوند؛ یقیناً تخریب کنندگان مغرضی که احکام الهی را زیر سوال می برند، در واقع هدفی ندارند جز این که دین اسلام را به عنوان یک دین بشری، غیر الهی و خرافاتی معرفی نمایند که لعنت خدا بر ایشان باد.
توضیح این که حقیر نیز به میزان تعیین شده برای دیه انتقاد داشته و حقیقتاً مبالغ یاد شده را متناسب با تورم و افزایش قیمت نمی دانم و یقیناً بخشی از انتقادات وارده به حکم دیه را ناشی از بی دقتی در نحوه ی تعیین دیه و لازم الاصلاح می دانم.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   یکشنبه 90 اسفند 28   در ساعت 8:46 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


افترا، دکتر عباسپور و حامیان دولت

 


دکتر علی عباسپور نماینده ی منتقد دولت در مجلس که واقعاً عضو همان حزب سه نفره ی منتقد دولتند، این گونه گفته اند که "حتی یک نفر از نمایندگان حامی دولت نتوانست از حرفهای احمدی نژاد حمایت کند " از آن جا که کلام ایشان با نوعی طعنه می خواهد بگوید که حامیان دولت از همه ی کارهای دولت حمایت می کردند و اکنون دیگر توانش را ندارند، توضیحاتی را تقدیمشان می دارم:
1- اگر منظورتان از حامیان دولت، قائلان به گفتگوی سوم تیر و نهم دی است، دچار بهتان شده اید چرا که اصولاً اینان طرفدار شخص و نام نبوده و طرفدار مبانی انقلابند و هرگاه که این مبانی اعم از ساده زیستی، استبدادستیزی، خلوص و روحیه ی خدمت را در کسی و یا رفتاری مشاهده کنند، حمایت خود را اعلام می کنند و سعی در ترویج و تحسین آن می نمایند و اگر این رفتارها در رییس جمهور متبلور شود، که در بسیاری موارد نیز چنین بوده است، ایشان نیز در آن موارد مورد حمایت قرار می گیرند.
2- قائلان به گفتمان سوم تیر از همان ابتدا اهل تعارف و تعارض نبودند و هر گاه عملی با شعارهای اصلی دولت یعنی ولایت مداری، عدالت طلبی و حاشیه ستیزی در تعارض بود، صریحاً اعلام موضع نمودند و یقیناً به همین علت نیز کم کم از دولت طرد شدند. پس اصولاً این برچسب که حامیان دولت از ابتدا در هر مورد حمایت از دولت می کردند یک وصله ی ناچسب و مصداق تهمت و افترا تلقی می شود.
3- قرار نیست اگر کسی اشتباه یا اشتباهاتی انجام داد فکر کنیم دیگر همه ی کارهای خوب او را نیز باید منکر دانست. آری اگر کسانی که شعار، روش، مسلک و وجود خود را از منتقد دولت بودن می دانند، بخواهند به ناحق عمل شایسته ای را زیر سوال ببرند، بازهمان کسانی که به گمان ایشان در حامی دولت بودن خلاصه شده اند، از کارهای خوب دولت دفاع خواهند کرد، همان طوری که از اعمال منطقی و اصولی قوای مقننه و قضاییه حمایت کرده اند.
4- نگاه آقای عباسپور به نوعی است که گویی نوع نگاه سیاه و سفیدی را که دارند می خواهند به همه شیوع دهند و حال این که این نگاه انسان را از دایره ی انصاف به خصوص در مورد برادران دینی خود خارج می کند، اصولاً در این نگاه هرکس که بیشتر منتقد دولت باشد مقرب تر است خواه در دایره ی انصاف باشد و چه خارج از آن.
5- پاسخگویی نامناسب رییس جمهور نه تنها مورد حمایت حامیان گفتمان سوم تیر قرار نگرفت، بلکه مورد انتقادمان نیز واقع شد، که در همین وبلاگ می توانید به مطالبی که در این خصوص نوشته شده و بعضاً تند نیز هستند رجوع کنید، اما آیا فکر می کنید اشتباه رییس جمهور در نحوه ی مواجهه با مجلس فقط حاصل رفتار خودشان است و یا این که نحوه ی تقابل مجلس با دولت نیز به همان زشتی بوده است، پس سعی نکنید با پرداختن به اشتباهات دیگران اشتباهات خودتان را از ذهن مردم پاک کنید و یقیناً لج بازی و رعایت نکردن حریم دولت و مجلس هر دو زشتند و برای مردم ناگوار.

 

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   یکشنبه 90 اسفند 28   در ساعت 8:45 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


مسجد، فرهنگ، روحانیون و دیدار با استاندار (برگزیده مجله پارسی بل

عصر پنجشنبه در جلسه ای با حضور نخبگان فرهنگی استان گیلان و استاندار، مواردی تحت قالب پیشنهاد و انتقاد مورد بحث فعالان فرهنگی و مذهبی قرار گرفت که اگرچه بعضاً جسورانه و تند و تیز بود ولی با سعه ی صدر استاندار گیلان سردار سعادتی مواجه شده و موجب ایجاد فضای بازی از مباحث کاربردی و عملیاتی در عرصه ی فرهنگ استان گردید.
دوستان فرهنگی مباحث زیادی را اعم از انتقاد به برخی انتصاب ها، توزیع بدوجه ها و بی برنامگی ها مطرح کردند و برخی دوستان نیز پیشنهاد هایی در جهت ارتقای ریز فرهنگ ها، بحث حجاب و عفاف، کار فرهنگی فراتر از محدوده ی صرف حجاب به خصوص محدوده ی گناهان لسانی و حمایت از نهادهای خصوصی فعال در عرصه ی فرهنگ داشتند که مورد استقبال استاندار و سایر حضار قرار گرفت.
اینجانب اگر چه وقتی برای صحبت نگرفته بودم ولی با توجه به عدم پرداخت مناسب به بحث مسجد و برخی مباحث مورد نظرم، عنوان مباحثم را طی نامه ی مختصری به مجری مراسم تقدیم کردم تا شاید برای بیان مشروحش در همان جلسه فرصت مناسبی در اختیارم قرار دهند، ولی ایشان به دلیل کمبود وقت، همان نامه ی چند خطی را برای حضار و استاندار خواندند که مشروحش را در چند سرفصل به شما دوستان عزیز نیز ارائه می کنم:
مساجد
مساجد از بدو تاریخ اسلام به عنوان پایگاه های فرهنگی و حتی فراتر از آن مورد اهتمام پیامبر اکرم و ائمه ی معصومین بوده است که نشان از ظرفیت بالا و الهی این نهاد اجتماعی و عبادی دارد. از یک سو ایجاد حرمت و احکام احترام آمیز برای مسجد و از سویی همّ اسلام بر اجرای عبادت های گروهی کارکرد فرهنگی مسجد را تقویت می کند. در آن زمان مسجد هم مدرسه بود، هم محل تعلیم و تهذیب بود و هم محل عبادت و هم محل جلسات مهم حکومتی که همه ی این ها اهمیت مساجد را در آن زمان به خوبی توجیه می کند. هم اکنون سالانه افراد زیادی به مناسبت های مختلفی مانند اعیاد و محرم و صفر و ایام الله انقلاب وارد مساجد می شوند ولی جذب نشده و از این فرصت برای نگهداری آنان استفاده نمی شود که این مسئله ریشه هایی دارد که واکاوی و حل آنها بسیار ضروری به نظر می رسد.
جایگاه فرهنگی و اجتماعی مساجد به دلیل افزایش نهادهای فرهنگی اعم از مدارس، دانشگاه ها، حوزه ها، کانون های فرهنگی، خانه های فرهنگ، حسینه ها و ... کاهش یافته و از جامعیت سابق تا حدودی نزول کرده است.
غیر از این مسئله موارد دیگری نیز موجب شده تا مساجد نتوانند جایگاه والایی را که در کتاب، حدیث و سنت برای آن معرفی شده، را کسب نمایند که آنها را بر می شمارم:
الف- بحث روحانیون مسجدی: اگر مساجد را پایگاه های فرهنگی بدانیم بایستی روحانیون مساجد را فرمانده های این پایگاه ها بشماریم. روحانیون مساجد با حضور مستمر در مساجد ضمن برپایی نمازهای جماعت، پاسخگوی احتیاجات دینی مردم بوده و سوالات شرعی آنها را جواب داده و وجوهات شرعیه ی آنها را جمع آوری کرده و به مراجع می رسانند، اما این حد جایگاه برای مساجد نمی تواند مطلوبِ یک پایگاه فرهنگی را متصور سازد، چرا که موارد زیر در بحث روحانیون مسجدی مورد غفلت قرار دارد:
1- روحانیون مسجدی عموماً با فعالیت مناسب فرهنگی در مساجد توسط ارگان ها شناسایی شده و مساجد به عنوان سکوی پرتاب این روحانیون عمل کرده و آن ها را به سازمان های دولتی و نظامی سوق می دهند که این مسئله به دلیل عدم تعریف نهادی مجزا برای سامان دهی مساجد و به خصوص حفظ معیشت روحانیون مسجدی اتفاق می افتد. اگر چه روحانیون ما نباید ثروت طلبی و مقام دوستی را در انتخاب شغل دخیل کنند، ولی توجیهات ارگان ها و الزامات کسب روزی برای امرار معاش، موجب می شود تا بسیاری از روحانیون علی رغم اعتقاد به اهمیت مساجد، پشت میز نشینی و ورود به عرصه ی اجرا را بر فرهنگ ترجیح دهند؛ یکی از توجیهاتی که موجب این اتفاق نامیمون و خالی شدن مساجد می گردد، این است که کار فرهنگی به عنوان کاردوم و حتی کمک خرج روحانیون جلوه داده شده و عملاً بسیاری از روحانیون ما خسته از کار اداری خود، صرفاً نماز مغرب و عشا را در مساجد اقامه کرده و بسیاری از مساجد به همین یک وعده نماز جماعت اکتفا می کنند.
2- روحانیون مسجدی با توجه یه نوع کار، عموماً روحیات خاصی را طلب می کند که با روحانیون اجرایی فرق می کند؛ روحانیون مسجدی بایستی خاکی بوده و خود را همسطح مردم عادی و کودکان و نوجوانان و جوانان قرار داده و با آنان رابطه ی صمیمانه برقرار کنند، روحانیون مسجدی اگر بخواهند کار فرهنگی انجام دهند، بایستی روحیات پرخاشگرانه را تحمل کنند تا در گام بعدی بتوانند، جوانان را جذب کنند. روحانیون مسجدی نبایستی فقط برای نماز به مسجد بیایند و یا فقط وقتی که مراسمی متولی دارد به منبر بروند، بلکه روحانیون مسجدی باید در مسجد مستقر باشند، برنامه ریزی، هدایت و بر اجرا نظارت داشته باشند و در عین حال با رده های سنی مختلف جلسات فرهنگی و مذهبی داشته و آنان را به اسم بشناسند و اگر چند شب به مسجد نیامدند سراغشان را بگیرند و همه ی این ها به روحانیون خاص برای مساجد با مشخصات روحی خاص، تربیت های ویژه و فراغت از کارهای دیگر نیاز دارد، که نشان از لزوم برنامه ریزی حوزه و دولت برای تربیت روحانیون ویژه ی مسجد و کار فرهنگی و حفظ شأن مالی و شغلی این روحانیون را دارد.
3- تأمین بودجه ی مناسب برای کارهای فرهنگی در مساجد یک نیازواقعی و غیر قابل انکار است و اگر چه بودجه ی مناسب به نظارت و برنامه ریزی و مدیریت های مالی محتاج است، ولی به نظر حقیر میل دادن بودجه های فرهنگی در سایر نهادها و سازمان ها که عموماً در این خصوص یا صرف نمی شوند و یا غیر اثر بخش مصرف می شوند به مساجد، می تواند بسیار مفید و موثر باشد. اصالتاً کارآیی نماز و عبادتی که در محل کار و تحت نظارت حراست و عوامل اطلاعات صورت می گیرد، بسیار پایین تر از عبادتی است که در مساجد و به میل و اراده ی مردم صورت می گیرد. هم اکنون به صورت سالانه در زمان های خاصی کلاس های مختلف فرهنگی، ورزشی و هنری درمساجد تشکیل می شود که به دلیل عدم بودجه ی  مناسب نمی تواند موجب جذب موثر و دائم متقاضیان این کلاسها به مساجد و فعالیت های فرهنگی گردد.
ب- بسیج های مساجد: پایگاه های بسیج در مساجد می توانند در استفاده از شاخه های مختلف فرهنگی و هنری بسیج موفق تر از وضعیت موجود عمل کنند؛ متاسفانه هم اکنون پایگاه های بسیج مساجد که بایستی در جهت شناسایی و حمایت از نیروهای فعال فرهنگی و هنری مومن و به کارگیری و استفاده از آنها گام بردارند از این مهم جامانده اند و عملاً پتانسیل بالای موجود که در خود بسیج و شاخه های فرهنگی هنری آن موجود است، تحت الشعاع مدیریت شبه نظامی پایگاه های بسیج قرار گرفته است.
تأثیر جسارت و کارآیی فعالان فرهنگی، با موفقیت مسئولان اجرایی و اقتصادی
مستقیم می روم سر اصل موضوع، فکرش را بکنید که شما به خوبی بتوانید از مبانی انقلاب و اسلام دفاع جانانه انجام دهد اما وقتی ذهن مخاطب به خصوص (نوجوان و جوان) به سمت ناکامی های اقتصادی، اجرایی و سیاسی می رود، چه حسی نسبت به مباحث شما و خود شما پیدا می کنند؟! این جاست که میزان موفقیت فعالان اجرایی و اقتصادی اهمیت خود را در موفقیت کارهای فرهنگی نشان می دهد و ای کاش مجریان و مسئولان غیر فرهنگی به جای این که مستقیم به دنبال اجرای کار فرهنگی باشند، از فرهنگی ها حمایت کنند و خودشان با خدمت بیشتر در عرصه ی اقتصاد و عمران بستر مناسب را برای به ثمر نشستن فعالیت های فرهنگی فراهم کنند. فکرش را بکنید گشت ارشاد بخواهد در پیاده روها و خیابانهای پر از چاله و چوله رشت، بدحجابان را به حجاب هدایت کند، آیا این سخت گیری در کار مردم و سهل گیری در افتضاح مسئولان شهری یک معنای متوازن را در ذهن مردم ایجاد می کند؟!!!
حمایت از فعالان عرصه ی مجازی فرهنگ
علی رغم تأثیر به سزا و آشکار فعالان فرهنگی عرصه ی مجازی، اما متأسفانه این جهادگران بدون هر گونه حمایت و کمکی به فعالیت می پردازند که محرومیت از توان این فعالان در عرصه ی حقیقی محرومیتی است غیر قابل جبران برای عرصه ی فرهنگ؛ به نظر می رسد شناسایی و استفاده از نیروهایی که بدون هرگونه حمایت مالی و آموزشی، خالصانه در عرصه ی فرهنگ به خدمت می پردازند بتواند جایگزین مناسبی برای کم کاری و رکود فعالین بعضاً بدون حساسیت و صرفاً آمارگرا در این بحث باشد.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   شنبه 90 اسفند 27   در ساعت 8:39 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


درد و بلای نخست وزیر چین را چه کنیم؟!

امشب اخبار سراسری سیمای جمهوری اسلامی دو خبر را پخش کرد که مستقلا به آنها می پردازم:اولی مربوط به مراسم سوال مجلس از رییس جمهور بود که مدتها حجم زیادی از اخبار و حواشی را به خود اختصاص داده بود و البته حقیر هم تعداد کمی از سوالات را وارد می دانستم و طی نوشته هایی به آنها پرداخته بودم و با توجه به برخی دیگر از سوالات نابجا و زمان پرسش آنها، سوال از ریاست جمهوری را در این مقطع زمانی سیاسی ارزیابی می کردم.

آنچه که قبل از جلسه ی پرسش و پاسخ و حین جلسه دیدیم و شنیدیم طعنه های زشتی بود که تعدادی از نمایندگان مردم در مجلس و دولت به هم زدند و هریک با نشان دادن چنگ و دندان به یکدیگر سعی در اثبات در رأس بودن داشتند. مجلس برای اثبات بزرگتر بودن خود رییس جمهور را مورد سوال قرار داده و رییس جمهور برای اثبات بزرگتری خود نظارت بر قانون اساسی را علم کرد.
رییس جمهور نماینده ها را تحقیر و نماینده ها رییس جمهور را تضعیف کرد، دیگر اکنون همه هم رسم بازی را یادگرفته اند و هم رسم جر زدن را. دیگر آن ایرادی که به احمدی نژاد وارد می کردند و ما عاشق همان ایراد احمدی نژاد بودیم به او وارد نیست، همان ایراد که به زعم خودشان می گفتند احمدی نژاد رسم بازی را بلد نیست و صحنه ی بازی را بهم زد.
دیگر اکنون هیچ کدام از مسئولان از حاشیه فرار نمی کند دیگر همه عاشق حاشیه اند و اصل را وانهاده اند و فرع را تا انتها دنبال می کنند. یکی قانونی تصویب می کند تا طرف را دست و پابسته کند دیگری قانونی را اجرا می کند که می پسندد تا دیگر را ضایع کند و همین طور مردم منتظرند تا ببینند کی مسئولانشان دست از بازی ها و جرزنی های بچه گانه ی خود دست می کشند و رسم خدمت و امانت  داری را بجا می آورند؛ دیگر هر یک دیگری را زیر سوال می برد، در حالی که خودش را کاملا مبرا می داند. هر یک می خواهد طرف مقابلش را به عذرخواهی وادار کند و یا وجهه ی او را نزد مردم با خاک یکسان نماید و در این میان عجیب ترین چیزی را که می توان تصور کرد این است که فردی حتی یک ایراد کوچک را به عملکرد خویش وارد بداند و حتی عذرخواهی کوچکی را حق مردم بشناسد. مسئولان ما متخصص شده اند تا سوال را با سوال پاسخ دهند و بگریزند از موقعیتی که عذرخواهی می طلبد، چقدر خوب بود در فرصتی که امروز پیش آمد لااقل رییس جمهور خانه نشینی را تکذیب نمی کرد و از محضر ملت عذر می خواست که البته این مشکل عذرنخواهی نه فقط در ایشان که در تمام مسئولان ما کم کم نهادینه شده است و آقای احمدی نژاد از آخرین مبتلایان به این بیماری به نظر می رسد. آخرین و البته شاید تنها عذرخواهی که از رییس جمهور خاطر دارم این بود که ایشان گفتند در خصوص شروع مسکن مهر دیر اقدام شد و باید زودتر اقدام می شد که ای کاش این روحیه ی مسئولیت پذیری، شجاعت و تواضع همچنان در ایشان برجا مانده بود.
و اما هر چه خبر اول برای من و شما عادی شده بود ولی خبر دوم که برایم بسیار عجیب و قریب و البته رشک برانگیز بود (که نمی دانم چرا فقط در یکی از اخبار پخش شد و در هیچ خبرگزاری دیگری نیز به آن اشاره نکرده است)، این بود که:
نخست وزیر چین به خاطر 9 سال عدم موفقیت در برنامه هایش از مردم کشورش عذرخواهی کرد. نمی دانم چه بگویم، فقط دوست دارم چند بار این تیتر را بخوانم و اشک بریزم، نمی دانم کسی هست که حس مرا درک کند یا نه! ولی افسوس می خورم از این که چگونه کسانی که حتی به خدا اعتقاد ندارند، از مردم شان چنان حیا دارند که مسئولان ما از خدایشان ندارند! باید دید که چگونه مسئول کشوری که در شدیدترین بحران های سیاسی و اقتصادی جهانی، با شتاب به رشد اقتصادی خود ادامه داده و به سرعت خود را به عنوان یک ابرقدرت جدید و مهم در معاملات و معادلات سیاسی و اقتصادی مطرح کرده است،  این گونه در برابر ملتش کرنش کرده و عذر می خواهد تا مردم کشورش بدانند که حق شان بیشتر از آن چیزیست که برای شان مهیا شده است و به جای این که منتی گذارد برای موفقیت های کشورشان، برای ضعف های شان طلب بخشش نماید.
اگر چه نمی خواهم منکر زحمات و تلاش های مسئولان کشور باشم که قطعاً آنها را در بسیاری موارد شایسته ی تقدیر و تشکر می دانم، اما نمی توانم این مسئله را که مسئولان کشور عمدتاً خودشان را بی عیب معرفی کرده و در عین حال تمام مشکلات را به سایرین حواله می دهند را با هیچ صفت مثبت دیگری خنثی کنم و نادیده بگیرم.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   پنج شنبه 90 اسفند 25   در ساعت 6:31 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

 
________________
______
__
 
بازدید امروز : [211] ، دیروز: [65] ، کل بازدیدها:[840348]

استفـاده از مطالب این وبـلاگـ، در وبگاه های دیگر، با ذکر منبـع و البتـه حفظ امـانت، بلامانع می باشد.