سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • + به بعضی ها باید گفت *نقد می‌کنی یا نق می‌زنی؟!*انتقاد کردن این است که شما یک نقطه‌ى منفى را پیدا کنید، با تکیه‌ى بر نقطه‌ى مثبتى که وجود دارد، آن نقطه‌ى منفى را نشان بدهید و مغلوب کنید.اما نق زدن یعنی آدم یک نقطه‌ى منفى را بگیرد، همین طور هى بنا کند آن را تکرار کردن.
  • + "آخوند خراسانی از آقای نخودکی خواست که او را موعظه کند. آقای نخودکی گفت: آقای آخوند گفت مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم. ولی مرنج یعنی چی ؟ چطور میتوانم ناراحت نشوم. مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده چطور نباید برنجم؟ اقای نخودکی گفت: علاج آن است که خودت را کسی ندانی. اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی رنجی. "
  • + دقت کردین !؟ قصه‌ها واسه ” بیدار کردن ” آدما نوشته شده اما ما واسه ” خوابیدن ” ازشون استفاده می‌کنیم !
  • + خدا نکند برسیم به جایی که برایمان* « از دست دادن »* از *« دست دادن »* عادی تر شود ...
  • + بیچاره *گل فروش* تنها کسی است که،وقتی با *گل* وارد خانه میشود همه *غمگین* میشوند...
  • + بوی *دود* می آید به گمانم جمـــــاعتی پای *دنــیــــــآی مجآزی* می سوزانند عمــــــــــر خویش را!!! مارو میگه هااا :(
  • + موشی در خانه صاحب مزرعه تله موشی دید. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد! ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید. از مرغ برایش سوپ درست کردند. گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند. گاو را هم برای مراسم ترحیم کشتند! و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد!:)
  • + مو سر زمین بودم *با تراکتور* - بعد جنگ رفتم سر همو زمین *بی تراکتور *( عباس در آژانس شیشه ای )
  • + گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن! به رفتن ک فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی… میخواهی بمانی، رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی! این بلاتکلیفی خودش کلــــی* جهنـــــــــــــــم* است
  • + دعای باران چرا؟ دعای صبر بخوان این روزها دلها تشنه ترند تا زمین خدایا کمی صبر ببار

مجلس مطلوب از دیدگاه رهبر معظم انقلاب

در این یادداشت ویژگی های مجلس از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس در سال های مختلف استخراج شده است .

صلابت و محکم بودن در برابر استکبار جهانی و تبلیغات دشمن
 بنده باید از مجلس محترم تشکر کنم به خاطر اینکه این مواضع را در طول این دوره تا امروز و ان‌شاءالله تا آخر دوره، به طور واضح از خود بروز و نشان داده است. خیلى براى کشور و براى انقلاب سرشکستگى داشت اگر مجلس احیاناً در یکى از این قضایاى مهم سیاسى و این حوادث گوناگون دچار خطا میشد یا موضعگیرى نمیکرد یا بدتر از آن، موضعگیرى غلط میکرد. اینکه مجلس در قضایاى مختلف سیاسى دنیا، در هجمه‌هاى دشمنان به جمهورى اسلامى، قرص و محکم، واضح و آشکار ایستاد و موضع گرفت، واقعاً جاى افتخار دارد، جاى تشکر دارد. من صمیمانه تشکر میکنم و اصرار دارم بر اینکه این مواضع، همچنان با همین استحکام، با همین قوت ادامه داشته باشد؛ چون چالش میان انقلاب اسلامى و استکبار جهانى، چالش مستمرى است، چالش ادامه‌دارى است. البته به حول و قوه‌ى الهى تا ابد طول نخواهد کشید؛ هرچه زمان میگذرد، کفه‌ى نظام اسلامى سنگین‌تر میشود، قوى‌تر میشود. آن روزى که دشمنان احساس نومیدى کنند، هجمه‌ها کم خواهد شد، بتدریج زائل خواهد شد؛ لیکن تا آن روز، ایستادگى ملت، ایستادگى نخبگان ملت، یک امر ضرورى و لازم است؛ این را باید ادامه داد. مبادا ظرافتهائى که در نوع برخورد انقلاب با دشمن مورد نظر است، مورد غفلت قرار بگیرد. ببینیم که امروز نقشه‌ى دشمن در مورد انقلاب چیست. به تعبیر متعارف و رائج، سناریوى دشمن را حدس بزنیم، ببینیم دنبال چیست. اگر توانستیم درست بفهمیم، درست حدس بزنیم و در مقابل سناریوى دشمن رفتار و اعمال خودمان را برنامه‌ریزى کردیم، قطعاً دشمن شکست خواهد خورد.(8/3/90)
 البته من این را عرض بکنم؛ اینجا جاى تقواى جمعى است. ما یک تقواى فردى داریم، که هر کسى خود را تحت مراقبت دائم داشته باشد. تقواى کامل این است که انسان به طور دائم خود را تحت مراقبت داشته باشد؛ مثل کسى که در یک محوطه‌ى پوشیده‌ى از خارهاى دامنگیر دارد حرکت میکند - این مثال، هم در روایات هست، هم در کلمات بزرگان هست - باید دائم حواسش باشد؛ یعنى زیر پایش را نگاه کند. اگر غفلت کنید، خار دامن شما را میگیرد، لباس شما را پاره میکند، پاى شما را مجروح خواهد کرد. تقوا را تشبیه کرده‌اند به حرکت در خارستان. خب، این تقواى فردى است و لازم است؛ راه دستیابى به فوز و فلاح هم فقط همین است. اگر کسى بخواهد به فلاح برسد، به فوز برسد، به نجات ابدى برسد، بایستى تقوا داشته باشد. هر مقدار این حالت بیشتر بود، فوز و فلاح بیشتر است.(8/3/90)

تقوای جمعی

یک تقواى جمعى هم داریم. تقواى جمعى این است که جمعها مراقب خودشان باشند. جمع به حیث جمع، مراقب خودشان باشند. بى‌مراقبتى جمعها نسبت به مجموعه‌ى خودشان، موجب میشود که حتّى آدمهائى هم که در بین آن جمعها تقواى فردى دارند، با حرکت عمومىِ آن جمعها بغلتند و به جائى بروند که نمیخواهند. در طول این سى سال، ما از این ناحیه ضربه خورده‌ایم. یکى از جاهائى که ضعف نشان داده‌ایم، همین بوده.

مثال برای عدم تقوای جمعی
 در دهه‌هاى قبل، یک جریانى در کشور وجود داشت به نام جریان چپ. آنها شعارهاى خوبى هم میدادند، اما خودشان را مراقبت نکردند و تقواى جمعى به خرج ندادند. در میانشان آدمهائى بودند که تقواى فردى هم داشتند، اما نداشتن تقواى جمعى، کار آنها را به جائى رساند که فتنه‌گرِ ضد امام حسین و ضد اسلام و ضد امام و ضد انقلاب توانست به آنها تکیه کند! آنها نیامدند شعار ضد امام و ضد انقلاب بدهند، اما شعار دهنده‌ى ضد امام و ضد انقلاب توانست به آنها تکیه کند؛ این خیلى خطر بزرگى است. آنها غلتیدند. بنابراین تقواى جمعى لازم است.(8/3/90)

 

یکدستی مجلس در عین اختلاف جناح ها

 وقتى که انسان به ترکیب مجلس و بافت مجلس نگاه میکند، با توجه به اختلاف جناحها و جهتگیرى‌ها و سلائق سیاسى - که خوب، یک امر طبیعى است - مجلس را یک مجموعه‌ى شاداب، مؤمن و داراى احساس مسئولیت مى‌بیند. همین هم درست است.(18/3/89)

 

جهان درحال تغییر در نتیجه مجلس فعال

 اگر ما در این شرائط نقش‌آفرینى کنیم، یقیناً به نفع آینده‌ى کشور، آینده‌ى نظام و آینده‌ى تاریخ ما خواهد بود. این نقش‌آفرینى هم متوقف به این است که در داخل، انسجام لازم، اقتدار لازم، انگیزه‌ى کافى، همکارى‌هاى صمیمى و تنگاتنگ وجود داشته باشد. به مسائل کشور، به مسائل قانونگذارى، به رابطه‌ى دولت و مجلس، به موضعگیرى‌هاى گوناگون در زمینه‌ى مسائل داخلى و خارجى، با این دید باید نگاه کرد؛ از این منظر باید همه‌ى این مسائل را دید. آن وقت خیلى از چیزهائى که حالا ممکن است به نظر ماها در نگاه اول اهمیت پیدا کند، کم‌قدر خواهد شد و از اهمیتش کاسته خواهد شد. (18/3/89)

اهمیت بررسی و مطالعه مسائل در کمیسیون ها

نظم  در کار

کمیسیونها در مجلس خیلى وظیفه و نقش بر عهده دارند. کمسیونها خیلى باید کار کنند. صحن علنى مجلس البته جاى تصمیم‌گیرى است، اما کار بنیانى در کمیسیونها انجام میگیرد؛ بلکه حتّى ما در طول این سالهاى متمادى در مجلس کسانى را سراغ داشتیم که قبل از اینکه بیایند توى کمیسیون اظهارنظر کنند، خودشان پیش‌مطالعه میکردند، میرفتند نگاه میکردند، مطالعه میکردند، جوانب قضیه را می‌سنجیدند. اینجور کارى خیلى خوب است. آن وقت شما هنگامى که وارد مجلس شدید، وارد صحن شدید، قانون که مطرح شد، موافق و مخالف که صحبت میکنند، هر نکته‌اى از سخنان آنها مورد توجه قرار میگیرد. این که نباشد، آدم خالى‌الذهن باشد، حرف موافق و مخالف مثل این است که یک چیزى دارند توى فضا و هوا میگویند؛ تصمیم‌گیرى انسان هم تصمیم‌گیرى متکى به حجت نخواهد بود؛ چه درباره‌ى قانون، چه درباره‌ى بعضى از مصوبات دیگر؛ تعیین اشخاص، وزیر، غیر وزیر. وقتى قبلاً مطالعه شده باشد، انسان با حجت وارد میشود. گاهى میشود که ده نفر مخالفت میکنند، فضا فضاى مخالف است؛ اما شما که موافقید، استدلال دارید، فکر دارید و بر طبق آن اجتهاد و فهمى که از مسئله دارید، عمل میکنید؛ این درست است. یعنى میخواهم خدمت آقایان و خانمها عرض کنم که کار بررسى در کمیسیون، بلکه قبل از کمیسیون را باید جدى گرفت. لذا حضور در کمیسیونها خیلى مهم است، و حضور سر ساعت و حضور مستمر خیلى اهمیت دارد.(18/3/89)

 

اهمیت دادن به اصول و مبانی انقلاب و سخنان امام

حالا مثلاً فرمودید که به سیاستهاى ذیل اصل 44 قانون اساسى توجه است. ببینید، این خودش یک شاخص است. اگر سیاستهاى اصل 44 را قبول داریم، فرض کنید قانونى بگذرانیم که با این سیاستها نخواند، چطور این مردود است از نظر شما؟ عین همین مسئله در شکل کلان مربوط به اصل ارزشهاى انقلاب است، اصل مبانى انقلاب است. مبانى انقلاب را باید مرور کرد؛ فراموش نکنید. اینى که گفته بشود ما در نظرات امام - فرض بفرمائید حالا تعبیر «تردید» نمی‌کنند، اما حرفهائى میزنند که معنایش همان تردید است - تردید کنیم، این درست نیست. وصیت‌نامه‌ى امام، جمع‌بندى شده‌ى فرمایشات امام (رضوان اللَّه تعالى علیه) مبانى انقلاب ماست، اصول انقلاب ماست. امام مرد بزرگى بود، آگاه بود. اینها را دائماً در نظر داشته باشید. قانون، موضعگیرى و حرکت بر این اساس باشد. ممکن است یک نفر یک جور بفهمد، یک نفر یک جور دیگر بفهمد - این اشکالى ندارد - اما باید هدف این باشد، محور این باشد. (3/4/88)

 

مجلس بدون تشنج و تنش و اصطکاک

نباید بگذارید کار به اصطکاک برسد. مردم هم واقعاً دیگر از اصطکاک خوششان نمى‌آید. بعضى از دوره‌هاى مجلس، دوره‌هاى پراصطکاکى بود. بازخورد این تشنجها در مجلس، بازخورد بسیار منفى‌اى بود. مردم هیچ خوششان نمى‌آید. هر وقت مردم این رادیوى مجلس را باز میکردند، یک دعوائى توى آن بود؛ یک حرف نیش‌دار و گزنده‌اى توى آن بود. مردم این را دوست ندارند. مردم میخواهند ماها که اینجا در مسند مدیریت کشور نشستیم، با همدیگر مهربان باشیم، با هم کار کنیم، نسبت به هم صمیمى باشیم. نه اینکه از گناهان و خطاهاى هم اغماض کنیم؛  ابداً - اینکه هیچ مطلوب نیست، این ضد ارزش است - اما نوع برخوردها، نوع صمیمى، نوع مهربانانه، نوع مؤمنانه و برادرانه باید باشد.(3/4/88)

 

استکبار ستیزی و قاطعیت

از جمله‌ى نقاط قوّت بسیار بارز در این مجلس، مواضع محکم و اصولى در مسائل بین‌المللى و در مواجهه‌ى با استکبار بود. خیلى بد است که دشمنانى که با یک ملت، با جهتگیرى یک ملت و با اصول یک ملت مخالفند، ناگهان از دل تشکیلاتِ مدیریت کشور، یک چراغ سبز و یک علامت موافقتى دریافت کنند! خیلى خجالت‌آور است و انسان احساس خفّت مى‌کند.(8/3/86)

 

منطق ما در مقابله‌ى با دست‌اندازى‌هاى امریکایى، منطق ضعیفى نیست. منطقى است که اگر براى همه‌ى ملتهاى دنیا تبیین بشود، با همه‌ى دل به آن مى‌گروند. ما حرف زورى نمى‌زنیم؛ حرف خلاف متعارفى نمى‌زنیم. ما مى‌گوییم یک ملت و یک کشور، نمى‌خواهد اجازه بدهد که یک قدرت، یک امپراطورىِ متجاوز، مدعى و طلبگار از همه‌ى دنیا، به منابع او دست بیندازد، به منابع انسانى او دست بیندازد، سیاست او را تعیین کند و از او سلب اختیارات کند. مى‌گویند: فلان کار را بکنید، فلان کار را نکنید، فلان چیز را بفروشید، فلان چیز را بخرید، این کار را براى حکومتتان بپذیرید، آن را نپذیرید! این کارى است که الان امریکایى‌ها در خیلى از جاهاى دنیا دارند مى‌کنند. در متصرفات شوروىِ سابق مکرر کردند؛ در منطقه‌ى خاورمیانه دهها سال است دارند مى‌کنند؛ در آسیا و در خیلى از کشورها دارند مى‌کنند. ایران گفت ما نمى‌خواهیم شما در کار ما دخالت کنید؛ مى‌خواهیم خودمان تصمیم بگیریم. این حرف بدى است؟ ملت ایران در مواجهه‌ى روبه‌رو و آشکار با استکبار، مى‌گوید شما چرا دم از حقوق بشر مى‌زنید و این‌جور آشکار و فاضح حقوق بشر را در همه جا - در عراق، در افغانستان، در آفریقا، در کوزوو، حتّى در خود امریکا - نقض مى‌کنید؟! این حرفى نیست که ملتها این را نفهمند.

 

استکبار ستیزی و قاطعیت

این مجلس در موضع رفیع و والاى مجلسِ قانونگذارى ایستاد و در همه‌ى ماجراها و فراز و نشیب‌ها، این موضعِ ضد استکبارى خودش را علناً، با صراحت، با وضوح و با منطق، بیان کرد. منطق و استدلال هم بر سخنان و رفتار او حاکم بود. این خیلى باارزش است و نمى‌شود آن را ندیده گرفت. دوستان شما هم این را قبول دارند، دشمنان شما هم این را قبول دارند. این هم یکى از آن خطوط اساسى افتخارات شماست که در محاسباتتان، باید شکر او را بگزارید. (8/3/86)

عدم تشنج آفرینی

یکى از امتیازات این مجلس در این سه سال گذشته - که ان‌شاءاللَّه در یک سال باقیمانده هم همین‌طور باشد - این بود که منشأ تشنجات سیاسى و بگومگوهاى اختلاف‌افکن در بیرون نشد؛ رادیو را که انسان باز مى‌کند تا گفتگوى مجلس را بشنود، با مجموعه‌اى از بیانها و گفتارهایى مواجه بشود که جز دعوا و تشنج و اختلاف و اتهام از آن بیرون نمى‌آید. این مجلس در این زمینه، مواضعِ خوب و قابل قبولى داشت. البته برخى از اظهارات در مجلس هست که به آن اشاره مى‌کنم؛ لکن مجموعاً مجلسِ تشنج‌آفرینى نبود و در درون خودش خوب بود. (8/3/86)

 

 اولویت بندی برای کارهای کشور

نگاه کنید و ببینید اولویتها و اهم‌ها چیست و با جدیت دنبال آن بروید. البته یک فهرستى هم رئیس محترم مجلس چندى پیش به من ارائه کردند که پانزده، شانزده مورد در آن نوشته شده بود؛ خوب بود؛ البته بنده نه تعیین مى‌کنم و نه ترجیح مى‌دهم، شما خودتان مى‌دانید. تعدادى از چیزهائى را که واقعاً براى کشور مهم و اساسى و ماندگار است، یا فورى و فوتى است - و لو خیلى اساسى نیست، اما براى وضع کنونى از یک فوریتى برخوردار است - انتخاب کنید و بدون نگاه به مسائل خاصى که ممکن است براى هر کسى پیش بیاید - مسائل جناحى و شخصى و غیر ذلک - آنها را دنبال کنید. (8/3/86)

 

ایستادگی و مقاومت در برابر استکبار

البته در آن خطوط اساسىِ مهمى که لازم بود به عنوان امتیاز عرض بکنیم، مواضع قاطع شما در قضیه‌ى هسته‌اى بود که آن هم یکى از نقاط برجسته است. خیلى خوب عمل کردید. کار درست همین بود که دولت را الزام کنید به ایستادگى؛ دولت هم خودش علاقه‌مند به این کار و پیشرو در این کار است. این درست بر طبق مصلحت کشور و مصلحت آینده است. به طبقات کم‌درآمد و ضعیف هم مانند قبل اهتمام داشته باشید. (8/3/86)

 

خود داری از تصویب قوانین مخالف هانون اساسی جهت جلوگیری از اتلاف وقت در بررسی شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام

اگر مى‌گوئیم به کارهاى اساسى بپردازید، با همین ملاحظات اساسىِ دیگرى است که در این کار وجود دارد. مثلاً یک وقتى امام به نمایندگان مجلس شوراى اسلامى فرمودند که درست است که هر چه شما تصویب کنید به شوراى نگهبان مى‌رود و اگر مخالف قانون اساسى بود رد مى‌شود؛ اما این معنایش این نیست که شما از اول، چیزى را که مى‌دانید مخالف قانون اساسى است تصویب کنید و به آن‌جا بفرستید؛ آنها هم رد مى‌کنند؛ بعد هم بالاخره یک مجمع تشخیصى وجود دارد که برود آن‌جا! نه، این تضییع وقت مجلس است: آوردن قانونى که صریحاً بر خلاف قانون اساسى است به مجلس، یا وارد شدن به بعضى از جزئیاتِ مسائل اجرائى. (8/3/86)

 

 انتقاد منصفانه

نه اینکه بگوئیم انتقاد نکنند؛ انتقاد دو گونه است. علامتِ دلسوزانه بودن انتقاد این است که وقتى انسان انتقاد را بیان مى‌کند، نقطه‌ى قوّت را هم در کنار او بیان کند تا معلوم بشود که بناى نظر شخصى، بناى انتقام‌گیرى و بناى اذیت کردن ندارد؛ والّا اگر ما یک مجموعه‌اى داشته باشیم که نقاط قوّت و نقاط ضعفى هم دارد، آن وقت در بیان انتقاد، نقاط قوّتش را اصلاً در نظر نگیریم و به زبان نیاوریم، بعد یک یا دو یا ده‌تا از نقاط ضعف را همین طور بنا کنیم گفتن؛ معلوم است که تضعیف خواهد شد. علامت این که نمى‌خواهیم تضعیف کنیم، این است که نقاط قوت را هم بیان کنیم. حالا اگر یک وقت در موردى انتقادى هم داریم، بگوئیم؛ اشکالى ندارد و کسى با آن مخالفتى ندارد. (8/3/86)

 

مواظبت بر اظهارات برای سوء استفاده نکردن دشمن

توجه بکنید در این اظهاراتى که بر زبان مى‌آورید - هم نطقِ پیش از دستور، هم بیان تذکر، هم راه‌هاى نظارت بر دولت: سؤال و تذکر و استیضاح - در طرف مقابل و جبهه‌ى مقابل، دشمن از روى غفلت خود یک پیام غلطى دریافت نکند. چون گاهى اوقات ما قصد بدى هم نداریم، اما طورى حرف مى‌زنیم که طرف مقابل از حرف ما دچار اشتباه مى‌شود؛ خیال مى‌کند که یک گرایش طرفدارِ او در بین این مجموعه وجود دارد؛ آن وقت تشویق مى‌شود و روحیه پیدا مى‌کند. مواظب باشید دشمن روحیه پیدا نکند. (8/3/86)

 

توفیق پیدا کردن در صورت رعایت تقوا

تقوا معیار عمل ما

 اگر ما و شما در جهتگیرى کلىِ کارهایى که در زندگى انجام مى‌دهیم - و از جمله، کارهاى دوران مسؤولیت - خط رعایت تقوا و احساس وظیفه و مسؤولیت را پیش بگیریم، خداى متعال هم توفیقات خودش را ارزانى خواهد داشت؛ «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوااللَّه و قولوا قولا سدیدا یصلح لکم اعمالکم و یغفر لکم ذنوبکم». اگر تقوا به میان بیاید، خداى متعال هم اعمال را اصلاح و ما را هدایت مى‌کند؛ «انّ علینا للهدى»؛ خداى متعال هدایت را بر عهده‌ى خودش دانسته. اگر ما در خط تقوا، رعایت امر و نهى الهى و مواظبت از رفتارِ خود حرکت کنیم، بدون شک خداى متعال ما را هدایت و کمبودهاى کار ما را جبران خواهد کرد - «یغفرلکم ذنوبکم» - و اگر در جاهایى نادانسته خطا و اشتباهى از ما سر بزند، آنها را مورد مغفرت قرار خواهد داد و آبروى ما را حفظ خواهد کرد. بنابراین تقوا ملاک است؛ یعنى غیر از ملاک ارزشى که چه کسى پیش خدا بالاتر است - و آن تقواست - براى خود ما هم که بفهمیم چه کار بکنیم، چه کار نکنیم؛ کدام کار خوب است، کدام کار منتج است و کدام کار نیست؛ معیار، تقواست. اگر تقوا را رعایت کردیم، حرف و عمل ما هم با هدایت و کمک الهى در مسیرِ درست قرار خواهد گرفت. پس، اول و آخرِ همه‌ى حرفهاى ما تقواست.(8/3/84)

 

خدمت گذاری نه پول و شهرت و مقام

من قبلاً شاید خدمت شما برادران و خواهران عزیز عرض کرده‌ام - اگر هم نگفته‌ام، الان عرض مى‌کنم - این چهار سال که یک سالش هم گذشت، مثل برق مى‌گذرد. آنچه شما باید از این چهار سال بهره ببرید، پولى نیست که به دست مى‌آید، یا احترام و شعارى که به نفع شما داده مى‌شود، یا سرشناس شدن و به دست آمدن جاه و معروفیت، یا نام چنین و چنان. آنچه از این چهار سال در درجه‌ى اول باید مورد توجه و همت ما باشد، این است که وقتى در پیشگاه خداى متعال حاضر شدیم- که خیلى هم زود خواهد بود؛ یعنى اگر شما صد سال هم عمر کنید، خیلى زود خواهد گذشت. واقعاً وقتى انسان گذر عمر را نگاه مى‌کند، مى‌بیند خیلى سریع گذشته؛ ما غافلیم که خیال مى‌کنیم طول مى‌کشد؛ نه، به سرعتِ برق مى‌گذرد - ذخیره‌یى را در دستمان خواهیم داشت و آن، چهار سال خدمت و کار است. (8/3/84)

مراقبت از خود در وقت کوتاه خدمت

خداوند در آیات آخر سوره‌ى مبارکه‌ى حشر مى‌فرماید: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه والتنظر نفس ما قدّمت لغد»؛ تقوا پیشه کنید - یعنى مراقب خودتان باشید - و حواستان باشد که لغزش و اشتباه و انحرافى پیش نیاید؛ و نتیجه‌ى این مواظبت - «والتنظر نفس ما قدّمت لغد» - باید این باشد که ببینیم براى فردا چه فراهم کرده و از پیش فرستاده‌ایم. بعد بلافاصله مى‌فرماید: «واتّقوا اللَّه انّ اللَّه خبیر بما تعملون»؛ خداى متعال بینا و داناست. ما باید مراقب خود و بیناى کار خود باشیم و حواسمان باشد؛ به نظر من، این خط و جهت اصلى است. اگر این رعایت شد و اهتمام به این گماشته شد، هم طرحهاى خوب در مجلس مطرح خواهد شد؛ هم لوایح بموقع تصویب خواهد شد؛ هم وظیفه‌ى نظارتى، خوب انجام خواهد شد؛ هم ملاحظه‌ى حال مردم خواهد شد؛ هم ملاحظه‌ى توسعه‌ى کشور خواهد شد؛ هم ملاحظه‌ى عدالت خواهد شد؛ یک مقدارش را خود ما مى‌فهمیم، یک مقدارش را هم خدا به ما کمک مى‌کند و ما را هدایت و دستگیرى مى‌کند. اگر این قدم از اول در این جهت برداشته نشد، همه نوع احتمالى وجود دارد و واقعاً انسان نمى‌تواند مطمئن باشد که چه خواهد کرد و چگونه خواهد شد. بنابراین عرض اصلى من این است که مراقب باشید این چهار سال مى‌گذرد. (8/3/84)

 

قانون گذاری صحیح و داشتن تقویم و برآورد درستی از مسئولیت خود

آن چیزى که تکیه‌ى اصلى من روى آن است، این است که این مسؤولیت را قدرشناسى کنید؛ یعنى تقویم و برآورد درستى از این مسؤولیت داشته باشید. البته شما آقایان و خانم‌ها این برآورد را دارید؛ ما تذکراً عرض مى‌کنیم. مسؤولیت شما خیلى سنگین است. شما مى‌خواهید قانون به‌وجود بیاورید. قانون، نرم‌افزار اداره‌ى کشور است؛ دستگاه‌هاى اجرایى در حکم سخت‌افزارها هستند. اگر شما بتوانید این نرم‌افزار را هوشمندانه، صحیح، جامع، مؤثر در ابعاد گوناگون زندگى و پُرکننده‌ى خلأها فراهم کنید، سخت‌افزارها کار خودشان را درست انجام خواهند داد. البته سخت‌افزار هم گاهى اوقات تعمیر مى‌خواهد، گاهى اوقات روغنکارى مى‌خواهد، گاهى اوقات دورانداختن مى‌خواهد؛ لیکن یک سخت‌افزارِ خوب هم با یک نرم‌افزارِ ناقص و غلط هیچ محصولى نخواهد داشت. شما در واقع در این‌جا دارید نرم‌افزار مدیریت کشور یا بخش عمده‌یى از آن را فراهم مى‌کنید. البته وظیفه‌ى نظارت و دیگر وظایف مجلس شوراى اسلامى هم در جاى خود محفوظ است. (8/3/84)

 

نظم و حظور به موقع سر پست ها

مطالعه وتحقیق در مورد لوایح و ...

به نظر من چیزى که در مجلس مهم است، حضور نمایندگان محترم سر پُست‌هاست. برخى از نمایندگان محترم به من گفتند تعطیلات مجلس زیاد است؛ درباره‌ى این مسأله من نمى‌توانم اظهارنظرى بکنم؛ این را هیأت رئیسه‌ى محترم باید بررسى کنند؛ لیکن در همان بخشى که غیر تعطیل و وقت کار است، حضور باید منضبط، سر وقت و با رعایت دقیقه و ثانیه باشد؛ هم در داخل صحن مجلس و هم در کمیسیون‌ها. کار کمیسیون‌هاى تخصصى هم خیلى مهم است. حضور در کمیسیون‌ها، سر وقت در کمیسیون‌ها حاضر شدن، کار کردن، واقعاً مطالعه کردن، پیش مطالعه کردن، لوایح را دیدن، طرح‌ها را سنجیدن، با افرادى که لازم است مشورت شود، مشورت کردن، حتّى مباحثه کردن در داخل مجلس قبل از این‌که انسان به مرحله‌ى تصمیم‌گیرى برسد - چه در کمیسیون و چه در صحن مجلس - لازم است. (8/3/84)

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   پنج شنبه 90 اسفند 11   در ساعت 8:44 عصر   بدست توحیدی


دل بردن حرم امام رضا!

از همان ورودش به حرم مطهر با لحنی بسیار زننده تذکر حجابی شنید!اصلا کسی حواسش به او نبود اما بعد از تذکر همه به او نگاه میکردند!

تیپ و ظاهرش با خیلی ها متفاوت بود اما از همان ورودی خواهران سوزناک گریه میکرد دلش بدجور شکسته بود.

خودم را فراموش کردم و تعقیبش کردم موقع نماز بود بین صف نمازگران نشست و من هم کنارش برای خودم جایی باز کردم ..چه قدر زیبا خدا خدا میکرد ،نماز اول را خواندیم بین دونماز دعا برای جان رهبر و شعار برای حفظ انقلاب خدایا خدایا تا انقلاب مهدی...بلند میگفت...مشتش را گره کرد صدای تکبیر الله اکبر همه ی حرم را پر کرده بود .دستم را بالا بردم بلند شعار دادم صداهایمان در هم گره خورد نگاهم کرد و لبخند زد و هردو بلندتر فریاد زدیم ..

تسبیحش را برداشت تسبیحات حضرت زهرا...با روسریش موهایش را پوشاند، چادرش را جلوی صورتش کشید ..شانه هایش دوباره لرزید!

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   سه شنبه 90 اسفند 9   در ساعت 9:29 صبح   بدست توحیدی


ازدواج دانشجویی و جذب حداکثری(برگزیده پارسی نامه)

کینه ی عجیبی نسبت به نظام و رهبر داشت، 40-42 ساله بود ،خیلی تعجب میکردم چرا اینقدر با غیظ و عصبانیت راجع به آقا حرف میزند،با این هوش و استعداد اگر در رکاب آقا می بود چه می شد.قبل از مسافرتم به مشهد دلیلش را جویا شدم و فهمیدم دوران سربازیش مصادف شده بود با رفتن آقا به استانشان ،او هم از روی نا آگاهی نقدی نسبت به عملکرد ایشان کرده بود این خبر به گوش فرمانده شان می رسد و 3 روز زندانی می شود!وقتی صحت این امر بر من مشخص شد خیلی از عملکرد آن به اصطلاح طرفدار ناراحت شدم ...یاد سخنان آقا در جریان کوی دانشگاه افتادم که فرمودند حتی اگر عکس های من را پاره کردند و زیر پا ریختند حق ندارید با توهین جواب بدهید...

و اما امسال ازدواج دانشجویی با هدیه ی اقامت در مشهد توسط رهبر معظم انقلاب رقم خورد نکته ی جالب توجه تذکر به همه ی ما در مورد پوشش فقط در حرم با مانتو و مقنعه بود و نه اجبار به حجاب کامل در هتل و یا مراسم هایی که خود نمایندگان رهبری برگزار میکردند...من انتظار داشتم تمام دختران حاضر در اردوی مشهد  روز اول  آشنایی  محجبه حاضر شوند و یا از طرفداران پر و پاقرص رهبر باشند  اما عجیب در گروه ما تعداد بسیار کمی با حجاب کامل ظاهر شدند و هیچ کس کوچکترین تذکری به آنها نداد!!همه به یک چشم دیده می شدند و چه بسا تمام افراد چه با حجاب و چه بد حجاب یکسان مورد احترام قرار می گرفتند.از این حرکت بسیار خوشحال شدم .روز به روز که از سفرمان میگذشت با برخورد های خوب نمایندگان ستاد تغییر رویه ای در تیپ دختران ظاهر شد،حتی روز آخر تعداد زیادی از آنها با چادر هتل را ترک کردند ...

موقع برگشت از مشهد با خودم فکر کردم رفتار طرفدارن رهبر تا کنون چه قدر بصیرت جامعه را بالا برده است؟؟روزانه چند نفر به خاطر بد رفتاری و عملکرد مغرورانه ی بسیجی و مذهبی نماها از عملکرد خالصانه ی طرفداران واقعی  رهبر دلسرد می شود؟!راستی چه می شد که نقد ها را گوش و به جای حاضر جوابی کمی سکوت میکردیم؟!

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 90 اسفند 8   در ساعت 10:26 عصر   بدست توحیدی


سریال عشق ممنوع و بازتاب آن در ایران(برگزیده پارسی نامه)

عشق ممنوع سریالی است 165 قسمتی که از شبکه ی Gem classic ماهواره که رهبری آن در بریتانیاست،پخش میشود .این سریال ترکیه ای ازدواج بین یک دختر بیست و چند ساله به نام سمر و یک پیرمرد پولدار به نام عدنان بیک رانشان می دهند این پیرمرد با پسر برادر بیست و چند ساله ی خود به نام مهند که پسری هوس باز است ،همچنین پسر خود به نام مراد 10-11 ساله و دختر 17- 18 ساله اش نهال زندگی میکند و پس از ازدواج مجبور میشود مادرزن خود را به نام فیروزه  که زن هوس بازی است و شوهرش به دلیل فهمیدن رابطه ی او با مرد دیگری مرده را پناه دهد...

قبل از ازدواج سمر با عدنان:

1-مهند عاشق سمر بوده است! 2-فیروزه عاشق عدنان بوده است !3-مادمازل پرستار بچه ها عاشق عدنان بوده است!4-نهال عاشق مهند بوده است! 5-بشیر راننده ی خانه عاشق نهال بوده است! 6-جمیله خدمتکار خانه عاشق بشیر بوده است!3-یک تاجر معروف به نام تحسین بیک عاشق فیروزه بوده که در جایی از سریال اعتراف میکند آن زمان که زن داشته هم عاشق فیروزه بوده است

پس از ازدواج بعد از چندی مهند عشق خود را به سمر(همسر عدنان) ابراز میکند و سمر هم تسلیم خواسته های او میشود،راننده ی خانه(بشیر)آنها را میبیند و از آنها فیلم تهیه میکند!طی نقشه ای از طریق (مادر سمر )فیروزه برای دزدیدن عشقش از طرف دخترش سمر،نهال به مهند نزدیک میشود و چون جریان سمر و مهند رو به فاش شدن بوده مهند تسلیم میشود و قرار ازدواج میگذارند...نهال با مهند ازدواج میکند و روز ازدواج نهال ،سمر خودکشی میکند ،فیروزه سکته میکند و ازدواجش به هم میخورد و دیگر نمیتواند مردان پولدار را به دام بیندازد ...نهال در بیمارستان بستری میشود ،مهند از خانه فرار می کند ،بشیر بر اثر سرطان ریه بعد از گفتن حقایق به عدنان میمیرد ...نهال ،مادمازل و عدنان و مراد هم با هم زندگی میکنند

نکته های قابل توجه این سریال که خاص تاثیرگذاری بین ایرانی هاست را خدمتتان عرض میکنم:

1-ترغیب ازدواج دختران جوان با پیرمردهای پولدار

2-به وجود آوردن فکر امکان خیانت هر زن یا شوهر به همسرش

3-رواج انواع لباسهای باز و مد های عجیب و اینکه زنان و مردان این خانه هیچ کاری غیر از عوض کردن لباس و آرایش ندارند

4-نشان دادن خوشبختی یک خانواده ی ترکیه ای از نظر رفاهی و بی قیدی آنها نسبت به خرج کردن پول و اینکه همه ی اوضاع در کشور آنها همیشه  آرام است

5-علاقه مند کردن تمامی اقشار جامعه با هر سنی به این سریال

6-نشان دادن وفاداری عشق های نامشروع بیشتر از مشروع

7-استفاده از مانکن های ترکیه ای به عنوان نقش های اصلی برای معروف کردن این مجموعه (سمر و مهند)

در جایی خواندم مهند با بازی در یکی از سریال های ترکیه ای که خاص مردم عرب ساخته شده است منجر به طلاق تعداد زیادی از زنان عرب از شوهرانشان شده است و همین موضوع باعث تاسف است زیرا اینقدر این سریال مورد علاقه ی مردم است که صدای زنگ گوشی های موبایل به صدای تیتراژ این سریال تغییر کرده است و متاسفانه بدتر از آن این که یکی از سریال های تلویزیونی به نام پنجره که از شبکه ی 5 تهران در حال پخش است موزیک متن سریال عشق ممنوع را با تغییر چند نت ،موزیک متن سریال خودش قرار داده است و این جای بسی تاسف دارد که مسئولین فرهنگی و نظارتی کشور ما چرا دقت لازم بر نظارت بر این سریال ها را ندارند و به راستی  به کجا چنین شتابان هستند ؟!!آقای ضرغامی پرباری صدا و سیما برای دور کردن مردم ازشبکه های ماهوارهای پیشکش لطفا اجازه ندهید الگوی رسانه ی ملی ،شبکه های ماهواره ای باشد!

 

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 90 اسفند 1   در ساعت 8:21 عصر   بدست توحیدی


فرهنگ تربیتی و معاشرت اجتماعی پسرها در ایران..(برگزیده مجله پارس

ساعت 8 صبح است با موبایلش تماس میگیرم ،در راه است ،بعد از چند دقیقه با پدرش می آید.تعجب میکنم پدرش مدیر راهنمایی پسرانه است مگر نباید این ساعت سرکار باشد؟از او پیرامون این مسئله سوال میپرسم ،میخندد و میگوید هر روز پدرم 8:30 به مدرسه میرسد.سکوت میکنم و در فکر فرو میروم..

ساعت 9 صبح است ...کلاس اول...در میزند استاد در را باز میکند همینطور که مشغول نگاه کردن به صفحه ی موبایلش است بدون اجازه گرفتن از استاد با صدای بلند می گوید هر کس از کلاس بعدی جای منو گرفته بلند بشه با زبون خوش بره بیرون چون جای نشستن من نیست...بچه ها همه شکه شده اند به همدیگر نگاه میکنند ..استاد به او زل زده و انگار میترسد تذکر بدهد!!یکی از دانشجویان از ته کلاس داد میزند مزاحم درس ما نشو و او با لحنی توهین آمیز شروع به فحاشی می کند استاد از او خواهش میکند کلاس را ترک کند و او با بی تربیتی هرچه تمام برای آن دانشجو خط و نشان می کشد که بعد از کلاس به خدمتت میرسم ...

ساعت 11:15 است..کلاس دوم ...صدای ترکاندن آدامس یک نفر نظم کلاس را بر هم میزند ،استاد با ناراحتی تمام میپرسد چه کسی این کار را انجام داد ،پسری از ته کلاس اجازه میگیرد که استاد من بودم صدای قه قه ی دوستانش بلند میشودد،بزرگترین تذکر استاد به او ترغیب او به حذف کردن آن درس است!

ساعت 13 است...ساعت تفریح ناهار و نماز...راهرو ها پر است از پسرهایی که از نظر ظاهر هیچ شباهتی به مهندسین این مرز و بوم ندارند!مدل موها و ابروها ...دکمه های یقه باز...پیراهن های تنگ...شلوارهای مارک دار...کفش های رنگی ...و بیشتر از آن همین که هنوز نفهمیده اند اینجا دانشگاه است!

همینطور که این حرکات ناشایست و بی فرهنگی ها را از  مهندسین  این مملکت میبینم یاد صحبت های مادرم می افتم که همیشه میگفت کادر آموزشی بیشتر مدارس پسرانه به ایران خیانت میکنند چون آنقدر که نیاز است برای تربیت پسران در مدارس وقت نمیگذارند و بیشتر سرگرم کارهای زندگیشان حتی در محیط کار هستند هستند برای همین است که کارهای ناشایست پسران لااقل در دانشگاه بیشتر از دختران است و برای همین است که با وجود این همه افراد تحصیلکرده  مملکت ما آنطور که باید از نظر فرهنگ تربیتی و معاشرت اجتماعی پیشرفت نکرده است.

 

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 90 اسفند 1   در ساعت 4:47 عصر   بدست توحیدی


جشنواره ی موسیقی فجر و اطوارهای خوانندگان کشور

دست مسئولین فرهنگی کشور در بیست و هفتمین جشنواره ی موسیقی فجر در سالن همایش های برج میلاد درد نکند ..به راستی که گل کاشتند!!لطفا به طرز پوشش مردم حاضر در سالن و ادا و اطوارهای اجراکننده های برنامه دقت کنید!راستی کسی از مسئولین در سالن نیست؟!!!

کنسرت گروه آریان در پنجمین شب جشنواره

کنسرت موسیقی بنیامین در پنجمین شب جشنواره

کنسرت مازیار فلاحی

کنسرت بهنام صفوی در دومین شب

کنسرت محسن یگانه در دومین شب جشنواره

کنسرت احسان خواجه امیری اولین اجرای جشنواره 

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   یکشنبه 90 بهمن 30   در ساعت 9:23 عصر   بدست توحیدی


نقدی صریح بر رتبه بندی وبلاگ های در پارسی بلاگ(برگزیده مجله پارس

در ابتکاری زیبا و جالب پارسی بلاگ اقدام به رتبه بندی وبلاگها از نظر برگزیده شدن نوشته های وبلاگ نویسان در مجله ی پارسی نامه توسط دبیران آن نموده است و همین باعث شده حس رقابت بین عزیزان وبلاگ نویس بسیار زیبا شود چه بسا مشاهده شده که بعضی از دوستان وقتشان را به بیهوده نویسی و بطالت در محیط وبلاگی میگذرانند و این اقدام بسیار خوب باعث زیبایی و هدفدار بودن نوشته های وبلاگ نویسان شده است.

شاید قبل از این به این وضوح مشخص نبود نوشته های کدام وبلاگ به طور متناوب  در قسمت پارسی نامه برگزیده میشود و همین جای بسی قدردانی دارد ،اما نقدی محکم در ابتدای شروع شدن این طرح به دبیران و عزیزان مسئول ،وقتی بعضا وبلاگهایی که در رتبه های اول قرار دارند را مشاهده میکنیم باورمان نمیشود که فلان نوشته ی این وبلاگ که اصلا نه از نظر ادبی و نه از نظر زیبایی و مفهموم جایگاهی ندارند  برگزیده شده است و فلان شخص از نفرات اول مجله انتخاب شده است،به طور جد این پیامد را میدهم که اگر این روند ادامه یابد همین حس رقابت را بین نویسندگان کاهش خواهد داد.

پیشنهادی کوتاه برای دبیران وبلاگ نویس بهتر است در برگزیده کردن  هر نوشته ای که به نظرشان زیبا می آید به یکی دو نفر دیگر از دبیران هم مشورت کنند اینگونه حق کسی هم ضایع نخواهد شد .

انشاالله

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   پنج شنبه 90 بهمن 27   در ساعت 9:4 عصر   بدست توحیدی


چرا رهبر تنهاست؟!(برگزیده مجله پارسی نامه)

یادش به خیر دبیرستانی که بودیم همیشه به من میگفت خدا به فریاد کسی که با تو ازدواج می کند برسد چون خیلی اسراف میکنی!راست میگفت توقعم کمی بالا بود  و او همیشه متعادل.خیلی مذهبی و ولایتی دو آتیشه بود در صورتیکه من از ولایتی های معمولی بودم و به خاطر همین همیشه از جانب او سرزنش میشدم چون میگفت یک ولایتی مخلص باید همیشه در جامعه حضور داشته باشد. اما برایم عجیب بود  از همان موقع با اینکه به من تذکر میداد  در داشتن بعضی چیزها افراط میکرد مثلا چند دوربین عکاسی و فیلمبرداری داشت...دانشجو که شدیم هر دو ازدواج کردیم منتها او با مهریه سنگین و من با مهریه ی 14 سکه بهار آزادی.او از همسرش انتظار خرید یک خانه را داشت اما من حاضر بودم هر جایی زندگی کنم،مراسم ازدواجش که رفتم باورم نمیشد اینجا مراسم ازدواج یک دختر چادری مذهبی است که همیشه الگوی من بوده!پر بود از تجملاتی که اگر هم نبود هیچ مشکلی به وجود نمی آورد!هر جا میدیدمش کوهی از طلا به خودش آویزان کرده بود،ماهی یکبار خودش را ملزم میدانست به زیارت امام رضا برود من به او چیزی نمیگفتم ،قضاوت هم نمیکردم اما کاش همین هزینه ها را صرف کارهای خیر میکرد.دیگر از آن ریحانه ی ولایتی خبری نبود چون اعتقاد داشت خانه داری و درس وقتی برایش نمیگذارد در صورتیکه من هم درس داشتم و هم به خانه داری مشغول بودم  شاید آن سالها حضور معنا نداشت اما امروز حضور یک شخص ولایتی در جامعه از ارکان ضروریست.باورم نمیشد این همان ریحانه ای است که همیشه ساده زیستی را به من یاد می داد.

 چه شد که برخی از مذهبیون ما اینقدر گرفتار تجملات شدند و از همه مهمتر چه شد که مذهبیون ما به خودشان اجازه ی قضاوت کردن در مورد هر کسی را میدهند؟چرا فقط دینداری را به زیارت ائمه و نماز اول وقت و حجاب می دانند؟؟آیا حضور در جامعه یکی از ارکان دینداری نیست؟؟آیا نشان دادن عملی ساده زیستی به جای تذکر یکی از راههای بهتر کردن رابطه ها نیست

و بعد از این جریان ها تازه فهمیدم چرا رهبر تنهاست!!

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   پنج شنبه 90 بهمن 27   در ساعت 9:19 صبح   بدست توحیدی


به جز تهرانی ها فقط شهرستانی ها بدبختند!(برگزیده مجله پارسینامه)

امروز صبح مشغول دیدن سریال همسایه ها از شبکه ی آی فیلم بودم یادش به خیر...با این که برخی از برخوردهای این سریال من را رنجاند اما نسبت به سریال های جدید سرشار از مفهوم و اعتقاد بود . این سریال زوج های جوان اجاره نشینی  را به تصویر میکشد که در یک مجتمع آپارتمانی زندگی میکنند ..یک زوج جوان شهرستانی در پایان ساکن شدن بقیه اهالی به آنها میپیوندند و چون شهرستانی هستند پشت بام را برای زندگی خود انتخاب میکنند!!!این سریال در تمام قسمت های خودش حدود 5 دقیقه به ساده و به اصطلاح خنگ بودن خانم شهرستانی میپردازد که حتی از فهمیدن ساده ترین مسائل روز هم عاجز است..در بعضی از قسمتهایی که بقیه ی اهالی تهرانی با هم جنگ و دعوا دارند این خانم و آقای شهرستانی را نشان می دهد که چون ساده هستند و خیلی چیزها را نمیفهمند روابط خوبی دارند وگرنه اینها هم باید هر روز جنگ و دعوا داشته باشند .نکته ی قابل توجه در این سریال پایبندی خانم شهرستانی به کارهای خانه است ..خیلی ساده خانم های تهرانی این مجتمع هر روز غذای آماده میخورند ولی این خانم شهرستانی در حال غذا درست کردن است و در اواخر این سریال به دلیل رفت و آمد با تهرانی ها شوهرش را مجبور به درست کردن نیمرو میکند،اما نکته ی قابل توجه این سریال اجتماعی بودن تهرانی هاست که در تمام قسمتهای این سریال نشان داده که تمامی تصمیم ها و نظرات این مجتمع را خانم ها و آقایان تهرانی می دهند و حتی اجازه صحبت به این زوج شهرستانی را هم نمیدهند یا اگر این اجازه داده شود با خنده های موذیانه و تمسخرهای نا به جای آنها مواجه می شوند.در آخر این سریال  صاحبخانه که بعد از سی سال از آمریکا برگشته به آنها میپیوندد و شخصیت و وجه بالای این فرد را نشان میدهد که چون آمریکا زندگی میکرده از تمام اهالی این مجتمع عاقل تر است..

همینطور که شاهد این نکات ریز در این سریال بودم یاد بقیه ی مجموعه های تلویزیونی افتادم در همه ی آنها فقط شهرستانی ها گول میخورند،فقط لهجه ی شهرستانی ها مسخره میشود،فقط شهرستانی ها چادریند،فقط شهرستانی ها نماز اول وقت در مسجد میخوانند،فقط شهرستانی ها نذری میدهند ،فقط شهرستانی ها روابط اجتماعی پایینی دارند ،فقط شهرستانی ها در خانه های اشرافی به عنوان تمیزکار باغبان و حمِال انتخاب میشوند و از همه مهم تر فقط شهرستانی ها در این مجموعه ها به خانواده پایبندند که آن هم از بس ساده اند تحت تاثیر تهرانی ها به راههای بد کشیده میشوند و از آنها سو استفاده میشود و متاسفانه از همه بدتر به تصویر کشیدن یک ایرانی تازه از خارج برگشته است که از همه ی ایرانی های همان سریال بهتر و با فرهنگ تر است!!

به راستی نژاد پرستی ایرانی را چگونه تعریف میکنیم؟!!!

 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   چهارشنبه 90 بهمن 26   در ساعت 10:18 صبح   بدست توحیدی


ستایش چادری!!

فرودگاه مهر آباد ..جمعیت زیاد یکباره هجوم می آورند و من متعجب به آنها نگاه میکنم..چه شده ..اتفاق ناگواری افتاده؟..نگاهم را به آنطرف فرودگاه میدوزم ستایش را میبینم همان که با چادرش و برای حفظ شئونات میجنگید ..همان که با حفظ حجاب چون کوه استوار مانده بود ..فکرم را به فرودگاه برمیگردانم ..همه عکس میگیرند ..ستایش روسری اش را باز میکند..صدای فلش دوربینها و موبایل ها مثل پتک در سرم صدا میکند ..ششمین نفر را بازی میکند و همچنان استواری چادرش را به رخ همه میکشد ..او حافظ آرمانهای انقلاب است ..می ایستد چون میداند راهش درست است...دوباره فکرم را به فرودگاه بر میگردانم ...عکس گرفتن تمام شد من ماندم و من و به این فکر میکنم که چرا دختران ما الگوی دینی ثابتی در ایران ندارند !!! 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 90 بهمن 24   در ساعت 4:42 عصر   بدست توحیدی


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

 
________________
______
__
 
بازدید امروز : [245] ، دیروز: [115] ، کل بازدیدها:[841066]

استفـاده از مطالب این وبـلاگـ، در وبگاه های دیگر، با ذکر منبـع و البتـه حفظ امـانت، بلامانع می باشد.