پست قبل (+)

گوشی های 15 میلیونی «ورتو    »

گوشی های گرانقیمت کمپانی معروف     VERTU که اغلب به صورت سفارشی و دست ساز محدود تولید می شوند مشتریان خاص خود را دارد و به تناسب نوع سنگ ها و جواهرات و طراحی بکار رفته در آن قیمت های متفاوتی دارد که از 7 میلیون تومان آغاز می شود و تا 15 میلیون تومان نیز ادامه دارد    .

یکی از مدل‌های پرفروش ورتو با نام     AYXTA شناخته می شود که این مدل تنها گوشی تاشو ورتو است که صفحه نمایش آن ضدخش و صفحه کلید از یاقوت کبود و یا همان     sapphireساخته شده است. این مدل دارای دکمه خدمات خاص ورتو است که با اتصال مستقیم به دفتر ورتو در لندن و تایید مشخصات دارنده گوشی و نیز تایید شماره گوشی ، مالک آن تا یک سال می تواند از خدمات این کمپانی به صورت رایگان استفاده کند. این گوشی از امکاناتی همچون دوربین 5 مگاپیکسلی و ارتقای حافظه برخوردار است    .

از دیگر مدل های این برند می توان به سری گوشی های ascent اشاره کرد که چندین مدل را تاکنون وارد بازار کرده اما هم اکنون دو مدل 2010 و TI Ferrari آن در بازار ایران موجود است. صفحه نمایش کریستال TI Ferrari با 160 گرم وزن از جمله مشخصه های اصلی این سری از گوشی های ورتو است که باتری آن تا 5 ساعت برای مکالمه دوام می آورد و دوربین 3 مگاپیکسلی و حافظه 4 گیگابایتی و 9 میلیون تومان هم قیمت دارد.

قرمز باشکوه Dior با 35 میلیون تومان قیمت

کمپانی معروف Dior که به تولیدات لوازم آرایشی معروف است دو مدل از گوشی های خود را در بازار ایران عرضه کرده؛ دو مدلی که بسیار گران قیمت است و تنها معدود افرادی هستند که به دلیل نام این برند این گوشی ها را خریداری می کنند.

دو مدل برند دیور را گوشی های دیاموند و کریستال تشکیل می دهند که گوشی دیاموند دیور به صورت تاشو طراحی و تولید شده و دارای رنگ بندی های متنوع Glorious Red ، Glorious Black و pure white به معنای «قرمز باشکوه ، مشکی باشکوه و سفید» است.

این گوشی که با کریستال های کبود و با رنگ بندی متنوع تولید و طراحی شده دو سال گارانتی این کمپانی معروف را دارد و دارای صفحه کلید بسیار تخت و نازک است و با 125 گرم وزن حدود 35 میلیون تومان فروخته می شود.

لامبورگینی 11.5 میلیون تومانی Tag Heuer

از دیگر برندهای معتبر جهانی گوشی های لوکس و گرانقیمت در ایران می توان به برند Tag Heuerاشاره کرد که موفق به تولید اولین تلفن همراه هوشمند با پشتیبانی سیستم عامل آندروئید با طلای 18 عیار و بدنه تیتانیوم شده است.

دو مدل آن به نام هایAnniversary coffret و automobili Lamborghini با بدنه ضدخش و پشت چرم تولید شده و به بازار ایران ورود پیدا کرده است. از لامبورگینی Tag تنها در کل دنیا 1963 دستگاه تولید شده که فقط دو مدل آن در ایران باقی مانده و به فروش نرفته است و حدود 11.5 میلیون تومان قیمت دارد. دو مدل از گوشی های coffret که به نام های 46 و 752 شناخته می شود نیز 2.5 و 11.5 میلیون تومان قیمت دارند.

Gresso گوشی لوکسی از روس ها

برند Gresso مربوط به یک کمپانی روسی است که در بازار ایران خرید و فروش می شود. این مدل که مدل individual (خاص،منحصر به فرد)آن در سه رنگ بندی مشکی ، متالیک و قرمز وجود دارد حدود 6 میلیون و 500 هزارتومان است و اگرچه در ویترین مغازه ها و مراکز خرید موبایل دیده نمی شود اما در صورت سفارش متقاضیان به راحتی و در عرض کمتر از یک هفته به مشترکان ارائه می شود.

Gresso Luxury Phone از طلای 18 عیار و چوب سیاه آفریقایی 200 ساله ساخته شده است. این کمپانی قصد دارد مجموعه ای از 5 مدل از گوشیهای خود را به نام Black Aura Collection به بازار عرضه کند که طراح آن یک طراح معروف ایتالیایی خواهد بود.

در حال حاضر Gresso دو مدل گوشی از چوب سیاه آفریقایی به بازار عرضه کرده که یکی از طلای صورتی درست شده و به نام Gresso Black Wood Gold Edition معروف است و دیگری کاملا از چوب سیاه آفریقایی ساخته شده است. علاوه بر این ها Gresso مدل دیگری کاملا از طلای صورتی ساخته که به نامGresso Gold Phone معروف است.

Oro و Gold Edition نوکیا با طلای 24 عیار

کمپانی فنلاندی نوکیا مدل «اورو» را که دارای طلای 18 عیار سه گرمی با یاقوت کبود است به بازار ایران عرضه کرده است. این گوشی هوشمند یک میلیون و 500 هزار تومان قیمت دارد و همراه با روکشی از طلای 18 عیار، بهترین چرم دست ساز و صفحه کلید اصلی از جنس یاقوت کبود، صفحه لمسی کامل، ترکیبی از نهایت زیبایی و سبک و ظرافت است.

نوکیا گوشی لوکس دیگری نیز در بازار دارد و آن Gold Edition 8800 است که حدود 2 میلیون تومان قیمت دارد. این گوشی همان نوکیا 8800 است با بدنه طلایی (24 عیار)! قابلیت های این گوشی قابلیت های خیلی خاص نیست؛ یک دوربین SVGA و 5/0 مگا پیکسلی، 64 بایت حافظه داخلی، زنگ پولی فونیک 64 گانه، رادیو FM پخش کننده موسیقی، دستگاه ضبط صدا و 180 دقیقه زمان مکالمه. مدل طلایی یک جعبه مخصوص و داک مخصوص شارژ دارد.

در عرصه گرانترین ها کمپانی معروف فنلاندی نوکیا مشتریان زیادی را به خود اختصاص داده و در بازار ایران متمولان بسیاری را جذب کرده است .گوشی های لوکس نوکیا اغلب جزء سری 8 این برند محسوب می شوند که با داشتن صفحه کلید طلا و کار شدن جواهر بر روی آن با قیمت های میلیونی فروخته می شود.

تلاش چینی ها برای جذب پولدارهای ایرانی

از آنجا که این چینیهای چشم بادامی در هر بازاری حضور دارند و کالاهای کپی شده خود را به راحتی به فروش می رسانند از بازار گوشیهای گرانقیمت هم جا نمانده اند و کپی گوشیهای چند ده میلیونی دارای فلزاتی چون طلا و پلاتین و جواهرات و سنگ های گرانقیمت را به یک دهم این قیمت ها تولید کرده و به بازار ایران وارد کرده اند.

هم اکنون گوشی های کپی شده چینی از برندهای گرانقیمتی چون ورتو در بازار تهران و در رنج قیمت حدود یک میلیون تومان (با توجه به مدل، قیمت آن متفاوت است) فروخته می شود که سنگ های بهکار رفته در آن ارزشمند نیست اما از لحاظ شکل ظاهری در نگاه اول هیچ تفاوتی با نمونه اصلی آن ندارد.

باید توجه داشت فروشگاه هایی که گوشیهای لوکس را وارد بازار ایران می کنند محدود هستند اما در حال حاضر گوشی های چینی مشابه همین مارک ها به قیمت های پایین در مراکز بزرگ خرید و فروش گوشی بدون گارانتی عرضه می شوند. قیمت این نوع گوشی ها بنا به سلیقه فروشندگان تعیین و در اختیار مشتریان قرار می گیرد.

برخی از این گوشی های چینی که با مارک های مشهور ساخته شده اند با قیمت های گزاف در بازار عرضه می شود و برخی از فروشندگان با سوء استفاده از ناآگاهی خریداران، این گوشی ها را چند برابر قیمت واقعی به فروش می رسانند. فعالان بازار تهران معتقدند که مدلهای ورتو به دلیل شناخته شدن و ماندگاری در بازار گوشی های لوکس بیشترین متقاضی را دارد و بیشترین تقاضا مربوط به این مدل است.

این گوشی ها تا پیش از این در مراکز خریدی چون برج آرین میرداماد دیده می شد اما چندی است که نمایندگان برندهای دیگر به صورت سفارشی این نوع گوشی ها را به فروش می‌رسانند.

گفته می شود سود خوبی از فروش این گوشیها عاید فروشندگان فعالان این نوع گوشی‌ها می شود چرا که گوشی های لوکس نمایندگی خاصی ندارد و به همین دلیل قیمت های آن تا حدی به سلیقه فروشنده آن برمی‌گردد و قیمت ثابت برای آن تعریف نشده است

17 سال پیش زمانی که اندک افرادی از طبقه متمول جامعه گوشی های زمخت و سنگین وزنی را به نام موبایل در دست می گرفتند و در کوچه و خیابان برای مکالمه تلفنی از آن استفاده می کردند کمتر کسی فکر می کرد این کالای ارتباطی روزی آنقدر همه گیر شود که صرفنظر از طبقه و نوع نیاز افراد جامعه ، در دست تمامی مردم یافت شود و کودک و جوان و پیر ، یک ، دو و حتی سه گوشی با خود همراه داشته باشند    .

آن زمان ها شنیدن آنکه کسی در میان آشنایان و فامیل گوشی موبایل داشته باشد قدری تعجب آور و به نوعی غروربرانگیز بود و افرادی که این گوشی ها را می خریدند حداقل 2 تا 3 میلیون تومان برای آن هزینه میکردند و این شاید نه برای نیاز ارتباطی بود که بیش تر حس منحصر به فرد بودن را در ذهن تداعی می کرد    .

آن روزها گذشت و تلفن همراه به یکی از اعضای جدایی ناپذیر خانواده هر ایرانی تبدیل شد و هم اکنون به جرات می توان گفت در یک خانواده 4 نفره ایرانی، نه 4 سیم کارت که ممکن است 6 سیم کارت وجود داشته باشد اما همان حس منحصر به فرد بودن این بار در نوع دیگری نمود پیدا کرد و آن خرید شماره های رند موبایل بود که تفاوت میان اقشار ثروتمند جامعه را با اقشار متوسط و کم درآمد نشان می داد و میان آنها دیواری می کشید    .

شروع فروش شماره های رند موبایل را اپراتور اول در کشور کلید زد و با برگزاری مزایده، شماره های رند خود را به رقم های چند ده میلیونی به ثروتمندان جامعه که حاضر بودند برای داشتن یک شماره منحصر به فرد هزینه بسیاری بپردازند فروخت و دراین میان بازهم این دیگر اقشار جامعه بودند که انگشت به دهان تنها نظاره گر اخبار این خرید و فروش های میلیونی و یا شنیدن آن در محافل گپ و گفت بودند    .

البته زمانی که اولین شماره های رند تلفن همراه با قیمت‌های پایه میلیونی به مزایده گذاشته شد کمتر کسی تصور میکرد افرادی پیدا شوند که بابت یک سیم کارت و یک شماره این مبالغ را هزینه کنند اما زمانی که شماره رند 09127777777 حدود 57 میلیون و 777 هزار تومان و شماره 09122222222 حدود 42 میلیون‌و 222 هزار تومان به فروش رفت معلوم شد واقعا هستند کسانی که برای منحصر به فرد بودن حاضرند تا این حد هزینه کنند  .

اما باید بدانیم که منحصر به فرد بودن در کشور ما تنها در تصاحب شماره‌های رند خلاصه نمی شود و نمود بارز آن را می توان در خرید کالاهای لوکس فناوری اطلاعات و ارتباطات مانند گوشی های میلیونی مشاهده کرد.

گوشی های میلیونی برای میلیاردرهای تهران

به طور قطع عموم مردم فکر می کنند که بهترین و شیک ترین گوشی های موبایل را می توانند با قیمتی حداکثر تا یک میلیون تومان خریداری کنند و زمانی که یک گوشی یک میلیون تومانی را در دست می گیرند به حدی ذوق زده می شوند که فکر می کنند بهترین و جدیدترین و گرانترین گوشی موجود دربازار را از آن خود کرده اند اما کافی است سری به مراکز لوکس خرید گوشی موبایل بزنیم و پای صحبت فروشندگان این بازار بنشینیم، آنگاه متوجه می شویم میلیاردرهای ایرانی حاضرند به خاطر آنکه نامشان روی گوشی موبایلشان حک شود 120 میلیون تومان بپردازند!

به واقع هستند افرادی که گوشی های سفارشی برندهای معتبر دنیا را با قیمت 120 میلیون تومان می خرند و تنها دلیل آن را هم که اگر ازشان بپرسید می شنوید که روی این گوشی ها نام اختصاری دارنده آن درج شده و دارای روکش هایی از طلا و مزین به سنگ ها و جواهرات قیمتی مانند الماس است. به گفته فعالان بازار موبایل، گوشی های میلیونی و لوکس موبایل که توسط برندها و شرکت های مطرح دنیا تولید می شود از حدود 4 تا 140 میلیون تومان در بازار ایران یافت می شود و کافی است متقاضی این نوع گوشی ها گوشی مورد نظر خود را انتخاب کرده و به فروشندگان بازار سفارش دهد.

این گوشی ها ظرف کمتر از یک هفته وارد کشور می شود و متقاضی می تواند آن را در اختیار بگیرد چرا که اکثر فروشندگان گوشی های لوکس این گوشی ها را در ویترین نگاه نداشته و بیشتر به صورت معدود و سفارشی وارد بازار می کنند. البته هستند افرادی نیز که این گوشی های لوکس و چند ده میلیونی را به صورت شخصی و پس از برگشت از مسافرت به کشورهای دیگر با خود به ایران می آورند.

گوشی های میلیونی انواع و اقسام متفاوتی دارند و اگرچه مشتریان بسیاری ندارد اما به دلیل یکی از ویژگی های اخلاقی ایرانیان که به چشم و هم چشمی و مصرف گرایی تعبیر می شود این گوشی ها در ایران طرفداران بیشتری دارد تا در کشوری مانند انگلیس که خود تولیدکننده یکی از بزرگترین برندهای این بخش است.

موبایل هایی مزین به طلا، الماس و یاقوت

فروشندگان بازار موبایل، اصلی ترین خصیصه گوشی های اعیانی را پوشش بدنه آن که از طلا و الماس است می دانند که توجه میلیاردرهای ایرانی را به خود جلب می کند. دانه های رنگی الماس های تعبیه شده در این گوشی های زیبا باعث شده تا کسانی که به داشتن کلکسیونی از بهترین ها علاقه وافری دارند بهای زیادی بابت آن بپردازند. همچنین سنگ هایی چون الماس، یاقوت کبود و برلیان پوشش بیشتر این گوشی ها را تشکیل می دهند.

این درحالی است که این گوشی های گران قیمت که تنها پولدارترین های ایران را به خود جذب کرده از امکانات پیشرفته و خاصی در برقراری مکالمات بهره‌ نمی برند. گوشی های منحصر به فرد و لوکس که تقریبا همگام با بازارهای جهانی ورودش به ایران نیز محدودیتی ندارد از دو وجه قابل بررسی هستند؛ اول آنکه برخی ازاین گوشی ها ساخت کمپانی های معروفی هستند که گوشی های لوکس وارد بازارمی کنند که از این نوع می توان به گوشی های تولیدشده از کمپانی «ورتو» کشور انگلستان اشاره کرد.

اما کمپانی های معروف دیگری هستند که کالاهایی مانند پوشاک و لوازم آرایشی تولید می کنند و برای آنکه از این بازار پرسود و جذاب عقب نمانند گوشی هایی که اغلب به کارخانجات تولید گوشی سفارش می دهند را با نام کمپانی معروف خود که اغلب در زمینه مد فعالند به بازار عرضه می کنند که دراین زمینه می توان به گوشی های کمپانی «دیور» اشاره کرد.

البته در این میان تولیدکنندگان اصلی گوشی های موبایل مانند نوکیا و سونی اریکسون نیز بیکار ننشسته اند و سهم خود را از این بازار جذاب و لوکس تا حدی در اختیار دارند. این کمپانی ها نیز گوشی های جواهرنشان تولید و به بازار مصرف وارد می کنند.

فعالان بازار معتقدند که در حال حاضر گوشی برند انگلیسی «ورتو» هم به دلیل معروف بودن و هم به دلیل داشتن سابقه چندین سال فعالیت در این بخش بیشترین طرفدار را به خود اختصاص داده و یکی از پرفروش های این بازار محسوب می شود که در چند مدل متفاوت با توجه به صفحه کلیدهای به کار رفته در آن به فروش می رسد که گوشی های لوکس و گرانقیمت از این کمپانی انگلیسی در 72 کشور جهان عرضه می شود.

 پست بعد(+)

  پنجمین طرح ملی وبلاگ نویسی بوی سیب با محتوای عاشورایی در استان قم به همت رادیو معارف و همیاری نهادهای فرهنگی طی محرم و صفر 1433 (آذر و دی 1390) در دو بخش اصلی و جنبی با حضور دکتر لاریجانی ریاست مجلس شورای اسلامی ،دکتر حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ،دکتر صوفی معاونت صدا،  با تقدیر از برگزیدگان این دوره به کار خود خاتمه داد.

بر خود میبالیم که جناب آقای محمد عابدینی یکی از نویسندگان وبگاه بر و بچه های ارزشی از افتخار آفرینان و برگزیدگان این مسابقه بودند .ایشان توانستند در بخش اصلی و در قسمت ریز نوشته های عاشورایی رتبه دوم را کسب کنند. سفر سوریه گوارای وجودتان (+)

ظاهرا، طراحان مد هم دیگر بریده اند و مانده اند که چه طراحی کنند تا بتوان آنها را راهی سالن های مد کرد. دلایل این فرضیه را می توانید در تصاویر زیر که اخیرا از نمایش هفته ی مد در پاریس با عنوان "مردان و زمستان 2012" تهیه شده، ببینید. برای من که نه تنها تعجب آور بلکه بسیار مضحک و تکان دهنده بود؛ برای شما چطور ؟آیا شما به عنوان یک مرد حاضرید برخی مسائل اخلاقی را زیر پا بگذارید و چنین لباس هایی را تن کنید؟به راستی چرا کشورهای به ظاهر متمدن ابهت و غیرت  مردانه را زیر سوال میبرند ؟!

اخیرا موضوع داغ اصغر فرهادی و جایزه ی او نقل محافل مذهبی و غیر مذهبی است...منتقدین طبق معمول نقد میکنند و سوژه برداران غربی و داخلی از این موضوع سودهای بسیاری میبرند ..اینکه دو دستگی بین مردم ما روز به روز مشهود تر میشود و همین نکته موضوعی است که باعث نگرانی بسیاری از روشنفکران مذهبی شده است و همیشه عده ای نه تنها غیر مذهبی بلکه مذهبی نما وجود دارند که بر این تفرقه ها و سو استفاده ی رسانه های خارجی دامن میزنند .

اخیرا بی بی سی فارسی اقدام به ساخت مستندی به نام مداحان ایران و بدعت گذاری هایشان در فرهنگ عاشورایی نموده است که اگر چه شاید به مذاق خیلی از دوستان خوش نمی آید اما مستندی است که شاید ما انتظار داشتیم  رسانه ی ملی جمهوری اسلامی ایران  قبل از بی بی سی اقدام به ساخت آن میکرد..متاسفم که برخی از مذهبی نماهای امروز فقط و فقط اقدام به امر به معروف و نهی از منکر بین افراد غیر مذهبی می نمایند ...بعضی از موضوعات غیر دینی  را آنقدر سیاسی میکنند که باعث کناره گیری عده ای حتی از دین به خاطر تند روی زیاد میشود اما در مورد خیلی از مسائل سیاسی بی اهمیتند.

 این مستند ابتدا صحنه هایی از عزاداری های سال 42 و سپس چند سال بعد از آن که اولین بدعت گذار مداحی ها در تاریخ ایران را نشان داد که همین بدعت گذاری وی باعث شد بسیاری از روحانیون و مذهبیون اعتراض کنند و همین موضوع  3 سال طرد شدن او از محافل روضه و عزاداری به همراه داشت در ابن قسمت بی بی سی سعی در نشان دادن وحدت بین مذهبیون 40 سال قبل و عدم وحدت بین مذهبیون حاضر را داشت..پس از آن مداحی های دوران جنگ و جبهه را به تصویر کشید..زیبایی این مداحی ها هنوز که هنوز هست جبهه ر برای ما تجسم میکند...سپس سیر تغییر همین مداحان جبهه را سالهای پس از جنگ نشان داده آنها زحمت کشیده و روی همان مداحی های دوران جبهه موسیقی ریتمیک قرار داده بودند...پس از ان سراغ همین مداحی های اخیر برخی از مداح نماهایی رفته بود که خودشان را به قیافه ی بسیجی ها و افراد مذهبی درمی آورند تا آبروی نظام ومملکت و بسیجی ها را ببرند..هدف از این مستند  مداحان معروفی بود که شاید خیلی از خوانندگان همین نوشته و یا حتی خیلی از مذهبی هایی که فقط موسیقی را حرام میدانند و تمام وقتشان را در حال گوش دادن به مداحی های اینها و منتظر جدیدترین آلبوم ها یشان هستند از طرفداران پر و پا قرصشان هستند..مداحانی که از سبک خوانندگان غربی استفاده میکنند تا جوانان نقل مجالسشان شوند و گاهی فراتر از خوانندگان هم قدم میگذارند تا جایی که صورتهای مراسم های انها نشان از مراسم های شیطان پرستان و مجالس راک و متال دارد و به قول خودشان جذب حداکثری انجام می دهند جالب اینجاست که اخر تمام مجالسشان به امام و رهبر و پایداری نظام دعا میکنند!در صورتیکه رهبر عزیز انقلاب در سخنان خودشان این مداحان را مورد نقد قرار میدهند و بارها اعلام کرده اند که راضی به این مراسم ها نیستند!به راستی چرا امروز مذهبیون و روحانیون ما در مقابل  این بدعت گذاری ها سکوت کرده اند و مانند همان 40 سال پیش برخورد نمیکنند آیا این موضوع را تندروی میدانند؟

 مورد دیگری که توجه من را حین دیدن این مستند جلب کرد نشان دادن زنان در این مراسم ها بود در صورتیکه این مستند هیچ ربطی به پوشش زنان در ایران نداشت ولی همین موضوع نشان میداد که از بدحجابی زنان ایرانی چه قدر سود میبرند ...سال 40 در صحنه هایی زنان چادری را نشان میداد که حجاب کاملی داشتند کم کم صحنه های ظریفی از  زنان در دوره های رفسنجانی  و خاتمی را القا کرد(از نوع پوشش زنان متوجه شدم مربوط به آن دوره هاست) زنان و مردان را نشان میداد که به تفریح پرداخته بودند قلیان میکشیدندو میرقصیدند و ... و بعد از آن به حجاب زنان حاضر پرداخت حجابی که چیزی از آن نمانده بود

مسئولین فرهنگی این موضوع واقعا نیاز به پیگیری و تسریع در عمل دارد به خاطر انقلاب و نظام هم که شده یکبار به هوش باشید!!!

وقتی خبر ترور استاد احمدی روشن از تلویزیون پخش شد ناخود آگاه اشک در چشمانم حلقه زد،یاد کودکی ام افتادم ...آن روز سرد زمستانی که یک سوال از کودکان آیندشان را رغم میزد مثل روز این فاجعه که شهادت یک پدر آینده ی کودکش را رغم میزند...

اون روز خاله سهیلا بعد از اینکه نقاشیهامون رو کشیدیم برای همه ی مادران دست خطی داخل دفترچه یادداشتها  نوشت...چون ما سواد نداشتیم نمیتونستیم بفهمیم برای مادرهامون چی نوشته!و من ذوق زده از اینکه از قضیه باخبر بشم از سرویس پیاده شدم و سراسیمه به سمت مادرم دویدم..

مامان ..مامان ..خاله داخل دفترچه چی نوشته شده..

و مادرم به من گفت  از فرزندان خود بپرسید که در آینده قصد دارند چه کاره شوند ؟خیلی خوشحال بودم که یک روز بزرگ میشم ...عین آدم بزرگها درس میخونم ..خوشحال بودم از اینکه یه روز همه ی مهدکودکی ها بزرگ میشیم و میتونیم وطنمون رو بسازیم اما خبر نداشتم...

فردا صبح من و هما و ناهید طبق معمول زودتر از همه به کارگاه نقاشی رسیدیم و اولین سوالمون این بود؟!راستی فکر کردی میخوای چیکاره بشی؟!

هما:آره من دوست دارم همه بهم بگن خانم دکتر

ناهید:من همیشه دلم میخواست خونه بسازم ،مهندس عمران بشم

و من از همان روز اول تصمیم گرفتم مهندس بشم یه خانم مهندس برق فقط به خاطر آینده ی ایران !!

از کودکی تصمیم گرفتیم چه کاره شویم و همان شد هما دانشجوی پزشکی است ..ناهید رتبه اول عمران دانشگاه و من دانشجوی برق ..آن روز نمیدانستیم اما امروز فهمیدیم شهادت دانشمندان جامعه را بیدار تر خواهد کرد.آنها میروند تا ایران بماند و نسل بعدی ایران را پرغرور تر از دیروز بسازند.

دیروز،امروز و فرداهای روشنی دیگر از کودکان این سرزمین سوال پرسیده خواهد شد ...و آنها همه به افتخار سربلندی ایران و کوری چشم دشمنانش درس خواهند خواند.

در آینده ای نه چندان دور در مهدکودک از فرزند خردسال شهید احمدی روشن که روزی ادامه دهنده ی راه پدر خواهد شد  خواهند پرسند و او پاسخ خواهد داد مهندس شیمی!

سریال تا ثریا ظاهرا پرطرفدار تر از شیدایی است البته صرفا به خاطر برخی از بازیگرنماهایی که در اون ایفای نقش میکنند

من فقط دو قسمت از این سریال رو دیدم(کاری که همیشه انجام میدم یک قسمت متمایل به اول و یک قسمت متمایل به آخر سریال) و متاسفانه همون دو قسمتی رو دیدم که نباید میدیدم

قسمت اول مشاهده شده:جوان ترین پسر سریال (پسر ثریا خانم)که ظاهرا دبیرستانی است عاشق دختری شده و با او رابطه برقرار کرده.از قرار این موضوع رو برای خواهرهای گرامیشون تعریف میکنن  و در ادامه توضیح میدن که  میخوام این موضوع رو رسمی کنم و با پدر و مادر دختر صحبت کنم  خواهران محترم پس از ذوق بسیار از این کار خدا پسند برادرشون زحمت میکنند و مخالفت میکنند که ای بابا رسمی چرا؟دنبال دردسر میگردی؟برو حالتو بکن(البته این جمله به دلیل قبیح بودن و بد آموزی در این  سریال به کار نرفته و بنده اضافه کردم)

قسمت دوم مشاهده شده:پسر شوهر دوم ثریا خانم برای اعتراض به اینکه چرا ایشون ادعای ارث و میراث کرده به ایشون مراجعه میکنه و دختر ایشون از روی کنجکاوی گوشی آیفون رو برمیداره و میفهمه که مادرش ازدواج مجدد کرده...خلاصه همین دخترخانمهایی که زحمت کشیدند برادرشون رو راهنمایی به کار غیرشرعی کردند همراه با همون برادر بر سر مادر داد و فریاد میکنن که چرا اینکار رو کرده ،به هم میریزن...یکی دو عدد غش و سر درد که به طور معمول در سریال های ایرانی به کار میرود صورت میگیره و همون دو خواهر بزرگوار به خاطر این کار مادر از دست میرن پسر بزرگوار هم که خودشون به قول معروف بله !!!مادرشون رو نمیبخشن و شب تا صبح هم گریه میکنند که مادر تو چرا کار شرعی کردی؟خوب بیا تو هم با ما باش.

خوب حالا نوبت به درد و دل با مردگان میرسه و آقا پسر تشریف میبرن سراغ قبر پدر مرحومشون...خدا رو شکر که همیشه در سریال هامون به جای اینکه نشون بدیم همیشه به زیارت اهل قبور میریم .نشون میدیم که طرف یادش میره برای چی اومده زیارت اهل قبور و فقط داره حدود 10 دقیقه گرد و غبار و گلهای روی قبر رو پاک میکنه!!که مخاطب فکر کنه ایشون 1 سالی هست سراغ قبر نزدیکش نیومده

خوب یکی نیست به آقای مقدم بگه برادر یک مقدار فرصت سریال و فیلمسازی رو به دیگر کارگردان ها هم بدید.. خودشون و همسرشون و اخیرا هم پسرشون تمام سریال ها و فیلمها رو پشت سر هم میسازند برای همین اگر سریالهای این خانواده ی موفق رو دنبال کنید در همه ی سریال ها یکی دو مورد دوستی دختر و پسر...چند عدد مرده همراه با قبر کثیف...یکی دو نفر چادری که هیچ وقت حرفشون رو هیچ کس گوش نمیده ...و رویا پردازی های مسخره وجود داره.

پیشنهاد من به آقای ضرغامی...ملت ما سریال متنوع نمیخوان اما لااقل به خاطر دل مخاطبین هم که شده تنوع در کارگردانها ایجاد کنید که یک کارگردان از یک فکر در چند سریال استفاده نکنه

صدا و سیمای جالبی داریم

یاد گذشته به خیر اون پیام بازرگانیه رو میگم صاایران هر روز بهتر از دیروز!!!!!!(دینگ دینگ)یک تیک سبز هم میزد کنارش!ای بابا این جریان فتنه ی سبز رو از کی در صدا و سیما برنامه ریزی کرده بودند ها

بگذریم بریم سراغ نقد صدا و سیما  اونقدرم نقد پذیره که کیفیت برنامه هاش داره بهتر میشه.در هیچ کجای فیلمها و سریالهاشون که نبوغ دیده نمیشه اما خدا رو شکر خوب از انحرافات برای زیباتر و جذاب تر شدن برنامه هاشون اونم از نظر بعضی ها استفاده میکنند.

امروز بعد از ظهر بعد از اندی سال گفتم خوبه پیامهای بازرگانی رو ببینم جالب بود! بچه در آغوش ذرت پدر بود و ماهی که مادر بچه بود روی تخت بیمارستان استراحت میکرد آخه بنده خدا تازه زایمان کرده بود! آقای پدر فرمودند خدا رو شکر قیافش به من رفته و فرم و اندامش به تو .آخرش هم دوبلر زحمتکش فرمودند پفیس محصول مشترک ذرت و ماهی

پیش خودم گفتم ای بابا باز هم سخت گرفتی بذار آزاد باشن این که بد نیست..متحجر نباش یک مقدار روشنفکر باش!

تصمیم گرفتم این بار برای اولین بار یکی از سریالها رو دنبال کنم و شیدایی رو  انتخاب کردم ..خوشم اومد بالاخره یک دختر مذهبی رو با شخصیت و تحصیلکرده نشون دادن ..جریان سریال ادامه داشت تا امشب عروس خانم مذهبی ما با لباس سفید عروس در حال دویدن بودند و از این طرف اتوبان به اون طرف اتوبان با آقا داماد صحبت میکردند داماد فریاد میزد :من بهت دروغ نگفتم عروس خانم میگفت:طاها من تحمل دروغ رو ندارم زن زندگی تو از دروغ متنفره میترسه خواهش میکنم به من دروغ نگو ..10 دقیقه ی فیلم دقیقا این دو بنده ی مومن خدا داشتند از اینطرف به اونطرف حنجرشونو پاره میکردند به خودم گفتم یعنی به عقل کارگردان نرسیده اینها کنار هم برن و با هم صحبت کنند؟؟خدایی نکرده ماشین زد بهشون جواب بابا مامانهاشونو کی میده؟

بگذریم .. ماشینها هم خیلی راحت در حال تردد بودند و هیچ کس اصلا نیم نگاهی هم به عروس خانم نمیکرد اصلا چه معنی داره به زن مردم نگاه کنند ایشون که با حجابه !!!!

خلاصه بعد از کلی اوقات تلخی تصمیم گرفتیم اندی سال بعد بیننده ی تلویزیون باشیم شاید صاایران شد!

با عرض پوزش از خوانندگان گرامی به خاطر نشر چنین تصاویری

در عصر تمدن و مدرنیته متاسفانه شاهد افول انسانیت هستیم

قبلا هم در یکی از پستهایم تصاویری از چنین اعمالی قرار داده بودم

بد نیست نگاهی گذرا داشته باشیم به گذشته تا کنون

ظهور تمدن و افول انسانیت