سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • + به بعضی ها باید گفت *نقد می‌کنی یا نق می‌زنی؟!*انتقاد کردن این است که شما یک نقطه‌ى منفى را پیدا کنید، با تکیه‌ى بر نقطه‌ى مثبتى که وجود دارد، آن نقطه‌ى منفى را نشان بدهید و مغلوب کنید.اما نق زدن یعنی آدم یک نقطه‌ى منفى را بگیرد، همین طور هى بنا کند آن را تکرار کردن.
  • + "آخوند خراسانی از آقای نخودکی خواست که او را موعظه کند. آقای نخودکی گفت: آقای آخوند گفت مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم. ولی مرنج یعنی چی ؟ چطور میتوانم ناراحت نشوم. مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده چطور نباید برنجم؟ اقای نخودکی گفت: علاج آن است که خودت را کسی ندانی. اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی رنجی. "
  • + دقت کردین !؟ قصه‌ها واسه ” بیدار کردن ” آدما نوشته شده اما ما واسه ” خوابیدن ” ازشون استفاده می‌کنیم !
  • + خدا نکند برسیم به جایی که برایمان* « از دست دادن »* از *« دست دادن »* عادی تر شود ...
  • + بیچاره *گل فروش* تنها کسی است که،وقتی با *گل* وارد خانه میشود همه *غمگین* میشوند...
  • + بوی *دود* می آید به گمانم جمـــــاعتی پای *دنــیــــــآی مجآزی* می سوزانند عمــــــــــر خویش را!!! مارو میگه هااا :(
  • + موشی در خانه صاحب مزرعه تله موشی دید. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد! ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید. از مرغ برایش سوپ درست کردند. گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند. گاو را هم برای مراسم ترحیم کشتند! و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد!:)
  • + مو سر زمین بودم *با تراکتور* - بعد جنگ رفتم سر همو زمین *بی تراکتور *( عباس در آژانس شیشه ای )
  • + گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن! به رفتن ک فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی… میخواهی بمانی، رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی! این بلاتکلیفی خودش کلــــی* جهنـــــــــــــــم* است
  • + دعای باران چرا؟ دعای صبر بخوان این روزها دلها تشنه ترند تا زمین خدایا کمی صبر ببار

فرهنگ، مهم مهجور در نهادها

 

مدتیست که مرکز توسعه فن آوریهای دیجیتال اقدام به ساخت آگهی های آموزشی و تربیتی بسیار مفید در خصوص نحوه ی استفاده از تجهیزات و فن آوری های دیجیتال مثل اینترنت، کامپیوتر و موبایل می نماید که انصافاً نمی توان بدون تقدیر از کنار آنها گذشت. در این آگهی ها هم به مسائل بهداشت روح و روان و هم به سلامت جسمی افراد و هم به حفظ حریم و حرمت خانواده توجه می گردد.
مواردی که در این آگهی های آگاهی افزا به آن ها اشاره می شود، متأسفانه تاکنون بسیار مغفول مانده بودند و انسان حسرت می خورد که چرا وقتی می توان چنین موثر و مفید کار فرهنگی نمود، ارگانها و نهادها از آن غافلند. آیا جای خالی برنامه های اینچنینی در زمینه ی فرهنگ سازی نماز، عفاف و حجاب، آثار ماهواره، احترام به پدرومادر، نحوه ی تعامل با همسر و فرزند و همکار و همسایه، موارد مرتبط با جامعه ی کارگری و کارفرمایی و افزایش ظرفیت سیاسی و اجتماعی و ورزشی در افراد، اهمیت ورزش و تغذیه مناسب و.... خالی نیست؟! چرا هر نهاد و وزارت خانه به این مقوله ها اهمیت به سزایی نمی دهد و اگر هم چنین چیزهایی می بینیم، معمولاً موقتی و زودگذرند، یک نمونه اش برنامه های خوبی که چند سال پیش مشترکاً توسط وزارت کار و سازمان تأمین اجتماعی در خصوص حفظ و صیانت از نیروی کار به صورت انیمیشن در مدت کوتاهی از رسانه ی ملی پخش شد و متأسفانه زود هم متوقف شد. آیا کسی هست که ارتقای ایمنی جاده ای و کاهش تصادفات را نتیجه ی فرهنگسازی مناسب پلیس با استفاده از ابزارهای رسانه ای نداند؟!
آیا تمام ارگان ها و نهادهای حتی غیر فرهنگی نمی توانند بخشی از مشکلات خود را با کارهای مفید فرهنگی رفع نمایند؟! مثلاً آیا نمی توان احتکار را با کار رسانه ای تقبیح نمود و یا این که مردم را به تکلیف خود در هنگام مشاهده ی احتکار آشنا کرد؟! آیا نمی توان مثلاً با کار فرهنگی مردم را توجیه کرد که در هنگام گرانی کاذب و موقت یک کالا بهترین کار برای کاهش سریع قیمت آن کالا، روی آوردن به محصولات جایگزین است؟! مثلاً این که به جای خرید مرغ با صف های طولانی، برای مدت کوتاهی از سایر محصولات پروتئینی از قبیل ماهی یا گوشت و یا حبوبات استفاده نمود؟!
آیا مسئله ی مهمی مانند علاقمند کردن کودکان و نوجوانان به نماز و حجاب و عفاف نباید جایگاهی برای کارهای فرهنگی اصیل و نفیس باشد؟! آیا تقبیح مفاسد اداری اعم از ارتشا، پارتی بازی و ... نباید از طریق رسانه دنبال شود؟! آیا مثلاً وزارت اطلاعات نمی تواند از نقش گزارشهای مردمی در کشف و برخورد با معضلات امنیتی در رسانه ملی پرده برداری کند؟! آیا نمی توان در حوزه ی هر وزارتخانه یا نهادی مثال های اینچنینی زد؟!
براستی آیا هر وزارت خانه، ارگان و قوه از ابزارهای رسانه ای برای حل معضلات اجتماعی و فرهنگی کشور استفاده می نماید؟! آیا لازم نیست که رویکرد فرهنگی واقعاً در مسئولان ما جاری باشد؟! آیا بهترین راه برای حل اساسی مشکلات که همان کارهای فرهنگی است، جایگاهی در برنامه های مسئولان دارد؟!
خوب است که همه ی نهادها و ارگان ها از مرکز توسعه فن آوریهای دیجیتال و پلیس و سایر نهادهای فعال در استفاده از فرهنگ سازی در حوزه ی رسانه الگو بگیرند و خوب است که این مسئله، گلوگاهی باشد برای توبیخ و تشویق مدیران از سوی وزرا، روسای قوا و ارگانهای نظارتی تا اینچنین مقولاتی را به صورت جدی از زیر مجموعه های خود طلب کنند و البته برای آن بودجه گذاری شود، چگونه است که تمام ارگانهای دولتی مکلف می شوند درصدی از بودجه ی خود را صرف آثار هنری نمایند اما پرداختن فرهنگی به وظایف اصلی نهادها مغفول و بی بودجه مانده است؟!
پیشنهاد: با توجه به اهمیت فرهنگسازی در تمام حوزه ها، پیشنهاد می گردد:
1- برای تمام نهادهای دولتی با توجه به ماهیت فرهنگی بودن یا نبودن آنها، بودجه ای برای فعالیتهای فرهنگی و رسانه ای تعیین گردد و هزینه کردن مؤثر این بودجه به شدت مورد نظارت قرار گیرد.
2-  تمام وزارتخانه ها و نهادهای مهم قوا، معاونت و یا اداره ای مستقل تحت نظر بالاترین مقام آنها نهاد یا وزارتخانه داشته باشند تا مستقلاً به مطالبه ی برنامه های فرهنگی از معاونت های اصلی و اجرایی نمودن آنها بپردازد.
3- ارگانهای نظارتی و به خصوص مجلس همانطوری که در خصوص وظایف سنتی هر وزارتخانه نظارت دارند، مسئله ی فرهنگسازی را برای هر وزارتخانه مطالبه نمایند و صحن علنی مجلس و یا حداقل کمیسیونهای تخصصی را محلی برای پرس وجو در این خصوص نمایند.
4- رسانه ی ملی با رویکرد اقتصادی به کارهای مرتبط با فرهنگسازی مواجهه نکند و با مطالبه ی سنگین حق پخش در خصوص این پیامها موجب محدودیت و مهجوریت اینگونه امور نگردند. 
5- مسؤلیت کارهای فرهنگی به افرادی که واقعاً رویکرد فرهنگی دارند سپرده شود و از هرگونه غیر تخصص گرایی و سیاسی بازی در عزل و نصب در این حوزه پرهیز گردد.
6- هر وزارتخانه برای خود یک خط مشی کامل و مستقل فرهنگ تعریف نماید و اجرا و پیگیری آن را تحت مسئولیت جایگاه های مشخصی قرار دهد.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   چهارشنبه 91 مرداد 11   در ساعت 1:18 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


خطاب با دلسوخته ی میانمار

یکی از دوستان عزیز مطلبی نوشته است با این عنوان که "اگر مسلمانی اینست نمی خواهم" و مطلبشان هم در مجله ی وزین پارسی بلاگ هم برگزیده شده است؛ اگر چه این مطلب از یک دلسوختگی مقدس سرچشمه می گیرد اما به خاطر این قسمتش مورد انتقاد حقیر است که عیناً آن بخش را تقدیم می کنم:

"...آیا اینست مسلمانی؟
نه نه نه من مسلمان نیستم
چون زنده ام
چون زنده ام
چون زنده ام
وقتی دیدم ومیبینم جنازه ها ی مسلمانان میانماری را ...
هنوز غم من غم مرغ است
امروز ، دیروز ،....
فردا کیلویی چند خواهد بود؟
شرم باد بر من 
وقتی تورا میکشند ومن برسر قیمت مرغ چونه میزنم
ننگ باد بر من
وقتی تورا به آتش میندازند 
وقتی قطعه قطعه ات میکنند
وقتی ....
نه ، من مسلمان نیستم
که اگر بودم یادم نمیرفت که فرمود:
اگر بمیری ایرادی نیست
اگر بشنوی
که خلخالی را از پای زن مسلمانی بیرون کشیده اند...."

دوست عزیزم! وقتی شما انتقادی را که فراگیر مردم کشورت است مطرح می کنید و یا پیشنهادی را که می تواند یک مشکل همه گیر را حل کند، فارغ از این که شما می خواهید چه مشکلی را حل کنید، شما در جنگ نرم علیه استکبار گام نهاده اید. وقتی که قیمت مرغ از یک سو موجب نارضایتی مردم کشورت به خصوص آن طبقه ی ضعیف که همواره حامیان اصلی انقلاب بوده اند می شود، وقتی می بینی همان قیمت مرغ بهانه ای برای حملات ناشی از کینه ی شتریشان می شود، آنگاه این انقلاب مقدس است که مظلوم واقع می شود و این انقلاب نور دیده ی تمام مسلمانان و آزادگان عالم است، اگر ضعیف باشدو از آن دود گرانی و تفرقه و مشکلات اجتماعی و دلسردی مردم بالا برود، پشت مظلومین عالم است که می شکند، پشت همان میانماری و امثال میانماری هایی که هنوز مورد هجمه واقع نشده اند. دوست من! دلسوختگی برای میانمار و تمام مظالم عالم چه آنچه بر مسلمانان و یا حتی آنچه بر غیر مسلمانان میرود، این نیست که شما همه چیز را زمین بگذاری تا برای آن مشکل تلاش کنید و یا حتی فقط گریه کنید! این نیست که غم خانواده و ملت و کشور و انقلابت را فراموش کنی تا فقط و فقط در غم میانمار مسلمانیت را اثبات کنی، اکنون و امروز نیست که فقط به مسلمانان جهان ظلم می شود، همواره مسلمانان مورد ظلم و ستم و دشمنی کینه توزان بوده اند و دیروز در هند و بوسنی و چچن و چین بود و امروز در میانمار و بحرین و عربستان ویمن و ...، دوست من سیره ی اهل بیت هم این نبوده است که با یک غم، دغدغه های دیگر را فراموش کنند، سیره ی رهبران خودمان هم جز این است که دیدید امام خامنه هم مسائل خارجی و هم ریزترین مسائل داخلی را مورد توجه دارند و البته هر کاری که از دستمان برمی آید باید انجام دهیم و باید ناراحت و نگران هم باشیم و البته آماده! که اگر لازم دانستند و امکانش مهیا شد، حتی از جان هم مایه بگذاریم، اما نه این که غم فقرا و گمراهان و بیکاران قوممان را نخوریم و یا غم انقلاب عزیز را نخوریم، یا این که نگران سوءاستفاده ی دشمنان اسلام از مشکلات کشورمان نباشیم و یا غم مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی این کشور را فراموش کنیم! دوست من بر من ببخشای این مطلب صریح را ولی بعضی وقتها حواسمان باشد که از اهل بیت هم جلو نزنیم، حضرت علی ع در ادامه ی جمله ای که در غم خلخال کشیدن از پای یک غیر مسلمان گفتند این چیزها که شما گفتید را نفرمودند.
در انتها با تمام وجود برای حل مشکلات تمام مسلمانان و مظلومان عالم دعا کنیم و بخواهیم که این مشکلات به سرانگشتان ولی اعظم مان هر چه زودتر حل گردد و چه زیبا و جامع است دعای ماه مبارک رمضان که شاید بهترین و کامل ترین پاسخ به دلنوشته ی شما باشد:

اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَرِیبٍ اللَّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسِیرٍ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاکَ اللَّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِکَ اللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ .  



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   پنج شنبه 91 مرداد 5   در ساعت 12:26 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


داد از این دادگاه

بعد از 8 ماه که از یک شکایت حقوقی ام می گذرد، بعد از این همه رفت و آمد برای تشکیل پرونده، بعد از دوبار دعوت برای حضور در جلسه ی دادگاه و بعد از دوبار حاضر نشدن مشتکی عنه در دادگاه، به جای این که رأی به نفعم صادر شود، رأی صادر شده در دادنامه ی ارسالی این است: عدم استماع دعوی خواهان!!!!
این وضعیت دادرسی در کشور ماست، که چندی پیش هم به بهانه ی هفته ی قوه ی قضاییه و فرمایش های رهبری به آن پرداخته بودم، و اینک می نویسم در جایی که حتی مستندات کافی قانونی و محضری وجود دارد، جایی که قاضی دوبار از مشتکی عنه دعوت کرده تا از خودش دفاع کند ولی حاضر به دفاع از خود نشده است، بر چه اساسی باید حکمی صادر شود که تازه اصلاً عدم استماع دعوی خواهان باشد؟!!! کاری به مسائل حقوقی و این که حق بامن بود یا نبود ندارم، ولی اگر قاضی می توانست بدون استماع دفاعیات مشتکی عنه به چنین نتیجه ای برسد پس چرا 8 ماه مرا معطل کرد و این همه هزینه روی دستم گذاشت؟!!! خیلی لطف کرده اند و حق اعتراض هم به حقیر داده اند و البته چه امید از چنین محاکمی!!! ای کاش به جای حق  اعتراض همان موقع در دادگاه ایراد شکایتم را می گفتند تا مسئله را روشن و یا حل کنم!!! آیا چنین مسائلی موجب ناامیدی و ناراحتی از وضعیت عدالت در کشورمان نمی شود؟!!! آیا آقای ریاست محترم قوه ی قضاییه همچنان باید به ظواهر قوه و آمارها دلخوش داشته باشد؟!!! فقط می دانم که داد از این دادنامه و فریاد از این بیداد در دادگاه!

مطلب مرتبط:حاشیه ای بر سخنان رهبری در باب قضا 



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   پنج شنبه 91 مرداد 5   در ساعت 12:22 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


‏ چرایی وضعیت بهره وری در ایران

همواره از پایین بودن بهره وری نیروی کار در کشورمان شنیده ایم و در مقایسه ی آن با شاخص های بهره وری در کشورهای توسعه یافته و یا حتی برخی کشورهای در حال توسعه ی آسیای شرقی حسرت ها خورده ایم. اما این که چرا چنین وضعیتی را در کشورمان شاهدیم واقعاً جای تأمل دارد و یقیناً تا این موضوع به درستی واکاوی نشود حل آن نیز میسر نخواهد بود.


هدف از این نوشته ارائه ی نقاط ضعف و مشکلات ارتقای بهره وری نیروی کار به خصوص با توجه به مشکلات مبتلا به در کشور خودمان است، تا این باور را که فقط با ارائه ی آمار مقایسه ای و نکوهش نیروی کار می توان بهره وری را افزایش داد و یا تقصیرها را بر بی وجدانی نیروی کار گذاشت و اورا مقصر ناکامی های اقتصادی و اداری کشور معرفی کرد را مورد انتقاد قرار دهم، به همین دلیل موانع ارتقای بهره وری در کشور را مختصرا مورد توجه قرار می دهم:
1-     کارها درست تعریف نشده اند: در بسیاری از موارد ما شاهدیم که بسیاری از کارها بر اساس اصول صحیح و به صورت یک فرایند مناسب تعریف نمی گردند و این مسئله باعث می شود که کاری که تعریف شده است، اصولاً اثربخش نباشد یعنی نیروی کار حتی در صورت انجام صحیح و دقیق آن کار، با نتیجه ی مناسب و موثری به لحاظ مفید بودن کار انجام شده مواجه نمی شود. این مسئله در کشور ما به نظر حقیر به خصوص در ادارات بسیار شایع است و بسیاری از نیروهای کار اینگونه احساس می کنند که چون کار درست تعریف نشده است حتی در صورت انجام صحیح آن کار، کارمفیدی انجام نشده و به این وسیله آن کار ارضا کننده نمی گردد. به عنوان مثال ارگانهای نظارتی در شرایطی که زیرساختها برای حل مشکلات موجه نیستند با چنین مشکلی مواجهند چرا که نیروی انسانی این گونه سازمانها از اثربخش نبودن نظارتهای خویش بیش از هر کس دیگری اطلاع دارند. در شرایطی که کاری فاقد انگیزش روانی لازم برای نیروی انسانی باشد یقیناً حتی موثرترین عوامل انگیزشی مادی نیز نمی توانند حلال مشکل بهره وری باشند.
2-     کارها به درستی اندازه گیری نمی شوند: در بسیاری از مشاغل به خصوص مشاغلی که محصول در آنها به راحتی قابل اندازه گیری با شاخصهای کمی نیست، نیروی کار نمی تواند برداشت صحیحی از میزان مفید بودن کار خود و میزان پیشرفت خود داشته باشد و در چنین محیطی یک فضای رقابتی قابل شکل گیری نیست. تعریف شاخص های چند گانه و ترکیبی از کمی و کیفی می تواند تا حد زیادی موجب حل این مشکل گردد. معمولاً واحدهای ارائه کننده ی خدمت بیش از واحدهای تولید کننده ی کالا با این مشکل مواجهند و به همین دلیل ادارات دولتی و واحدهای اداری صنایع و واحدهای مدیریتی بنگاهها بیشتر با این مشکل موجهند و بهترین راه حل این مشکل ارج گذاردن به نظرات مشتریان و مراجعان سازمان ها و بنگاه و ثبت نظرات آنهاست و دیگر این که به بحث ارزیابی عملکرد و تعریف و به روز آوری علمی شاخصهای انجام کار اهتمام ویژه ای ورزیده شود.
3-     نیروی انسانی مورد احترام نیست: نیروی انسانی به عنوان مهمترین سرمایه ی یک بنگاه همواره باید مورد احترام و حمایت باشد و در صورتی که با دید ابزاری به نیروی انسانی نگاه شود مطمئناً آن نیروی انسانی نیز فاقد شخصیت و روحیه ی مناسب گشته و اصولاً از جایگاه ابزاری خود در کارگاه وقوف یافته و حتی با بدکارکردن سعی می کند تا وجود خود را در آن میان به عنوان یک عامل موثر و حیاتی اثبات نماید که متأسفانه چنین سازمان هایی به جای اصلاح نوع نگاه خود به نیروی انسانی، با تغییر سریع و جایگزینی یک نیروی کار دیگر بیش از پیش بر وجود این بیماری در سازمان خویش دامن می زنند.
4-     تشویق و تنبیه به درستی اجرا نمی شود: چه بسا در سازمانی کاری درست تعریف شده باشد و درست هم اندازه گیری شود و حتی به نیروی انسانی هم احترام گذارده شود اما این مسئله که سازمان بین کار خوب و بد تفاوتی قائل نگردد موجب یک رقابت در تنبلی و بد کارکردن می گردد چرا که نیروی انسانی فعال نیز از این که بخواهد جور یک نیروی انسانی کم کار را بکشد احساس رضایت نمی کند و این مسئله موجب می شود ترمز ارتقای بهره وری در سازمان ها کشیده شود. و ادامه ی این رویه موجب می شود کم کم وجدان کاری در سازمان بمیرد و سازمان به یک سازمان بی روح و مرده تبدیل گردد. نمونه ی این سازمان را در ادارات مختلفی که حتی به لحاظ کسب امتیاز و اخذ گواهی های متعدد مدیریتی موفق هستند زیاد می توان مشاهده نمود.


5-     تفاوت های محسوس دستمزد در سازمانهای مشابه: چه بخواهیم و چه نخواهیم همواره نیروهای انسانی یک سازمان خود را با نیروهای سازمان های دیگر مقایسه می کنند و معمولاً هم در این مقایسه وضعیت خود را با سازمانهایی مقایسه می کنند که به لحاظ مسائل نیروی انسانی از وضعیت بهتری برخوردارند. این که حقوق کارشناسان مشابه در سازمان های مشابه تفاوت زیادی داشته باشد متأسفانه در کشور ما رایج است و به همین دلیل همواره تبعات این مشکل گریبان سازمان ها و بنگاه های کشور را می گیرد و به عنوان سدی در ارتقای بهره وری عمل می کند.
6-     نوشتن کارهای خوب به نام دیگران: این مسئله که کسی کاری انجام دهد و به نام دیگری نوشته شود موجب بروز یک نوع حس استحمار در افراد می گردد و حال اگر در یک سازمان این مسئله رایج باشد که همواره امتیاز انجام خوبِ کارهای خوب به نام فقط مدیران نوشته شود و ایشان باشند که از پاداش های مختلف مادی و معنوی برخوردار گردند،  مطمئناً یک عامل ضد بهره وری قلمداد می گردد و این مسئله نیز متأسفانه از مشکلات رایج در کشور است که همه ی ما در محیط کارمان بارها با آن مواجه بوده ایم و این مشکل هنگامی که با مقصرگرفتن به ناحق نیروهای پایین دستی همراه می شود موجب تشدید بحران بهره وری در کارگاه می گردد چرا که این دو عامل موجب تخریب روحیه و انگیزه ی کار در نیروهای انسانی می گردد، چرا که در هر صورت نقاط ضعف به نام ایشان و نقاط قوت به نام مدیران نگاشته می شود.
7-     تعریف غلط نظام های ارتقای شغلی و حقوق و دستمزد و یا عدم اجرای صحیح آنها: در کشور ما چه به لحاظ قانون کار و چه به لحاظ قوانین استخدام کشوری و چه به لحاظ اجرای دقیق آنها معمولاً ارتقای شغلی چندانی چه به لحاظ جایگاه کاری و چه به لحاظ میزان حقوق و دستمزد برای نیروی انسانی متصور نیست چرا که معمولاً افراد شایسته به جای ارتقا سرکوب می گردند تا رقیب افراد بارابطه محسوب نشوند و در چنین سازمان هایی معمولاً مشاغل حساس و مترقی توسط افرادی اشغال می شود که به لحاظ روابطی و به دور از ضوابط برگ های برنده بیشتری در دست دارند. این مسئله موجب می شود تا یک نیروی انسانی، بدون انگیزه ی ارتقای شغلی کار کند و یا به جای انجام صحیح و دقیق کار به استحکام پایگاه های مبتنی بر رابطه و تضعیف جایگاه روابط با استفاده از همین ابزار همت ورزند و موفقیت خود را در گروی این روابط ببیند تا موثر بودن در محیط کار.

  
8-     جایگاه اخلاق کاری: این مسئله که به کار و اخلاق حرفه ای و اختصاصی آن اهمیت داده شود موجب می شود تا انگیزه ی کار و وجدان کاری در نیروی انسانی و البته خود مدیران ارتقا یابد. یقیناً توجه بیشتر به اخلاق اسلامی در این خصوص که از اولیا و ائمه و کتاب آسمانی به ما رسیده است می تواند نقش تعیین کننده ای در بهبود بهره وری نیروی کار داشته باشد و البته این مسئله در صورتی بیشتر نمود و بروز می یابد که در سطوح مدیریتی نیز به آن توجه شود و نمی توان از نیروهای پایین دستی خواست به چیزی مقید باشند که اعتقاد مدیران به آن سست است و در این صورت نیروی انسانی بیش از این که متوجه اهمیت اخلاق کاری و وجدان کاری باشد، به این مسئله توجه میکند که این شعارهای انسانی، وسیله ای هستند تا فقط مدیران جایگاه خود را ارتقا دهند.
9-     مشکل فرهنگی در خصوص جایگاه کارآفرین: متأسفانه نوع نگاهی که بعضاً در جامعه رواج یافته است نگاه منفی به مقوله ی سرمایه داری است و این مسئله در کارگاه ها وقتی که کارگران به کارفرمای خود به چشم یک سرمایه دار بی درد نگاه می کنند در قالب مقاومت در برابر ارتقای بهره وری و سودآوری بیشتر برای کارفرما نمود پیدا می کند. اگر چه این مشکل طی سالیان اخیر با نگاه مقدس به مقوله ی کارآفرینی اصلاح گردیده است اما همچنان نمی توان منکر این نوع نگاه بود و البته نقش مدیریت در برنامه ریزی و بکارگیری ابزارهایی در جهت پاداش افزایش تولید و یا افزایش بهره وری می تواند بازی را از حالت برد-باخت بین کارفرما و کارگر به حالت برد-برد بین ایشان تبدیل نماید و در واقع در حل سریع تر این مشکل فرهنگی در کارگاه کمک نماید.

نتیجه: عوامل و موانع ارتقای بهره وری بدون برنامه ریزی و فعالیتهای مدیریت قابل رفع نیست و  توجه به هر کدام از عوامل شمرده شده، به خودی خود راه حلش را نیز در درون خود دارد و کافیست این موارد مورد دقت و توجه و واکاوی در هر سازمانی قرار گیرند، تا با حل یک به یک آنها گام های مناسبی در خصوص بهره وری نیروی کار در سازمانها گذارده شود و دیگر این که بهره وری کامل تنها زمانی حادث می شود که تمامی این عوامل باهم ارتقا یابند و گرنه هر یک از عوامل اگر نباشند شما زنجیره ای خواهید داشت که حلقه های آن به هم متصل نیستند و این زنجیرپاره، نشان همان عامل بهره وری ناقص در کشور ماست.
مسئله ی دیگر این که برخی از این عوامل در سطح سازمان و یا بنگاه قابل حل نیستند چرا که نیازمند تغییر قوانین و رویه های کلان کشور هستند که نپرداختن به آنها در کنار پافشاری بر لزوم ارتقای بهره وری نیروی کار، دقیقاً همان آب در هاون کوبیدن خواهد بود و به همین دلیل در این سال که سال جهاد اقتصادی است بهترین فرصت برای پرداختن به این مقولات و حل ریشه ای مشکلات آن در تمام ابعاد به خصوص بعد بهره وری نیروی کار است.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   دوشنبه 91 مرداد 2   در ساعت 12:54 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


دوتجویز جدید برای رمضان

شکر خدا در کتب مختلف مذهبی اعمال و مناسک معتبر و مستند مختلفی برای روزها و شبهای ماه مبارک رمضان وارد شده است و از این حیث هر کسی می تواند به فراخور حال و هوا و حوصله ی خودش بخش هایی از آن ها را انتخاب و حتی المقدور بر آن ها مداومت کند، اما آنچه که من قصد پرداختن به آن را دارم شاید خارج از آنها باشد:
1- دوستان عزیز، در این ماه مبارک پیشنهاد حقیر این است که هر طور و از هر برنامه که می توانید بزنید، بزنید ولی هرشب سخنرانی آقای قرآئتی را به همراه خانواده گوش کنید. اگر این سخنرانی با بهترین سریال طول تاریخ هم برخورد داشت، از همان شب اول سریال را بی خیال شوید قبل از این که کسی در خانواده تان آلوده اش بشود، بگذارید این منبر جذاب و مؤثر خانه شما را به مسجدی پویا تبدیل نماید.
2- در این ماه مبارک یک عمل را به اعمالتان اضافه کنید و آن هم مهربانی دلسوزانه و مسئولانه نسبت به اطرافتان است. این نوع مهربانی از نوع مهربانی های انباء است. این نوع مهربانی یعنی دلسوزانه و مسئولانه، همان است که نمی گذارد انسان پشت سر برادر خود صحبت بگوید، همان است که نمی گذارد به کسی تهمت بزنیم، همان است که نمی گذارد به پدرومادر و همسر و فرزندان نازکتر از گل بگوییم، این محبت همان است که نمی گذارد کسی را بی دلیل برنجانیم، این محبت همان است که اگر با امربه معروف همراه شود سنگ را تربیت می کند، تأثیر این محبت همان تأثیراست که محکمترین کوه های دنیا هم تاب امانتش را نیاوردند، این محبت بیش از هر کسی خودمان را مشرف به محبت الهی می کند.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   شنبه 91 تیر 31   در ساعت 8:40 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


آقای رییس! ماهم درکتان می کنیم اما...

آقای رییس جمهور! ای مرد میدان خدمت! امروز خود را از مشکلات مردم مطلع دانستید و بیان کردید که در یک نبرد سنگین و بی سروصدا هستید و اکنون من به شما می گویم که ماهم از مشکلات شما واقفیم، آری آقای رییس جمهور ما هم از تحریم اطلاع داریم، ماهم می دانیم که مشکلات ناشی از فشارهای خارجی چیست، اما مگر آقای رییس جمهور! ما کادر اقتصادی تان را تعریف کرده ایم؟! آقای رییس جمهور! مگر ما سیاست به قول خودتان فعال خارجی شما را این گونه خرج کردیم!؟ آقای رییس جمهور عزیز! مگر ما به شما گفتیم که دولت نباید دانشمند اقتصادی داشته باشد؟! مگر شما نگفتید که وزرا نباید اهل تئوری پردازی باشند و فقط باید اهل هماهنگی و اطاعت باشند؟! مگر ما از شما خواستیم که همه چیزتان را با دوست دیروز و فامیل امروزتان هماهنگ کنید؟! آقای رییس! مگر اکنون مجوز واردات و صادرات های کلان را ما به نام این و آن می زنیم؟! آقای رییس جمهور! مگر پیمانکاران بزرگ را ما مشخص می کنیم؟! مگر ما قول اشتغال دومیلیون و پانصدهزار تایی داده ایم؟! مگر ما قول بیکاری و تورم زیر 10 درصد دادیم؟! مگر کسی شما را مجبور به این همه وعده کرد؟! مگر ما از شما خواستیم یارانه مان را سه برابر کنید؟! آقای رییس جمهور! شما که اکنون بیش از مفسدان از سوءاستفاده گران رنجیده اید، مگر همان ها که لیست مفسدان را به شما می داد اکنون نمی توانند اسامی سوءاستفاده کنندگان را بدهند؟! مگر ما می گوییم که آن وقتی را که برای کری خواندن با اسرائیل می خواندید، برای دعوا با سایر قوا بگذارید؟! مگر ما می گوییم با حاشیه سازی، حاشیه ها را محملی برای منفعت طلبی به قول شما سوءاستفاده گران قرار دهید؟! مگر ما می گوییم که دوستان تان را از خودتان دور کنید؟! مگر دوستانی که در دولت قبلی دورتان بودند به دنبال مقام و مکنت دنیا بودند که اینچنین خودتان را از پیشنهاد و انتقادشان محروم کرده اید؟! مگر ما می گوییم از دانشمندان و نخبگان اقتصادی برای رفع و رجوع مشکلات بهره نجویید؟! و آیا ملت به همدردی شما محتاج است و یا به مدیریت تان!

آقای رییس جمهور! امروز نشان مدیریت را لایق کسانی دانستید که با 390 هزارتومان حقوق، خانواده ی شان را اداره می کنند و اکنون من به شما می گویم که کسی از شما نشان مدیریت نمی خواهد و شما لطف کنید برنامه ای بریزید که اگر حقوق کارگران و کارمندان سالی یکبار 15 درصد افزایش می یابد، مایحتاجشان سالی چند بار هر بار 20 درصد افزایش نیابد، تمام نشان مدیریت های دنیوی و اخروی ارزانیتان اگر موفق شوید و اگر خود را تنها می دانید و تنهایی زورتان به سوءاستفاده کنندگان نمی رسد، دست کمک به مجلس و قوه قضاییه و کارشناسان و دوستان سابقتان دراز کنید، البته اگر کسر شأن مقام دوم بودنتان نمی گردد.

آقای رییس جمهور! قابل توجه تان اینکه اکنون ما ملت هم در حال یک نبرد بی سروصداییم، اما ما مشکلاتمان را از قوت دشمنانمان نمی دانیم، از تحلیل رفتن دوستانمان می شناسیم! ما نمی توانیم تفاوت مدیریت در دولت نهم و دهم را نادیده انگاریم، ما در یک نبرد ساکت، باید بین یک درآمد ثابت و هزینه های سیال، تعادل برقرار کنیم و ما نمی دانیم از کدام خرجمان در این موازنه بگذریم، نه صندوق توسعه ی ملی و نه صندوق ذخیره ی ارزی داریم و نه مجلسی که بایک متمم جیب مان را پر پول کند، اکنون ما مانده ایم و مرغی که بر درخت قیمت نشسته و گوشتی که بر پشت گوشمان نشسته و میوه هایی که انگار هرگز از درخت چیده نشده اند و حقوقی که با گذشت 4 ماه از سال هنوز همان حقوق 90 است، امروز اگر دشمن دشمنی می کند، همیشه کرده است و از دشمن چه توقعی جز دشمنی و از سوءاستفاده کننده چه توقعی جز سوءاستفاده، ما از بی دقتی خودمان است که رنجیده ایم از این که خودمان محمل را برای ایشان مهیا کرده ایم و گرنه در این انقلاب، هر سختی که از دشمن ناشی شده، چه شیرین و قابل افتخار تحمل شده است.

مطالب مرتبط:
تلخ ترین فرضیه تورمی  
اثبات تورم 50% و نسخه پیشنهادی
رییس جان! علی میزان عدالت است نه خودمان
وزیر اطلاعات مقصر یا سیبل گرانی ها؟!‏ 
رییس جمهور و مشاوره با نامشاوران 
آیا چاره ی گرانی ها افزایش بازرسی هاست؟!‏ 
یک سفربازاری به جای چند سفر استانی 
آیا نرخ سود بانکی فعلی به نفع تولید است؟! 
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت دوم) 
شرایط تحقق شعار امسال (قسمت اول) 
درد و بلای نخست وزیر چین را چه کنیم؟! 
موتور حاشیه سازی دولت روشن شد 
کاش دولت همیشه علمی عمل کند 
کاهش آنی قیمت سکه پیامی برای دولت 
کاش رییس جمهور بخواند 
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت 
دولت دوستان، نشانه ها را نادیده نگیرند 
نسبت مصدق با احمدی نژاد 
آیا احمدی نژاد نجات می یابد؟! 
این بار دعا کنید احمدی نژاد بخواند 
لیست مفسدان در جیب یا جیب مفسدان در لیست 
13+25=؟ 
رییس جمهور به کجا می رود؟!! 
برای احمدی نژادمان و خودمان دعا کنیم... 
بگذارید احمدی نژاد بخواند!  



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   شنبه 91 تیر 31   در ساعت 8:38 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


سوریه از آغاز تا ...‏

شاید ورود به مطلبی به پیچیدگی سوریه که هر چه می گذرد بر ابعاد و عوامل موثر بر آن افزوده می شود، کار کارشناسان خبره و مطلع و حتی المقدور حاضر در سوریه باشد، اما آنچه که موجب می شود دوباره به این مسئله بپردازم (پس از مطلب "واما سوریه")، ابعاد جدید مسئله است.
هنوز بر این مسئله که سوریه دچار یک فتنه شده است اذعان دارم و هنوز معتقدم که مثل فتنه ی 88 ایران و حتی واضح تر از آن، جای پای استکبار و اسرائیل در آن بسیار نمودار است، اما این که چرا هنوز این فتنه که بدون هیچ انکاری به لحاظ رسانه ای، اقتصادی و تسلیحاتی مورد حمایت غرب و اسرائیل است فروکش ننموده و حتی در حال شعله ورتر شدن است، تحلیل دیگری دارد.
چه شده است که با وجود این همه فیلم و مستندات از دخالت مستقیم عربستان، اسرائیل و آمریکا، هنوز نسخه ی این فتنه با یک یوم الله مانند 9 دی برچیده نمی شود؟
پاسخ سوالات در چند مسئله ی بسیار حیاتی است:
1-     حکومت سوریه اگر چه یک حکومت مبتنی بر استکبار ستیزی، استقلال و مقاومت است، اما قوانین داخلی این کشور در عدم برگزاری انتخابات های آزاد موجب شد تا این نوع حکومت به یک نقطه ضعف مناسب برای ایجاد تنش در کشور مبدل شود و اگر چه بعداً بشار اسد به برگزاری انتخابات آزاد تحت قالب اصلاحات مورد پیشنهاد کوفی عنان تن داد ولی معمولاً امتیازهایی که تحت فشار داده می شوند، به مثابه ی اصلاحات تلقی نمی شوند بلکه به منزله شکست و ضعف برداشت شده و معمولاً موجب افزایش فشار به منظور اجبار به عقب نشینی های بعدی می گردد.
2-     رهبری بلامنازع  امام خامنه ای، آنچنان در جمع شدن فتنه 88 مهم بود که هرگز چنین تأثیری را از هیچ فرد داخلی و خارجی در جهان سیاست امروز و در هیچ کشور دیگری انتظار نمی رود. آنجا که در دین مبین اسلام فتنه بزرگترین گناه و از قتل هم بزرگتر شمرده می شود و اگر چه قتل در پاسخ به فتنه به همین حجت مشروع به نظر می رسد، اما بدون استفاده از ابزار خشونت، جمع کردن فتنه، بیشتر به یک اعجاز و به یک لطف الهی می ماند که به واسطه ی فیضی چون رهبری عالیقدر جمهوری اسلامی ایران بر ما نازل گردید و شاید سالها و سالها لازم باشد تا محققان بین المللی روی آن تحلیل کنند.
3-     مردم در صحنه ی ایران، با بصیرت چند دهه ای خود، پس از شروع فتنه هرگز انقلاب خویش را تنها نگذاشتند و با راهپیمایی، شرکت در انتخابات و هر ابزاری که در دست داشتند، وجود شکاف بین حکومت و مردم را بر دشمنان این مرز و بوم به کابوسی نیمه کاره مبدل کردند. آنجا که دو طرف یک رابطه به همدیگر متعهد باشند و اجازه ی سوءاستفاده ندهند کدام عامل بیرونی می تواند خرابکاری موثری داشته باشد.
نمی دانم برای سوریه چه اتفاقی خواهد افتاد، ولی آنچه که مسلم است این که علی رغم این که روز به روز سناریوی فتنه در سوریه نخ نما تر می شود ولی حکومت اسد قادر نبوده تا این خصومت عریان را وسیله ای برای اتحاد و همراهی کامل مردم در جمع کردن فتنه مبدل سازد. آنچه که از ما برمی آید این است که در این ایام و لیالی مقدس برای مردم و کشور سوریه دعای خیر و عافیت کنیم.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   جمعه 91 تیر 30   در ساعت 4:27 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


قیچی های دوست داشتنی!

چندیست که در مراسم افتتاحییه اماکن و یا صنایع کشور تعداد قیچی کنندگان روبان افتتاحیه از یک نفر تا 4-5 نفر افزایش یافته است، گویی همه دوست دارند که کارهای خوب به نامشان باشد و عکسی و روبانی و قیچی از آن به یادگار گذارند، تا اینجای قضیه را به تنهایی اگر بخواهیم نگاه کنیم ایرادی ندارد، ایراد آن موقع است که برای آن مفتوح مشکلی پیش می آید، آنگاه است که هیچ کسی علاقه ای ندارد تا بر مشکلات آن صنعت یا مکان قیچی بزند، آنگاه همه دوست دارند به جای قیچی کردن چاقوی نقد در دست گیرند و مقصر را پیدا نکرده، تکه تکه کنند. آخر استاندار عزیز! امام جمعه عزیز! نماینده ی محترم مجلس! وزیر محترم! مسئولان بزرگوار قوا! شما را به خدا نسبت به جاهایی که قیچی کردنشان را برعهده می گیرید کمی هم احساس مسئولیت کنید، چه ایرادی دارد هر از چند گاهی هم خبری از آنجا بگیرید، سری بزنید و مشکلاتشان را هم بشنوید، از طرح هایی که افتتاح می کنید خبری بگیرید، شاید آنگاه به جای روبان پاره کردن بتوانید مشکلی از مشکلات آن طرح را قطع کنید.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   پنج شنبه 91 تیر 29   در ساعت 7:39 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


کلامی با آقای فرج الله سلحشور

آقای سلحشور اگر چه جزء معدود کارگردانهایی هستید که فقط دست به کارهای قرآنی و ارزشی می زنید، و اگر چه در چند جا قبلاً از شما و زحمات شما در این عرصه تشکر کرده ام، اما این صحبت اخیر شما در خصوص مصرف 100 کیلو تریاک در یکی از سریالهایی که 7-8 سال ساخت آن به طول انجامیده است و هزینه ی سنگینی هم داشته است، مورد انتقاد حقیر است، به خصوص که این مطلب را در مقایسه با آثار خود بیان کرده اید.
اولاً- شما به چه دلیل به درستی و یا به نادرستی مطلبی را بیان می کنید که تهمت محسوب می شود، آیا لزومی دارد حتی در صورت صحت مطلب آن را فریاد کنید، آیا سیره ی امام علی ع اینگونه بود که به راحتی گناهان دیگران را افشا کند؟
ثانیاً- شما به چه دلیلی طوری آدرس سریال را می دهید که ذهن ها تنها به سمت یک سریال متوجه شود، شاید چنین مشخصاتی از سریال نمی دادید کلام شما را می شد تهمت حساب ننمود.
ثالثاً- جایگاه آثار شما آنقدر مورد احترام است که نخواهید برای تخریب رقیب تان دست به این صحبت ها بزنید و آیا این آثار ارزشی و قرآنی چه تناسبی با چنین صحبتی می توانند داشته باشند؟
رابعاً- اگر قرار بود مقایسه ای هم بکنید مقایسه بین بودجه و زمان ساخت کافی بود و چه نیازی دارد به حواشی متوسل بشوید که نه درشأن شماست نه در شأن دست اندرکاران آن سریال نفیس.
خامساً- مصرف هزینه ی بیشتر و زمان طولانی تر از نظر بینندگان ایراد محسوب نمی شود وقتی می بینند که بهترین هنرپیشه ها، بهترین جلوه های ویژه و بهترین طراحی صحنه به کارگیری شده اند.



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   پنج شنبه 91 تیر 22   در ساعت 8:19 عصر   بدست سیاوش آقاجانی


منبری ها و مداحان ملعون کیانند؟!

متأسفانه برخی روحانیون منبری و برخی مداحان حرفه ای، طوری در مطالبشان از اهل تسنن و اعتقاداتشان سخن می گویند که جز ایجاد تفرقه، مقابله به مثل نسبت به مقدسات شیعه و دشمن شاد شدن ارمغانی ندارد. این گونه روحانیون و مداحان، طوری وانمود می کنند که از عشق و محبت زیاد به اهل بیت است که چنین سخن می گویند و حال این که ایشان نه تنها جایگاه بهتری برای اهل بیت ایجاد نمی کنند، بلکه در تضعیف جایگاه این بزرگواران می کوشند. این گونه افراد شاید خودشان ندانند که به نوعی مشمول لعن و نفرین های موجود در زیارت عاشورا هستند. شاید بد نباشد نگاهی خریدارانه به زیارت وزین زیارت عاشورا، این حدیث قدسی شریف، داشته باشند تا بدانند که کسانی که موجب تضعیف جایگاه اهل بیت می شوند چقدر مورد خشم خداوندند.
وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها
و خدا لعنت کند مردمى را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از آن مرتبه هائى که خداوند آن رتبه ها را به شما داده بود
ما طی سالیان متوالی از حضرت امام خمینی و امام خامنه ای بارها و بارها تأکید بر لزوم حفظ وحدت بین شیعه و سنی را دیده و شنیده ایم و البته ایشان در نحوه ی صحبت، عملکرد و فتاوایشان همواره به لزوم احترام به مقدسات اهل تسنن اذعان کرده اند و مطمئناً خلاف این توصیه ها عمل کردن، خروج از ولایت رسول الله است، چرا که ولایت فقیه همان ولایت رسول خداست و البته یادمان نمی رود که خود حضرت علی (ع) چگونه برخی از این افراطیون را (غلات) را منکوب کردند.
البته پرده دری ها و بی حرمتی های این گونه روحانیون یا مداحان فقط در بحث شیعه و سنی نیست و در موضع گیری های سیاسی خود نیز معمولاً به همین سبک وسیاق عمل می کنند و اگر چه مورد بی مهری و عتاب مومنان و حتی رهبر نیز که قرار می گیرند، بازهم نه در پی جبرانند و نه در پی اصلاح.
اکنون اگر کسانی می خواهد به دین خدا، رسول و اهل بیت و انقلاب خدمتی کنند، بهتر است اولاً اصول تبلیغ را براساس خیرخواهی، منطق و ادب رعایت کنند، ثانیاً آب به آسیاب دشمن نریزند و ثالثاً موجب هتک حرمت به اهل بیت و مقدسات نشوند. و مؤمنان نیز بهتر است که با ترک منبر این گونه روحانیون و مداحان و خلوت کردن پیرامون این گمراهان، موجب اصلاح و تنبه ایشان شوند و البته دوستان فعال در عرصه ی مجازی هم بهتر است که مدام از ایشان لینک و تصویر و سخن درج نکنند و ایشان را عارفان و اساتید اخلاق جلوه ندهند چرا که شاید روزی بخواهند از اعمال افراطی ایشان برائت جویند.

مطلب مرتبط: امان از این مداحان!!!



  دیدگاه:()
نوشته شده در تاریخ   چهارشنبه 91 تیر 21   در ساعت 10:22 صبح   بدست سیاوش آقاجانی


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

 
________________
______
__
 
بازدید امروز : [111] ، دیروز: [65] ، کل بازدیدها:[840248]

استفـاده از مطالب این وبـلاگـ، در وبگاه های دیگر، با ذکر منبـع و البتـه حفظ امـانت، بلامانع می باشد.