در جریان سفر ریاست جمهوری پس از گذشت 34 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مصر خبری اعلام شده که به نظر بنده برای اجرایی شدن کمی جای تامل و مشورت دارد..رییس جمهور در قاهره به مرسی،  با وجود تحریم ها و شرایط سخت اقتصادی اعلام کرد که حاضر به پرداخت وام به مصر است..این خبر درحالی اعلام شده که وام ازدواج جوانان در 8 استان پرداخت نمیشود

آیا بقیه ی کشورها وام گیرنده به تعهدات مالی خود عمل کرده اند؟

خارج از برقراری روابط دیپلماتیک  توجه به مسئله ی بازپرداخت این وام در شرایط حاضر مصر مسئله ای مهم به نظر می اید.

شرایط مصر در حال حاضر:

1-با وجود سپرده‌گذاری قطر، ذخایر ارزی این کشور به کمتر از 15 میلیارد دلار کاهش یافته است که تنها واردات 3 ماه این کشور را تامین می‌کند.

2-صنعت گردشگری مصر به علت ناآرامی‌ها به شدت ضربه خورده.

3-سرمایه‌گذاری نیز در این کشور به علت بی‌ثباتی‌ سیاسی و اقتصادی کاهش یافته است.

آیا با چنین شرایطی این کشور توانایی بازپرداخت چنین وامی را دارد؟!

راستی اقای رییس جمهور مرسی همان کسی نبود که فعالیت تروریستهای سوری را فعالیتی شرافتمندانه در مقابل ظلم (بشار اسد)خواند..بهتر نیست در این چند ماه باقی مانده کمی بیشتر در روابط بین المللی و سازمانی خود دقت کنید

....

اهل پ.ن نوشت نیستم اما اینبار...

سوز نوشت:عروسی دو جوان زیر پوشش خیریه به خاطر پرداخت نشدن وام و نداشتن سرپناه به تعویق افتاده !

فرض کنید شما مدیرعامل یک شرکت بسیار مهم باشید و کمتر از چند ماه به تودیع شما مانده است ...در پایان دوران ریاست خود چه میکنید؟به کارهای عقب افتاده و طرح های در دست بررسی جامه ی عمل میپوشانید یا اینکه نه!طرحهای جدید و غیر کارشناسانه تصویب میکنید؟!آیا سعی نمیکنید در اواخر دوران ریاستتان عزل و نصبی نداشته باشید؟!راستی برای اینکه خاطره ای خوب از خودتان در اذهان به جا بگذارید سعی نمیکنید بیشتر با نمایندگان کارگران و کارمندانتان دیدار داشته باشید و پیگیر مطالبات انها باشید؟!اما به طبع انتظاراتی از اطلاع رسانی ها راجع به عملکرد خودتان دارید...

فضای حاکم بر کشور حاکی از آن است که دستهایی  به دنبال زدن ضربه به دولتمردانی هستند که شاید در پی برخی بی سیاستی ها اقدامات ناشایستی انجام داده باشند اما در این 8 سال به حق شاهد خدمات بی وقفه ی انها بوده ایم..این روزها رسانه ها در متشنج کردن فضای اقتصادی بی تقصیر نیستند متاسفانه هرکس تریبونی می یابد فقط به ارزیابی فعالیتهای دولت و نقد انها میپردازند و کمتر دیده میشود برای نجات یافتن از این بحران پیشنهاد کارشناسانه و اصولی ارائه  شود... تسنیم دیروز خبری را تحت عنوان جدول قیمت حاملهای انرژی در فاز اول هدفمندی یارانه‌ها و قیمت‌های پیشنهادی در این سناریوی مطرح در فاز دوم هدفمندی منتشر کرد که دبیر ستاد هدفمندی یارانه ها خواستار حذف آن خبر شد...حتی اگر این خبر حقیقت هم داشته باشد در فضای بحرانی و تحریم کشور نباید انتشار یابد.

در مقابل این رسانه های تشنج زا در حالیکه کمتر از 200 روز به اتمام دولت عدالت محور!!باقی مانده بی سیاستی های متقابلی هم از دولت سر میزند که امیدواریم طبق نظر کارشناسان با تدبیری مقتدرانه راهکاری برای آرام سازی جو اقتصادی کشور یافته شود...متاسفانه حضور رییس جمهور در مجلس حواشی به همراه داشت که ایشان در به وجود امدن این موارد بی تقصیر نیستند!چند نطق  ایشان برای ایجاد اقتصاد آرام خدمت شما ارائه میشود

باید جریان ثروت و سرمایه تغییر یابد و به کل کشور بازگردد در حالیکه اکنون 25 درصد تولید ناخالص ملی در تهران متمرکز شده است!

استفاده از زمین ! معادن!  اجرای کامل قانون هدفمند سازی یارانه ها!  اصلاح نظام بانکی!

هدفمند سازی یارانه ها سبب بالا رفتن قیمت ارز نشد بلکه باعث کاهش مصرف ارز شد!!!

در این شرایط سخت نمیشود دو سوم وقت وزرا و مسئولان اقتصادی در طول هفته را به پاسخگویی در نهادهای نظارتی اختصاص داد!

اقتصاد را نمیشود از چند جا مدیریت کرد!

حقیر به عنوان فردی از جنس مردم و نه مسئولین !فکر میکنم این صحبتهای رییس جمهور مربوط به آغاز دوره ی نهم بود و نه پایان دوره ی دهم..اصلاح نظام بانکی در طول چند ماه پیشنهاد نسنجیده ایست!...در شرایطی که کمتر از 200 روز به پایان کار رییس جمهور وقت باقی مانده بهتر نیست به جای اضافه کردن چند هزار تومان  یارانه و تحمیل چند صد هزار تومان تورم بنگاههای تولیدی را مستحکم تر کنند؟بهتر نیست به جای عزل و نصب در وزارتخانه ها توسط وزرا به کارهای عقب افتاده در مدت 8 سال رسیدگی کنند؟!فکر میکنم پاسخگوی سیستم نظارتی بودن کمتر از عزل و نصب وقت میگیرد!!بهتر نیست در شرایط کنونی سراغ طرح های بزرگ از جمله فاز دوم هدفمند سازی نروند؟!

در واقع آقای رییس جمهور بهتر نبود به جای صرفا ترویج عقاید خودتان به حرف نمایندگان مردم هم توجهی میکردید؟!راستی هیچ وقت یادمان نمیرود شما از جنس مردم بودید!

وقتی عکسهای نیکی کریمی در آنتالیا با تیتر زن جنجالی منتشر میشود.ولی گلشیفته فراهانی برهنه میشود و حرمت یک زن ایرانی را میشکند.تعجبی نمیکنم!!

وقتی عکس بدحجاب ستایش چادری سیمای ما در اینترنت منتشر میشود!!وقتی نقش همسر شهید مقاومت عباس بابایی را افسانه بایگان میپذیرد و وقتی  دختران  سریال راستش را بگو با ابروانی به این زیبایی و عشوه هایی چنین دلنشین الگوی دختر دانشجوی باحجاب میشوند!...داریم زن چادری را زیر پای بازیگرانی که از حیا و عفت هیچ نمیدانند له میکنیم

دیر زمانی نیست که چادری های سیما هم تغییر رویه داده اند ..یادش به خیر با اینکه بازیگرانمان حیا نداشتند دلمان به چند مجری چادری سیما خوش بود!!به راستی چه شده که مجری های چادری سیما هم تغییر رویه داده اند؟!روشنفکری های صحنه و دکور و جذابیت آنها را وادار به تغییر کرده است؟خانم مجری مگر در محیط کاری کسی شما را مجبور به چادر سر کردن کرده است؟!میخواهی با این چادر به شهرت برسی؟!چرا در حالی که میراث فاطمه زهرا (س) را بر سر داری آرایش میکنی؟!دستانت را بالا و پایین میکنی تا به همه نشان دهی من با چادرم ناخنهای سوهان کشیده و زیبا دارم؟!متعصب!!برای زیبایی و جذب مخاطب باید مجری برنامه روسری اش را رنگ دکوراسیون سر کند!!صورتی ?زرد ?بنفش!باید کفش قرمز بپوشد ...باید رنگ سایه ی چشمش با شال گردنش یک رنگ باشد!!

مراقب باشیم اینبار بدون الگوگیری از غرب و با دستان خودمان به چادری های جامعه جهت آندلسی میدهیم!

راستی آقای ضرغامی برای چندمین بار جواب خون شهدا را چه کسی میدهد؟!

یاد سخنان امام به خیر خیلی زود یادمان رفت :«زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کند» به عنوان یک زن مسلمان که پرورش یافته ی نهضت انقلاب اسلامیست! زین پس چه مسئولیتی بر عهده داریم!!چه قدر زود خواسته ی رهبر انقلاب اسلامی در حفظ آرامش و مدارا را فراموش کردیم!!فردا 9 دی روز بصیرت است!یادش به خیر قبل از فتنه ی 88 عقب تر از مکتب انقلاب حرکت میکردیم و انگار بعد از آن حرکتمان سرعت بیشتری پیدا کرد حالا دقیقا جلوتر از رهبرمان گام بر میداریم!!
ما تفکرات سالم در ساختار فرهنگی و فکری جامعه پیرامون  موقعیت اجتماعی زنان را مدیون انقلاب اسلامی هستیم!نباید بگذاریم منزلت اجتماعی بانوان حق طلب با کینه توزی های سیاسی عده ای زیر سوال رود.
متاسفانه بعد از عزل  وحید دستجردی!عده ای در قالب افراد ولایتی! سعی در تخریب وجهه فرهنگی وی با شایعه ی مخالفت مقام معظم رهبری و مراجع تقلید با ایشان نمودند!عده ای  با بی بصیرتی تمام اقدام غیر تخصصی دولت را کار بسی سنجیده دانستند!گمراهان به ظاهر با ایمان نمیدانند در شرایطی که رهبر معظم انقلاب حفظ وحدت، همدلی و انسجام در جامعه و پرهیز از هرگونه اختلاف و شکاف نظر در این برهه را حساس دانستند و با توجه به زمانی کوتاه تا پایان کار دولت دهم عزل و نصبها جز سخت تر کردن شرایط حاضر کشور تاثیر دیگری نخواهد داشت! بعد از ماجرای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات که رئیس جمهور قصد داشت او را برکنار کند، توصیه های فراوانی شده بود که بهتر است ترکیب دولت دهم تا پایان عمر دولت تغییر نکند. گویا رئیس جمهور اعتقاد دارد با انتصاب سرپرست برای وزارتخانه ای که سلامت مردم در گرو مدیریت قوی آن است، می خواهد  شرایط عبور از بحران در سلامت را فراهم کند...

اختلاف نظر طبیعی است اما باید شرایط خاص را هم در نظر گرفت.خدا نکند کم کم به جایی برسیم که در مسئولین حکومتی فکر بی اهمیتی نسبت به مشکلات مردم  به خاطر حفظ آبرو و سمت شغلی به وجود بیاید!

محمد حسن طریقت منفرد در حالی سکان وزارت بهداشت را به دست گرفت که پیش‌ از این مرضیه وحید دستجردی به عنوان نخستین وزیر زن پس از پیروزی انقلاب اسلامی این مهم را برعهده داشت.حالا باید منتظر ماند و دید که آیا سرپرست وزارت بهداشت می تواند در سه ماه پایانی سال که فرصت سرپرستی دارد، وزارت بهداشت را از  مشکلات اعتباری و بودجه ای رها کند.دستجردی خیلی آسان کنار گذاشته شد.

او در حالی رفت که رحیمی هنوز در مسند معاونت پا برجاست!

و ما هنوز هستیم!زنانی که مسند دار قدرت باشیم یا نه! دردهای مردم را فراموش نخواهیم کرد..تا آخرین نفس از ارزشهای انقلاب اسلامی دفاع میکنیم و نخواهیم گذاشت برکناری ناعادلانه ی یک وزیر زن پایان فعالیت زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران باشد!

اخیرا مانور روزنامه ها روی موضوع شکایت دکتر احمدی نژاد از  مداح اهل بیت حاج منصور ارضی و تشکیل دادگاه برای توهین ایشان به آقای مشایی شکل گرفته است!این در گیری ها زمانی ادامه یافته که رهبر معظم انقلاب ،سران حکومتی و مردم را به حفظ وحدت و آرامش فراخوانده اند!شاید اکثریت قریب بالاتفاق از عملکرد و سخنرانی های آقای مشایی ناراحت هستیم، اما هیچ وقت  دیدار سال 89 رهبری با دانشجویان را نباید فراموش کرد!اعتراض یکی از انها به عملکرد مشایی و پاسخ رهبری به این اعتراض:صلاح نیست به مسائل فرعی نظام پرداخته شود!

اخیرا دوستان ارزشی و مذهبی به خاطر مخالفت با مشایی در محیط های اجتماعی به بیان این موضوع و طرفداری از حاج منصور ارضی میپردازند!قرار نیست هر کس میکروفون و منبری یافت صرفا به خاطر اینکه روضه خوان  ائمه اطهار است اجازه ی اظهار نظر و توهین به یکی از مسئولین نظام را داشته باشد!!بلندگوی دشمن شدن فقط نصیب نااهلان نمیشود،همیشه ضربه زنان به نظام از خودی ها هستند!

رهروان واقعی رهبری زیاد نیستند ،مراقب باشیم گامهای خود را جلوتر از رهبر قرار ندهیم!ما پرچمداران ولایتیم ،نکند با تندروی باعث بدبینی نا آگاهان نسبت به نظام شویم!

سریالهای کره ای که در رسانه ی ملی و عمدتا در شبکه 3 سیما پخش میشود،گویی فقط برای مردم ایران ساخته میشودند!اما کاش  نه صرفا به خاطر افسانه بودنشان بلکه نظم و ترتیب و رفتارشان مورد توجه دستگاههای نظارتی و حکومتی ما قرار میگرفت!

خواندن چند نکته ی ظریف در مورد شباهت ها و تفاوت های این سریال با سیستم حکومتی ما  خالی از لطف نیست :

یکی از نکاتی که شباهت بسیار زیادی با سیستم مدیریتی کشور ما دارد بُرنده بودن ندیمه های هر یک از شخصیتهای حکومتی است..دقیقا نقشی که آبدارچی یا خدمتگزار در هر اداره دارد!خیلی از مواقع ارباب رجوع میتواند با زیر میزی دادن به یک آبدارچی سیر یک هفته ای کار خود را ظرف 1 روز طی کند..

نکته بعدی که باعث شکل گیری این افسانه شده است و به وفور در مملکت ما به چشم میخورد،خیانت نزدیک ترین افراد به امپراتور نسبت به ایشان است!با یک تفاوت بسیار مهم که آخر سریال حق به حق دار خواهد رسید اما گویی در سیستم نظارتی و بازرسی ایران هیچ گاه شخص خیانت کار نه تنها معرفی نمیشود بلکه دستگیر هم نخواهد شد!مسئه ای که روزانه تیتر روزنامه ها و خبرگزاری های ما میشود:پناهنده شدن همسر فلان مسئول به آمریکا!اختلاس چند هزار میلیاردی توسط فلان شخص مسئول و ناپدید شدن وی!

نکته ی بعدی اهمیت دادن به آقازاده هاست!یک پیرمرد 60 ساله ی عالم که عمرش را وقف تحصیل و علم اموزی کرده ، موظف است به یک آقازاده ی 6 ساله احترام بگذارد!با این تفاوت که در این افسانه اگر این آقازاده ی 6 ساله مرتکب خطایی شود که نگرانی مردمش را به دنبال داشته باشد تنبیه خواهد شد !

یکی از نکات حایز اهمیت این سریال نقش بسیار مهم زنان در سیاست کشورشان  است.مسئله ای که از چندین سریال پخش شده در افسانه های کره ای از اهم موضوعات بوده،نقش کلیدی یک زن در تعالی جامعه و سیاست و فرهنگ آن دوران است.آنها یانگوم و دونگ یی با درایتشان را الگوی زنانشان قرار میدهند!آنوقت ما با تکیه بر بانوی بزرگوار اسلام حضرت زهرا (س)دختر یاغی یک خانواده ی مذهبی را در تکیه بر بادمان نشان میدهیم!تا ثریا میسازیم تا به همه ثابت کنیم یک زن چادری میتواند آنقدر بلغزد تا خورد شود!و آن میشود که در مجلس شورای اسلامی یک وزیر زن برای رای اعتماد گرفتن مضحکه ی عام و خاص و رسانه ها میشود!

نکته ی بعدی این سریال پایبندی افراد به حزبی ایست که عضو آن هستند!موضوعی که نه تنها در کشور ما رعایت نمیشود بلکه کم کم به سمتی گرایش پیدا میکنیم که با هر دوره ریاست جمهوری به سویی رویم که منافعمان در آن  است!

یکی از مسائل جالب این سریال پخش شدن سریع خبر در قصر است!ملکه به هوش آمده در مدت 2 ثانیه ندیمه همین خبر را به امپراتور میرساند!امشب با خودم فکر کردم اگر سیستم اتوماسیون و بخشنامه ای ارگان های ما همینطور بود،نباید خبری که آقای بهمنی  در مورد ضامن وامهای ازدواج در 2-3 ماه گذشته اعلام کرده هنوز به گوش بانک ها نرسیده باشد!

نکته ی بعدی هماهنگی مسئولین در تصمیم هاست!نه مثلا رسانه ی ملی چندین ماه برای شکستن مافیای فوتبال تبلیغات کند بعد با یک  سخنرانی آقای رییس تمام رشته ها پنبه شود! (+)

امید است فقط با پخش یک سریال هدفمان گذراندن وقت و مشغولیتهای زمانی نباشد!کاش کمی از بقیه نه در مورد مسائل دینی بلکه در موارد وجدانی درس عبرت گیریم!

صبح زود بعد از آماده کردن صبحانه کمر همت  بسته و شروع به تمیزکاری منزل کرد ،خریدهای لازم را انجام داد،غذا  را آماده کرد و زیباترین لباسش را در حالی میپوشد که منتظر رسیدن همسرش به منزل بود ..تلفن زنگ میزند :من امروز دیر میام!!

دستانش میلرزد!سرد میشود از این بی محبتی!چند ماه است ازدواج کرده اند !تصمیم میگیرد ناهارش را در شرکت با همسرش میل کند..آماده میشود و میرود...پشت در شرکت صدای قهقه های منشی شرکت او را از جلوتر رفتن منصرف میکند سعی میکند مسلط باشد..هر روز بی محبتی و صبر !!روزها میگذرد و به گذشته ها فکر میکند!یادش می آید روز اول آشناییشان را...

وضع مالی مناسبی نداشت!اما رویا پرداز خوبی در زندگی بود و اعتقاد داشت همیشه به رویاهایش میرسد.همه چیز از مراجعات مکرر او به اتاق استاد شروع شد!!سوالهای کلیشه ای و بی مفهوم او از استاد..نگاههای پرمعنی استاد به او...هر روز برای استاد ناهار درست میکرد!رفتارش با استاد همه را مات و مبهوت کرده بود!چه دلیلی داشت یک دانشجو اینقدر به استادش محبت کند!فقط هزینه ی چند جلسه ی اول کلاسهای خصوصی را پرداخت کرد!تماسهای تلفنی زیاد به هر بهانه ای...دیدار هایی به دور از چشم خانواده ..هفته ی قبل از ازدواجش را به خاطر آورد:در همان شرکت کذایی همسر استاد اولین و اخرین بار در حالی او را دید که غذا در دهان شوهرش میگذاشت!

زنده رود خاطره ها اکنون خشک است... جدای از فشار روانی که این فاجعه برای مردم اصفهان به همراه داشته آنچه  باعث تنش عصبی بیشتری میشود ،شایعاتی است که مسئولین به خاطر عدم نظارت بر تخصص مهندسی ساخت مترو پراکنده میکنند: سی و سه پل به دلیل خشکسالی ترک برداشته است..تیتری که چندین ماه نقل محافل خبری بوده است...خدا را شاکریم به هر دلیل در فکر ترمیم این ترک برامدند و حتی نیروهای متخصصی را برای ترمیم ظاهری آن قرار دادند..محو کردن یادگاری هایی که بر اثر بی فرهنگی در صعب العبور ترین جای پل نوشته شده است،شاید از ظاهر این پل پاک شود اما این بی فرهنگی بر دل مردم اصفهان حک شده است...

چند روز پیش که نیروهای میراث فرهنگی را در حین پاک کردن نوشته ها دیدم به این فکر کردم که مگر دشت فرهنگی کشور رو به خشکسالی نرفته است؟آیا لازم نیست مسئولین به جای یافتن مقصر اصلی بعد از انقلاب و زیر سوال بردن رییس جمهورهای حاکم در این سالها بر کشور !به فکر ترمیم لااقل ظاهر فرهنگ کشور بیفتند؟آیا تاوانهایی که این نظام در اثر دودستگی که نه چند دستگی های سیاسی پرداخته است برای اقدام کافی نیست؟اصلا مگر فرهنگ سازی ربطی به مسائل سیاسی یا تفاوت های اعتقادی دارد؟آیا قرار است فقط به مسائل سیاسی و هسته ای پرداخته شود؟آنچه که بیش از پیش باعث نفرت من از برخی به ظاهر وبلاگ نویسان ارزشی شده، این است که اکثریت وبلاگ نویسان مذهبی فقط در حیطه ی مذهبی و سیاسی آنهم نه مذهب و سیاست گیرا و قابل بحث، بلکه مذهب و سیاست مطلق میپردازند..قبح بعضی از مسائل فرهنگی و اجتماعی ما ریخته شده است بد نیست لا به لای تحلیل های سیاسی سری به تاریخ تمدن ایران هم بزنیم!آیا برای ترمیم فرهنگ باید همه را محدود کرد؟سیره ی پیامبر ما بحث و تبادل نظر و فرهنگسازی بوده یا محدودیت و بسیج کردن گشت ارشاد و تحریم کروات؟!اینکه به مردممان نشان دهیم شما آنقدر نمیفهمید که باید با زور با شما برخورد شود روش درستی برای فرهنگسازی است؟اینکه برای آزادی های زیاد و بی بند و باری های بازیگران خانه ی سینما تعطیل شود و همه ی به ظاهر اهل فرهنگ سوت و کف برای این پیروزی بزنند فرهنگسازی است؟؟اینکه وقتی در محافل مختلف بحث های سیاسی صورت میگیرد به طور مطلق از دولت طرفداری کنیم فرهنگسازی است؟

هنوز آنقدر به باور ارزشی نرسیده ایم که پا در میدان بگذاریم، آستینها را بالا بزنیم و محکم بایستیم نه با تحکم و زور و تزویر! بلکه با آرامش و متانت رفتاری،آنقدر آرام و صبور حرفهای مخالفینمان (نه معاندین)را گوش بدهیم که از همین تواضع رفتاری ،منطق ما را بپذیرند.عزم راسخی که باید در ارائه ی فرهنگ ناب محمدی که همان مدارا با مخالف و مبارزه با معاند است را دارا باشیم در کمتر فرد ارزشی مشاهده میشود، کسانیکه وقتی دیدند اوضاع فرهنگی کشور بر وفق مرادشان نیست صحنه را ترک کردند، نمیتوانند به معنای واقعی یک حزب اللهی باشند.نکند نمایندگان رهبر عزیزمان در قالب یک فرد مومن و معتقد آنقدر رادیکالی برخورد کنند که همه به این باور در مورد رهبرمان هم برسند!سخن مقام معظم رهبری را سرلوحه ی راهمان قرار دهیم :آرمانگرایی نباید با پرخاشگری اشتباه شود بلکه می توان بدون این مسئله بشدت پایبند به ارزشها و اصول بود .در پایبندی دقیق به اصول و ارزشها و در عین حال رعایت شرح صدر با افراد غیر همفکر در زمینه های مختلف از جمله مسائل سیاسی، هیچ منافاتی وجود ندارد.

سی و سه پل ترمیم شد اما زاینده رود  خشک است... ولی آنچه بیش از پیش دل ترمیم نشده ی ما را میخشکاند ..حک شدن یادگاری هایی غیر ارزشی از به ظاهر ارزش گرایان این راه است

ارزش های حزب اللهی های واقعی پایدار انشاالله

صدای آمریکا از تفرقه ها می گوید ... بی بی سی طبق معمول خوش رقصی کشورهای غربی را علیه ایران میکند ...من و تو در قالب یک دوست مردمی رفته است و زیر پوستی مغز مردم کشورم را شست و شو میدهد...عده ای از مسئولین کشورم به خیال خود با دادن طرح هایی نه چندان سنجیده و حرفهایی نه چونان به بلوغ بیانی رسیده قصد بر هم زدن آرامش را دارند ...سرمایه داران و سردمداران و باندهای مخوف قصد دارند از تحریم های سو استفاده کنند و از آب گل آلود ماهی بگیرند،هر از چند گاهی یکبار یک کالایی را مورد هجوم تبلیغاتی خود قرار میدهند و موجب نوسانات قیمتی آن میشوند...عده ای خوش خیال در دام گروهک های ورزشی افتاده اند و قصد دارند به بنیان ورزشی کشور ضربه بزنند و تا کنون بهترین گزینه برایشان فوتبالیست ها بوده اند...دانشجویانی آموزش دیده از جنس خودمان در دانشگاههای خارج از کشور به خاطر بی اهمیتی مسئولین قصد فراری دادن نخبگان آینده ی ایران رو دارند...کوته فکرانی به ظاهر در قالب دین رفته سعی دارند مدام بر بقیه به خاطر بی دینی و بی فرهنگی خرده بگیرند و نه تنها در صدد رفع مشکل از راه درست بر نمی آیند بلکه روش های محکم و کوبنده را در پیش میگیرند...با همه ی این تفاسیر و با پشت پرده هایی که هیچ کدام از ما خبر نداریم و در پس این برنامه ها هنوز هم قلب مردم من با هر ظاهر و عقیده ای و حتی مخالف نظام و دین برای وطن و هموطنش میتپد..فریاد های ایران ایران در کمپ مسابقات المپیک نشان از زنده بودن نام جاودانه ی ایران در قلب ایرانی های ساکن دور ترین نقطه ی دنیا دارد...

وقتی مسابقات ورزشی آغاز میشد مردمانی که در کوچه و خیابان و مراکز خرید و بیمارستان به هیچ رسانه ای دسترسی نداشتند در پی پیدا کردنش برای دیدن یا شنیدن مسابقات المپیک اینطرف و انظرف بودند...اشک شوق در چشمانم نقش بست وقتی در یکی از سفرهایم در همین ماه اخیر در یکی از مراکز خرید کیش فریاد ایران ایران و دعا و صدای یازهرا  و صلوات برای  پیروزی یکی از مدال اورندگان کشورم  را میشنیدم ...شور و حضور بود که از تمام طبقات این مرکز خرید مردم به ال سی دی طبقه ی همکف مینگریستند و بعد از پیروزی فقط صدای سوت و کف و شادی بود که از این مرکز بلند میشد ،چه قدر زیبا همه همدیگر را در آغوش میگرفتند و تبریک میگفتند ...آنوقت بود که فهمیدم  این است سند افتخار کشور من!

یاد سریال افسانه ی جومونگ به خیر نکات آموزشی اش از سریالهای ملی خودمان بیشتر بود،لااقل اکثر مردم ایران  جمعه شبها در جمع خانواده منتظر این سریال بودند.

احترامی که تسو و جومونگ یا حتی خانمها با وجود مشکلات شخصی به همدیگر میگذاشتند من را یاد طرز برخورد افراد مختلف در سریال های خودمان می اندازد! سریال هایی که یا زن و شوهر با هم مشکل دارند و یا مادر و پدر هر دو با فرزندشان دعوا میکنند!و خیلی جالب است که همیشه فرزند یا پدر به راههای بد کشیده میشود ولی هیچ کجای سریالهای ما ایستادگی و بزرگواری جومونگ را به تصویر نکشیدند که با وجود مشکلات فراوان در خانواده و حسادتهای برادرانش به هدف والایش رسید ...یا حتی تسوی بدجنس هم با وجود بی محبتی های پدرش در قسمتهای آخر سریال به خاطر پدرش با جومونگ به جنگ امپراطوری حان رفتند ..نشان ندادند که همسر اول امپراطور با وجود این همه مشکل  امپراطور را بخشید...بانو یوحا با وجود این همه تحقیر از سوی بانوی اول هنوز جلوی او خم میشد...نشان ندادند برادران غیر واقعی جومونگ تا پای جان به خاطر عهدی که با او بستند کمکش کردند... اما در عوض تلویزیون ملی ما  تمام مردان و زنان سریال را افرادی سودجو و کینه ای معرفی میکنند...نشان میدهند یک همسر هیچ گاه مرد زندگی اش را نمیبخشد...یک مرد همیشه در حال خیانت به همسرش است...یک فرد مذهبی هیچ وقت نمیتواند ایمانش را حفظ کند و شاید از یک فرد بی دین بیشتر در معرض خطر باشد...یک مادر همیشه از  فرزندش ناراحت است و یک فرزند خیلی راحت بر سر مادرش داد و فریاد راه می اندازد...نشان می دهند یک برادر واقعی هم میتواند تا جایی به برادرش ضربه بزند که عملا نابود شود...مسئولین بی تعهدی را نشان میدهند که رشوه میگیرند و هدف اصلیشان رسیدن به پول و مقام است..چه قدر افراد معتاد را در سریالهای ما به تصویر میکشند!...نشان میدهند همیشه یک پسر برخلاف میل پدر و مادرش با یک دختر ازدواج میکند ...نشان میدهند همیشه خوب ها میمیرند و بدجنسی پایدار می ماند!

آنقدر غرق در تضادها شده ایم که اگر در یک سریال ایرانی یک خانواده ی منسجم و مهربان را ببینیم به طور حتم میتوانیم حدس بزنیم این آرامش تا چند قسمت اول بیشتر دوام نخواهد آمد!و یکی از افراد خانواده باعث فروپاشی خواهد شد!

آیا با وجود نشان دادن این همه نا هنجاری ها ما انتظار برخورد فرهنگی از مردممان داریم؟!